جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

میزانسن: آدم‌ها، مکان‌ها، چیزها

میزانسن: آدم‌ها، مکان‌ها، چیزها

«آدم‌ها، مکان‌ها، چیزها» عنوان نمایشنامه‌ای است به قلم دانکن مک‌میلان. مک‌میلان متولد ۱۹۸۰، نمایشنامه‌نویس و کارگردان بریتانیایی است که از مدرسه‌ی هِنری باکس فارغ‌التحصیل شده است. او در زندگی‌اش نمایش‌های کلاسیک بسیاری را دیده بود، ولی با دیدن نمایش «خیلی دور» اثر کاریل چرچیل به نوشتن نمایشنامه ترغیب ‌شد. مک‌میلان خود را متأثر از هنرمندان بسیاری می‌داند از جمله: والاس شاون، رابرت هولمن، مارتین کریمپ، آرتور میلر، ساموئل بکت، برتولت برشت، آنتوان چخوف، ویلیام شکسپیر، کیتی میچل  و پینا باوش. اغلب نمایشنامه‌های او درباره‌ی مسائل سیاسی، اجتماعی و روان‌شناسی است و بسیاری سبک او را طنز سیاه می‌دانند. او اقتباس‌های خوبی انجام داده و از شهر شیشه‌ایِ پل استر و ۱۹۸۴ جورج اورول نیز اقتباس کرده است که هر دو با استقبال مواجه شده‌اند.

موفقیت و درخشش مک‌میلان با مسابقه‌ی نمایشنامه‌نویسی برانت وود، در تئاتر اِکسچِنج رویالِ منچستر، آغاز شد. او در این مسابقه دو جایزه برای نمایشنامه‌های هیولا دریافت کرد. باقی آثار مک‌میلان در انگلیس و امریکا و حتی افریقای جنوبی و کره‌ی جنوبی اجرا شده‌اند. او برای نمایش «آدم‌ها، مکان‌ها، چیزها» کاندید جایزه‌ی لارنس اولیویه و برای اجرای نمایش ۱۹۸۴ کاندید بهترین کارگردانی تئاتر بریتانیا شده است. مک‌میلان در کارهای بسیاری با کیتی میچل همکاری داشته است.

«آدم‌ها، مکان‌ها، چیزها» در میانه‌ی اجرایی از چخوف آغاز می‌شود و با یک تست بازیگری پایان می‌یابد، ولی این تئاتر تئاتری درباره‌ی تئاتر نیست، تئاتری درباره‌ی اعتیاد است که دست بر قضا بازیگر نقش اول آن یک بازیگر تئاتر است. آنچه این نمایش را از بسیاری از نمایشنامه‌های دیگر با همین موضوع متمایز می‌کند دید انتقادی مک‌میلان در قیاس با جامعه و کاویدن ژرف افرادی است که با این مسئله دست‌به‌گریبان‌اند. حضور اِما در کلینیک ترک اعتیاد کلِ مواجهه و فرآیند درمان را به پروژه‌های تئاتری شبیه می‌کند. حتی جلسات درمانی گروهی نیز شبیه به دورخوانی‌های تئاتر می‌شوند. اِما در تقلای بی‌رحمانه‌ای بوده تا در دنیایی به غایت نازیبا، بتواند دست‌خالی دوام بیاورد، اما نتوانسته و در حالی هم که خودش ترسیده و دیگران را ترسانده به کلینیک پناه آورده است. اِما باید بپذیرد که مشکلی دارد، اما قلباً مشکل را نه در خودش که بیرون از خودش می‌بیند. او باید صادق باشد و حقیقت را بگوید در‌حالی‌که تردید دارد چیزی به نام حقیقت وجود داشته باشد. مک‌میلان تلویحاً به جامعه‌ای نقد دارد که اعتیاد، عکس‌العملی به آشوب فراگیر آن است؛ جامعه‌ای که همه‌چیز را از مذهب تا سیاست، به سبکِ بازار عرضه می‌کند. مک‌میلان با این نمایش واقعیت‌های تلخی را برای ما بازگو و درعین‌حال پرسش‌های زیادی را برایمان مطرح می‌کند. آیا می‌توان در دنیای مدرن دوام آورد؟ آیا خود این جامعه و اطرافیان افرادی که گرفتار چنین مشکلی هستند، این افراد را می‌پذیرند؟ چگونه؟ درنهایت تنها چیزی که اِما می‌خواهد دیده‌شدن و نه حتی بخشیده‌شدن است. «آدم‌ها، مکان‌ها، چیزها» نقدهای مثبت فراوانی دریافت کرده و در سال ۲۰۱۵ کاندید بهترین نمایش جایزه‌ی لارنس اولیویه شده است. در همان سال دنیس گاف، بازیگر نقش اِما، برنده‌ی جایزه‌ی بهترین بازیگر زن لارنس اولیویه و حلقه‌ی منتقدان تئاتر شد.

