ورای نظم/ قوانینی برای زندگی

3 سال پیش زمان مطالعه 5 دقیقه

کتاب «ورای نظم»، نوشته‌ی جردن بی. پترسن، به همت انتشارات حوض نقره به چاپ رسیده است. چرا ورای نظم؟ از یک منظر، پاسخ ساده است. نظم یعنی جهان شناخته‌شده. نظم هنگامی برقرار است که اعمالی که آن‌ها را درست می‌پنداریم، به نتایج مطلوب منتهی شوند. ما چنین نتایجی را مثبت ارزیابی می‌کنیم؛ زیرا در نگاه اول به ما نشان می‌دهند که به آنچه می‌پسندیم نزدیک‌تر شده‌ایم و در وهله‌ی دوم صحت فرضیات ما درباره‌ی جهان پیرامون‌مان را تأیید می‌کنند. با وجود این، نظم هرچقدر هم محکم باشد، بی‌نقص نیست. فهم ما از اینکه در این جهان چگونه باید زیست، همواره ناقص خواهد بود، خواه به علت چشم بستن خودخواسته یا خواه به این خاطر که جهان به خاطر سرکشی ذاتی خود همواره در حال تغییر است. علاوه‌بر‌این، نظمی که سعی داریم به جهان خود تحمیل کنیم، ممکن است به خاطر تلاش‌های اشتباه ما برای حذف هرآنچه که نمی‌شناسیم انعطاف خود را از دست بدهد. هنگامی‌که چنین تلاش‌هایی از حد خود بگذرند، تمامیت‌خواهی ما را تهدید می‌کند؛ یعنی میل به اعمال کنترل تمام و کمال در مواقعی که چنین کنترلی حتی از لحاظ نظری نیز ناممکن است. این تلاش، احتمال محدود کردن تغییرات روانی و اجتماعی لازم برای هماهنگ شدن با تغییرات جهان را افزایش می‌دهد. از این‌روست که درنهایت ناگزیریم از نظم عبور کرده و قدم به بُعد مخالف آن بگذاریم: هرج و مرج.

اگر فرض کنیم نظم موقعیتی است که با عمل کردن به حکم عقل آنچه را که می‌خواهیم به دست می‌آوریم، هرج و مرج یعنی آنجا که هرآنچه انتظار آن را نداریم یا از آن غافل بوده‌ایم از بزنگاه‌های دور و بر ما سر بر می‌آورد. صرف اینکه یک اتفاق بارها رخ داده باشد تضمینی بر آن نیست که همان اتفاق مجدداً به همان صورت تکرار شود. عرصه‌های بسیاری ورای درک و پیش‌بینی ما وجود دارند. هرج و مرج یعنی استثنا، تازگی، پش‌بینی‌ناپذیر بودن، تغییر، خرق عادت و در بسیاری از مواقع هرج و مرج یعنی سقوط، زیرا هرج و مرج باعث می‌شود آنچه همیشه به‌عنوان پیش‌فرض در ذهن داشته‌ایم غیرقابل اتکا باشد. هرج و مرج گاهی نرم و لطیف ظاهر می‌شود و با نمایاندن رمز و رازهای خود ما را به کنجکاوی، شوق و علاقه وامی‌دارد. این هنگامی است که ما به‌طور خودخواسته و با آمادگی و نظم به سمت ناشناخته‌ها گام برمی‌داریم.

گاهی هم پدیده‌های غیرمترقبه با تنش، ناگهان و به‌طور تصادفی ظاهر می‌شوند؛ چنان‌که بندهای ما را گسسته و وجود ما را از هم می‌پاشند و دوباره برخاستن ما اگر ممکن باشد تنها با تلاش و سختی بسیار امکان‌پذیر خواهد بود.

