
هشیاری در یک نگاه/ مهارتها همچون ابزار
کتاب «هشیاری در یک نگاه»، نوشتهی مشترک الن لنگر و جنا پینکات، به همت نشر شما به چاپ رسیده است. این کتاب شامل دو بخش است؛ بخش اول «هشیاری در یک نگاه» و بخش دوم با عنوان «ده مهارت زندگی که در مدرسه یاد نمیدهند» حاوی نکات ارزنده و کاربردی در زمینه روانشناسی برای خوانندگان فارسیزبان است.
هشیاری فواید فراوانی در بر دارد، از جمله در حیطههای سلامت تن و روان، ارتباط با دیگران، هنر، ورزش، موسیقی، حرفه، محل کار، سیاست، تغذیه، داوری، روانشناسی، کارآفرینی، مدیریت و رهبری، مطالعه، کسب دانش و...
از نظر الن لنگر استاد روانشناسی دانشگاه هاروارد، ناهشیاری بسیار رایج است و تمامی مشکلات ما، چه شخصی و چه ارتباطی، حرفهای یا اجتماعی، بهطور مستقیم یا غیر مستقیم از ناهشیاری نشئت میگیرند. فصلهای این کتاب توضیح میدهد چگونه ناهشیاری ایجاد میشود و چطور در زمان حال و در رابطه با جنبههای مختلف زندگی میتوان هشیاری بیشتری داشت.
لنگر میگوید: برای انجام دادن کاری با هشیاری، لازم است نوآوری یا ابتکار عمل داشته باشیم، تقریباً هر فعالیتی میتواند با هشیاری انجام گیرد. هشیار بودن امکان مشغولیت همراه با لذت در کاری که انجام میدهیم را فراهم میآورد. مسافرت به یک شهر یا کشوری که قبلاً ندیدهایم را در نظر بگیرید. ما در این سفر به مشاهده چیزهای تازه میپردازیم و این بسیار جالب و مفرح است. هنگامیکه کاری را نه صرفاً بهعنوان کار بلکه بهعنوان بازی انجام میدهیم نهتنها خسته نمیشویم، برایمان جالب و مفرح و انرژیزا خواهد بود. شوخی و جوک نیز برای ما همین اثر را دارد. هشیار بودن یعنی نگاهی نو به پدیدهها انداختن، زیر سؤال بردن فرضیات ذهنی متداول یا قدیمی و توجه به همۀ آن چیزهای شگفتانگیزی که پیش روی ما هستند یا رخ میدهند. هشیاری باعث میشود طور دیگر ببینیم و امکان تغییر را در همه جنبههای سبک زندگی خویش در جهت بهروزی باور کنیم.
وقتی احساس میکنیم مقید به یک سری دستورالعملها و رویههای کاری سختگیرانه و به اصطلاح دستوپاگیر هستیم، با هشیاری ممکن است پی ببریم که این رویهها توسط عدهای در بُرههای از زمان، در گذشته بر حسب نیازها و شرایط خاص خودشان تدوین شدهاند. بنابراین ما به فکر بازنگری و تجدیدنظر در آن رویهها افتاده تا رویهای متناسب با مهارتها و شرایط جدید خود را تدوین کنیم.

قسمتی از کتاب هشیاری در یک نگاه:
نحوۀ رفتار ما در هر زمان و مکان و وضعیتی، بستگی به زمینه یعنی شرایط و موقعیت و همچنین ذهنیت و احساس و برداشت ما از آن شرایط و موقعیت دارد. زمینه، رفتار ما را تحت تأثیر قرار میدهد. ما معمولاً در بیمارستانها آهسته حرف میزنیم، در قبرستان غمگین و در مهمانیها بشاشیم.
در قصۀ «جوجه اردک زشت» وقتی برادران و خواهران، جوجه اُردک را آزار دادند، جوجه اُردک بدین نتیجه رسید که شکل او از دیگران متفاوت است و بدتر از آن زشت است. وقتی او بهخاطر اذیت و آزار برادران و خواهران خود فرار کرد و پس از ماجراهای متعدد سرانجام به سرزمین قوهای زیبا رسید، با دیدن تصویر خود در آب، جوجه اردک زشت خود را همانند قوها دید و احساس غرور و زیبایی کرد. با دیدن خود در میان قوها ذهنیت قدیمی او نسبت به خودش تغییر کرد و متوجه شد که او هم از اول یک بچه قوی زیبا بوده است، نه یک جوجه اردک.
زمینه بستگی دارد به اینکه امروز چه کسی هستیم، دیروز چه کسی بودیم و از چه دریچه به چیزها نگاه میکنیم؛ زیرا برداشت ما از هر موقعیتی بستگی به ذهنیت ما و نوع نگاه ما دارد. بنابراین زمینه هم به موقعیت و شرایطی که فرد با آن مواجه میشود بستگی دارد و هم به ذهنیت آن فرد در آن لحظه نسبت به آن موقعیت و شرایط.
در یکی از نمایشنامههای برنارد شاو، پروفسوری یک دختر گلفروش ژندهپوش را که با لهجه حرف میزند و در خیابانهای لندن مشغول گلفروشی است و الیزا نام دارد ملاقات میکند و تصمیم میگیرد زندگی او را تغییر دهد. با آگاهی از تأثیرات زمینه، او روی لهجه، تُن صدا، ادبیات محاوره، لباس و عادت او کار میکند و خلاصه او را به صورت زنی متفاوت و جذاب جلوه میدهد، به همانگونه که جواهر فروش سنگهای قیمتی خود را عرضه میکند. الیزا در لندن به موفقیت بزرگی دست مییابد و مانند یک ملکۀ زیبا مورد تحسین مردم قرار میگیرد و درنتیجه عزت نفس الیزا به دلیل تغییر درخور توجه زمینههای زندگیاش به اوج میرسد.
سوار شدن در ترن هوایی در شهر بازی با مسیری ناهموار موجب تفریح ما میشود؛ اما پرواز با هواپیمایی که بهخاطر شرایط جوی تکانهای زیادی دارد برای ما آزاردهنده یا نگرانکننده است؛ زیرا زمینهها متفاوتاند.
یک زن در حال قدم زدن در یک جادۀ روستایی، ناگهان در معرض هجوم گروه انبوهی از زنبورها قرار میگیرد. او مانند اکثر ما هراسان میشود، فشار خونش بالا میرود، ضربان قلبش تند میشود و ممکن است از ترس پا به فرار بگذارد. از طرف دیگر تصور کنید همین زن در همان جاده روستایی همراه با کودک خود در حال قدمزدن باشد و با دیدن صحنۀ هجوم زنبورها، رفتار کاملاً متفاوتی از او سر بزند. او به جای ترسیدن، شجاعانه از کودک محافظت میکند. درواقع در اینجا با تغییر زمینه، همان زنبورها در همان جادۀ روستایی موجب واکنش متفاوتی میشوند.
زمینه میتواند باعث بازارگرمی شود؛ مثلاً برای فروش سکههایی که مشتری چندانی نداشت اعلام کردند به هر مشتری بیش از دو سکه نمیفروشند. با این ترفند تعداد زیادی سکه به فروش رفت.