قسمتی از نمایشنامه‌ی آدم‌ها، مکان‌ها، چیزها:

مارک: می‌تونم کمک‌تون کنم؟

مارک به اِما نزدیک می‌شود.

برای پذیرش اومدین یا می‌خواین تسویه کنین؟ صدام رو می‌شنوین؟

اما: من به کمک احتیاج دارم.

مارک: چی گفتین؟

اما کلاهش را برمی‌دارد. صورتش بدجور کبود شده است.

اما: گفتم به کمک احتیاج دارم.

مارک او را به جا می‌آورد.

مارک: لعنتی.

اما: می‌شه لطفاً بهم کمک کنی؟

مارک با گوشی حرف می‌زند.

مارک: دکتر به بخش پذیرش، دکتر به بخش پذیرش لطفاً.

اتاق مشاوره‌ی دکتر. شب. یک چراغ روی میز روشن است. دکتر پشت میزش نشسته است. اما مقابل اوست. خیلی خسته به نظر می‌رسد. کبود و خون‌آلود است. مارک نیز در اتاق است. کیف اما را در دست گرفته و کنار در ایستاده است.

اما: مدل موهاتون رو عوض کردین... اسم من ساراست. اسم من ساراست و من یه الکلی و معتادم. زندگی‌م از کنترلم خارج شده. می‌خوام تغییر کنم و برای تغییر کردن انگیزه دارم. به کمک نیاز دارم. من تسلیمم. من تسلیمم. من تسلیمم.

دکتر: سارا، می‌دونی دفعه‌ی قبل چه اشتباهی کردی؟... سعی کردی همه‌چیز رو کنترل کنی؛ هر بخشی از فرآیند درمان رو. اون کار جواب نداد پس تو دکمه‌ی خودتخریبی رو فشار دادی. معتادها همه‌چیز رو کنترل می‌کنن. اونا از آشوب می‌ترسن. اونا فکر می‌کنن مرکزِ متلاشی‌شده‌ی جهان‌ان... تو باید باور داشته باشی که قرار نیست چیزی نابود شه. به فرآیند درمانت اعتماد کن سارا. شروع کنیم.

اما: چطور؟ من چطور باید این کارها رو بکنم؟ لج‌بازی نمی‌کنم، کنترل‌گر نیستم. واقعاً می‌خوام بدونم. می‌خوام سعی کنم...

دکتر روی صفحه‌ی نسخه چیزی می‌نویسد و در یک فنجان کوچک کاغذی چند قرص می‌گذارد.

دکتر: اینا رو بردار.

اما: من اومدم اینجا که دارو مصرف نکنم، نه اینکه بیشتر مصرف کنم.

دکتر: من این رو درک می‌کنم اما...

اما: من از پسش برمی‌آم. من نیاز دارم این کار رو بکنم. فقط همه‌چیز رو ازم دور کنین؛ همه‌چیز.

دکتر: من این خواسته‌ی تو رو می‌فهمم، اما به من اعتماد کن، سال‌های زیادیه که من این کار رو انجام می‌دم و...

اما: من دارو نمی‌خوام. من می‌خوام این رو حس کنم. می‌خوام دارو نخوردنم برگشت‌ناپذیر باشه.

دکتر: این کاملاً طبیعیه که بخوای واضح‌ترین تجربه رو داشته باشی، چون این چیزیه که بهش عادت داشتی، این چیزیه که فکر می‌کنی لیاقتش رو داری و دقیقاً همون چیزیه که تو رو بیشتر نگران بهبودیت می‌کنه. اما قطع ناگهانی دارو خطرناکه. حتی می‌تونه تو رو بکشه. بعداً زمان برای احساس گناه و تنبیه و نسبت دادن همه‌چیز به خودت داری. این قسمت آسونِ کاره. احمق نباش. قرص‌ها رو بردار.

دکتر فنجان قرص‌ها را به اما می‌دهد.

خرید کتاب آدم‌ها، مکان‌ها، چیزها

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.