نظم یا هرج و مرج به‌طور ذاتی بر یکدیگر ارجح نیستند، این نوع نگاه کردن به نظم و هرج و مرج اشتباه است. با وجود این نویسنده در کتاب قبلی خود، «دوازده قانون برای زندگی: پادزهری برای هرج و مرج»، بیشتر روی برطرف کردن عواقب هرج و مرج بیش از حد تمرکز کرده بود. در پاسخ به مواجهه با اتفاقات ناگهانی و غیرقابل پیش‌بینی، ما همواره خود را از نظر جسمی و فکری برای مقابله با بدترین پیشامدها آماده می‌کنیم و از آنجا که تنها خدا می‌داند که بدترین پیشامد چه خواهد بود، ناچاریم کورکورانه خود را برای تمام احتمالات آماده کنیم. اشکال این آماده باش دائمی این است که در بلندمدت ما را فرسوده می‌کند.

این کتاب، بریده‌ای از فهرست ۴۲ قانون است که ابتدا روی وب‌سایت کورا منتشر شده بود. «ورای نظم» به جست‌وجوی این می‌پردازد که چگونه می‌توان از خطرات امنیت و کنترل بیش‌از‌حد دوری جست. از آنجا که دانش ما کافی نیست، همیشه باید یک پای خود را در وادی نظم قرار داده و پای دیگر را برای جست‌وجوی محتاطانه از وادی نظم فراتر بگذاریم. با ایستادن روی این خط مقدم قادر خواهیم بود عمیق‌ترین معناها را جست‌وجو کرده و بیابیم، درحالی‌که حاشیه‌ی امن کافی برای کنترل ترس‌های خود داریم و سپس باید بیاموزیم، باید پیوسته بیاموزیم، هرگاه که با پدیده‌های ناشناخته و ناآشنا روبه‌رو می‌شویم.

همین‌گونه از معناست که جهت درست را در زندگی به ما نشان می‌دهد تا از آنچه پیش روی ماست نهراسیم یا از سوی دیگر، اسیر نظام‌های ارزشی و باورهای راکد، کهنه، کوته‌نظرانه و عوام‌فریبانه نشویم.  

قسمتی از کتاب ورای نظم:

انضباطی که شخص را قادر می‌کند تا بر روی یک چیز تمرکز کند از سنین پایین آغاز می‌شود. کودکان، از سنی بسیار پایین، شروع به منظم کردن عواطف و انگیزه‌های مختلفی می‌کنند که غرایز بنیادی بقای آن‌ها را تشکیل می‌دهند و آن‌ها را بدل به راهکارهایی برای همکاری و رقابت می‌کنند که به‌طور خودآگاه افراد دیگر را نیز در نظر نگاه می‌دارد. کودکانی که بنیادهای شخصیتی درستی داشته و خوش‌شانس باشند، این کار را به طریقی انجام می‌دهند که در آن واحد، هم از نظر اجتماعی مقبول بوده و هم از نظر روانی سالم باشد. هنگامی که پدیدار شدن یک نظام غریزی مخل تجربه‌ی خودمختار کودک می‌شود والدین خوب پا به میدان گذاشته و مشکلی که وحدت شخصیتی شکننده‌ی کودک را بر هم ریخته حل می‌کنند یا حتی بهتر از آن، به کودک می‌آموزند مشکل خود را برطرف کند. وقتی این روند به‌طور کامل طی شد، کودک آماده است تا به اجتماع بپیوندد. اگر این اتفاق تا چهار سالگی رخ نداده باشد، ممکن است هرگز رخ ندهد. کودک باید تا چهار سالگی شخصیت خود را به اندازه‌ی کافی منظم کرده باشد تا در نظر هم سن و سال‌هایش مقبول واقع شود، در غیر این صورت ممکن است تا ابد از طرف جامعه طرد شود.

ورای نظم (12 قانون دیگر برای زندگی)

ورای نظم (12 قانون دیگر برای زندگی)

حوض نقره
افزودن به سبد خرید 410,000 تومان
0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط