چرندیات مدیریتی/ چگونه سازمانها در دنیای یاوهگویان غرق میشوند؟
کتاب «چرندیات مدیریتی»، نوشتهی آندره اسپایسر، به همت نشر سایبان به چاپ رسیده است. سازمانها مملو از سخنان پوچ و بیمحتواست. ما بهطور مستمر در حالت حرکت به سمت تحویل دادنها یا تأمل در روند کشف حقیقت در میان بهترین روشهاییم. اهمیت مهارت در مکالمات مدیریتی، بیشتر از دستیابی به نتایج بلندمدت شده است و نتیجه اینکه اصطلاحات بیمعنی سازمانی در حال بر باد دادن سازمانهای ماست. در این کتاب، آندره اسپایسر به ما یادآوری میکند که این کلام بیمعنی چیست: چرندیات. این کتاب به چگونگی تبدیل سازمانها به ماشینهای عظیم تولید، پخش و مصرف اصطلاحات یاوه میپردازد. همچنین به چگونگی گسترش این زبان مدیریتی بیمعنی از طریق مدارس، سازمانهای مردمنهاد، سیاست و رسانهها نگاهی میاندازد. کتاب «چرندیات مدیریتی» به شما نشان میدهد که چگونه میتوان این نوع کلام را تشخیص داد، چرا محبوباند و همچنین نمایی کلی از تأثیر آن بر سازمانها و کارمندان ارائه میدهد. در ادامه به شرح آنچه برای کاهش یاوهها در فضای کاری لازم است میپردازد. نویسنده با ارائهی نمونه، چرایی نیاز به اجتناب از بهکارگیری این نوع اصطلاحات و بازگشت به فعالیتهای اصلی سازمانی را یادآور میشود. آندره اسپایسر، استاد رفتار سازمانی در مدرسهی کسبوکار Cass در دانشگاه لندن است. وی بیش از دو دهه به مطالعهی تأثیر کلام مدیریتی در سازمانها و کارمندان پرداخته است. وی مشاور طیف گستردهای از سازمانها بوده و بهطور متناوب در رسانههای عمومی به بحث در خصوص موضوعات کسبوکار میپردازد. نویسنده میگوید: زندگیهای سازمانی زیادی براساس یاوهگویی بنا شده است. من برای دو دهه بر روی آنچه مردم در محیط کار میگویند کار کردهام و همواره به دنبال معنی آنها بودهام. پس از آن بود که دریافتم بسیاری از آنچه در شرکتها بر زبان رانده میشود بیمعنی است و دیگر اینکه اصولاً بیمعنی طراحی شدهاند. کسب این بینش به من کمک کرد تا زبان یاوهی مدیریتی را کشف کنم. با شروع این کار، متوجه حضور آن در همه جا شدم. مدارس، بانکها، شرکتها، مشاوران، سیاسیون و رسانهها. به نظر شبیه یک ویروس کلامی قوی میآید که کنترل زبان ما را در دست گرفته است. بسیاری از سازمانها براساس چرندیات فعالاند. آنها خود این گفتار را خلق، منتشر و مصرف میکنند. بعضی اوقات اقدام خوبی است. برای کارمندان کاری میتراشد، به آنها کمک میکند تا توجهها را به خود جلب کرده یا برای خود اعتباری دستوپا کنند؛ اما چرندیات مدیریتی میتواند عمیقاً خطرناک باشد. میتواند سازمان را قبضه کند، آن را از هدف اصلی دور کرده و شفافیت گفتار را از بین ببرد. یاوهها کارمندان را سرخورده میکند اما میتواند به آنان توانایی یافتن مسیر بدهد. من مجذوب دو وجه از یاوه شدم: اینکه چگونه میتواند هم مسمومکننده باشد و هم تهییجکننده. این تناقض مرا واداشت تا بفهمم چگونه یک صوفی روس بر روی یک شرکت برق در کالیفرنیا تأثیرگذار بوده یا چرا کارمندان دفتری لباسی شبیه اسکوبیدو میپوشند و یا چرا روانکاوها مربیان برندسازی استخدام میکنند. لذا به دنبال بدترین کلمات مخفف، بیمعناترین بیانیههای مأموریت سازمانی و احمقانهترین ایمیلها گشتم. درباره اینکه روانشناسان، فیلسوفان، انسانشناسان، مورخان و جامعهشناسان در خصوص یاوه چگونه میاندیشند مطالعه کردم و البته خود من هم از یاوهگوییهای مدیریتی لطمه دیدهام. این کتاب گزارشی است از آنچه در این موضوع یافتهام. 
قسمتی از کتاب چرندیات مدیریتی:
بیشتر ما بهطور غریزی چرندیات را تشخیص میدهیم. برخی از افراد حس قویتری برای شناسایی چرندیات دارند و از کیلومترها دورتر میتوانند آن را تشخیص دهند. به نظر میرسد برخی دیگر در برابر چرندیات ایمنی دارند. با اینکه بسیاری از ما میتوانیم چرندیات را شناسایی کنیم، اما بهندرت از خودمان میپرسیم که یک چرند، از چه چیزهایی تشکیل شده است و در مقابل، جزئیات یک حرف مستقیم و سرراست چه چیزهایی هستند. اجازه به ایمیل «سلام چطوری» نوکیا و نامهی داخلی «سکوی سوزان» برگردیم تا ببینیم اوضاع از چه قرار است. اگر نگاهی دقیق به ایمیل سلام چطوری بیندازیم، متوجه میشویم که گزارهها، به کلماتی توخالی مانند تجربه دیجیتالی، همترازی و البته استراتژی که مورد علاقه همه هستند، اشاره دارند. این سخنان توخالی هستند؛ زیرا ارتباط دادن آنها با واقعیتهای خاص دشوار است. اینکه تجربه دیجیتال دقیقاً به چه چیزی اشاره دارد، میتواند برای افراد، معانی متفاوتی داشته باشد. اینها اموری نسبی هستند و از یک فرد به فرد دیگر متفاوتاند. در مقابل، ایمیل سکوی سوزان حقایق مشخصی را به خواننده ارائه میدهد و پیامی است پر از جزئیات. یک عامل مشخص برای شناسایی چرندیات، عبارت است از فقدان جزئیات واقعی و ارتباط روشن با واقعیت. اگر با جملهای روبهرو شدید که در آن جزئیات کموناچیزی دربارهی امور جهان وجود دارد و مکرراً از کلمات توخالی استفاده میکند که میتوانند به هر چیزی اشاره داشته باشند، باید نگران شوید.