
هماکنون خود آیندهتان باشید/ چگونه آیندهای که به آن میاندیشیم، به جای گذشتهمان رفتار ما را هدایت میکند
کتاب «هماکنون خود آیندهتان باشید»، اثر دکتر بنجامین هاردی، با ترجمهی عهدیه قاسمی، از سوی انتشارات ذهنآویز منتشر شد.
در دهۀ نود میلادی، عدهای از روانشناسان انقلابی، که خود را «روانشناسان مثبتاندیش» معرفی کرده بودند، اصول اساسی علم روانشناسی را زیر سؤال بردند.آنها سؤالات متعددی مطرح کردند و آزمایشهای مختلفی انجام دادند و سعی کردند طی این آزمایشها به این حقیقت دست یابند که چه چیزی باعث شادی، سلامتی و موفقیت افراد میشود. این تحقیقات، به همراه پیشرفتهای چشمگیر فناوری و علم عصبشناسی، تصویر متفاوتی از شناخت افراد ایجاد کرد. درواقع، تحقیقات جدید توضیحاتی تقریباً مخالف باورهای قبلی ارائه دادند.
در تحقیقات اخیر آشکار شده است که گذشتۀ افراد تعیینکننده و هدایتکنندۀ رفتار و عملکرد آنها نیستند، بلکه این آیندۀ ماست که ما را به جلو میکشاند.
ما در جایگاه انسان، مشخصۀ منحصربهفردی داریم که هیچیک از موجودات دیگر در این سیاره، چنین ویژگیای ندارند. ما نهفقط توانایی فکر کردن به آیندهمان را داریم، حتی میتوانیم برنامههای بالقوۀ بیشماری برای آیندهمان داشته باشیم. علاوهبراین، انسانها میتوانند عمیقاً به آیندهشان فکر کنند.
روانشناس مشهور، دکتر بنجامین هاردی، در کتاب «هماکنون خود آیندهتان باشید» با ما نشان میدهد که چگونه فردی را که میخواهیم باشیم تصور کنیم و سپس به آن شخص تبدیل شویم. وقتی این کار را انجام میدهیم، آیندۀ تصوری ما به جای گذشتۀ ما، رفتار ما را هدایت میکند.
اما سؤال اینجاست: خود آیندۀ ما کیست؟
این پرسش ممکن است پیشپاافتاده به نظر برسد؛ اما به معنای واقعی کلمه پاسخ تمام پرسشهای زندگی شماست. این پاسخ به کاری است که امروز میخواهید انجام دهید. پاسخی است به اینکه چقدر انگیزه دارید و چه احساسی به خودتان دارید. این پاسخ به این پرسش است که آیا ساعتها حواس خود را در شبکههای اجتماعی پرت میکنید، آیا غذاهای ناسالم میخورید و چه ساعتی از صبح از خواب بیدار میشوید.
آیندۀ تصوری شما محرک واقعیت فعلی شماست. این به شما بستگی دارد که توانایی تصور دیدگاههای بهتر و گستردهتر از آیندۀ خود را توسعه دهید.
مفید است که آیندۀ خود را فردی متفاوت از آنچه امروز هستید ببینید. خود آیندۀ شما همان فردی نخواهد بود که امروز هستید. دنیایی متفاوت خواهد بود. شما اهداف و اولویتهای متفاوتی خواهید داشت. عادتهای مختلفی خواهید داشت؛ همچنین در دنیای متفاوتی خواهید بود؛ جهانی با ارزشهای فرهنگی متفاوت، فناوریهای مختلف و چالشهای متفاوت.
«هماکنون خود آیندهتان باشید»، دقیقاً به شما نشان میدهد که چگونه آیندهای بسیار بزرگتر از آنچه در حال حاضر تصور میکنید بسازید.

قسمتی از کتاب هماکنون خود آیندهتان باشید اثر دکتر بنجامین هاردی
همۀ ما را اهدافمان به جلو هدایت میکنند؛ اما چندبار اتفاق افتاده که محیط اطرافمان، ناخودآگاه، اهدافمان را به ما خورانده باشد؟ در خانوادۀ مادری باجناق من، همه دندانپزشک هستند؛ آیا جای تعجب دارد که او خودش هم دندانپزشک باشد؟ آیا میتوانیم زنی را سرزنش کنیم که برای رهایی از درد و رنجهای زندگی بهسراغ مواد مخدر میرود؛ چرا که در دوران کودکیاش، همۀ اطرافیانش به مواد مخدر اعتیاد داشتهاند؟
هرچقدر که بالغتر میشوید، اهدافی که برای خودتان انتخاب میکنید پویاتر و آگاهانهتر میشود. هر چقدر بلوغ ذهنیتان کمتر باشد، اهدافی که دنبال میکنید ناآگاهانهتر و منفعلانهتر خواهد بود.
تهدید شمارۀ ۳ این است که از تأثیر محیط بر اهدافتان بیاطلاع باشید. پروفسور جونا برگر، متخصص در زمینۀ بازاریابی، در کتاب خود، با عنوان تأثیر نامرئی، میگوید: «همانطورکه اتمها به یکدیگر برخورد میکنند و یکدیگر را تحت تأثیر قرار میدهند، روابط اجتماعی ما هم روی زندگی و کار ما تأثیر میگذارد.»
جالب است بدانیم که روانشناسان معتقدند افراد چیزهایی را ترجیح میدهند که دائماً در معرض آن هستند. این طرز تفکر، اثرمواجه صرف یا اصل آشنایینام دارد، تمایلات شما غالباً نتیجۀ چیزهایی است که در معرض آن قرار میگیرید. مثلاً در تحقیقات نشان داده شده است کسانی که بیشتر در معرض تبلیغات سیگار هستند، گرایش بیشتری به استعمال دخانیات دارند.
این موضوع دربارۀ گروههای همسنوسال شما هم صدق میکند. براساس تأثیر مجاورتی، احتمال اینکه شما در کلاس درس با کسی که کنار دستتان نشسته دوست بشوید بیشتر است تا اینکه با کسی دوست بشوید که چند ردیف جلوتر از شما نشسته است.
زیگ زیگلر، نویسنده و سخنران متبحر امریکایی، معتقد است: «اطلاعات ورودی تعیینکنندۀ نگاه بیرونی شما به آینده است. نگاه بیرونی شما نشاندهندۀ خروجی و بازدهی شماست و این بازدهی تعیینکنندۀ آیندهتان است.» هرچقدر که این اطلاعات ورودی بهتر و کارآمدتر باشد، طرز تفکر و بازدۀ شما بهتر خواهد بود. اگر اطلاعات ورودی اشتباه باشد، اطلاعات خروجی هم اشتباه خواهد بود.
آیا اهداف بهتر و بزرگتری میخواهید؟ آیا میخواهید آیندۀ بهتری داشته باشید؟ پس خودتان را در معرض دیدگاههای بهتر قرار دهید و با انسانهای تکاملیافته معاشرت کنید. چارلز جونز، استراتژیست کسبوکار، این گونه بیان میکند: «پنج سال آینده، همان آدمی خواهی بود که امروز هستی مگر اینکه با انسانهای دیگری معاشرت کنی و کتابهای دیگری بخوانی.» اگر آگاهانه اطلاعات ورودیتان، تجربیاتتان و اطرافیانتان را تغییر دهید، آنگاه چیزهایی را میفهمید که قبلاً نمیدانستید. چیزهایی را میبینید که قبلاً به آن توجه نمیکردید. دنبال چیزهایی میروید که قبلاً در طلب آن نبودید. بهگونهای عمل میکنید که قبلاً نمیکردید.