معرفی کتاب: کمتر کار کن (خلاص شدن از کار زیاد، افراط و زندگی نکبت‌بار)

3 سال پیش زمان مطالعه 6 دقیقه

«کمتر کار کن» با زیرعنوانِ خلاص شدن از کار زیاد، افراط و زندگی نکبت‌بار عنوان کتابی است نوشته‌ی سلست هدلی که نشر کتاب کوله‌پشتی آن را به چاپ رسانده است. ما شب‌های یکشنبه به ایمیل‌های کاری جواب می‌دهیم. مقالات بی‌شماری درباره‌ی چگونگی بالا بردن ظرفیت مغزهایمان مطالعه می‌کنیم تا به بهره‌وری بیشتری دست پیدا کنیم. عکس‌هایمان را قبل از انتشار در شبکه‌های اجتماعی، ویرایش می‌کنیم و برای گرفتن تأیید دیگران از فیلترها استفاده می‌کنیم. ما فقط چند پاراگراف اول مقاله‌ها را می‌خوانیم که برایمان جالب هستند؛ چون برای خواندن تمام آن‌ها وقت کافی نداریم. سخت کار می‌کنیم، استرس شدیدی داریم و همیشه ناخوشنودیم و دائماً می‌خواهیم خودمان را روی نواری از موفقیت‌ها بالا و بالاتر بکشیم. ما پیروان کارایی هستیم و خودمان را برای رسیدن به بهره‌وری می‌کشیم.

در طی گذر نسل‌ها، چنان با تب‌وتاب کار کرده‌ایم که باعث بدبختی و زوال خود شده‌ایم. ما به قدری زیاد و سخت کار کرده‌ایم که از یاد برده‌ایم قرار است به کجا برویم و ظرفیت و توانایی‌مان برای خوشحالی و بازی را از دست داده‌ایم. مسئله‌ی اصلی این است: ما تنها، بیمار و مستعدِ خودکشی هستیم. هرساله یک تحقیق جدید ظهور می‌کند که نشان می‌دهد نسبت به سال قبل تعداد بیشتری از افراد، منزوی و افسرده شده‌اند. دیگر زمانش رسیده که حرکت در مسیر اشتباه را متوقف کنیم و دست‌هایمان را که ناامیدانه به نشانه‌ی تسلیم بالا برده‌ایم، پایین بیاوریم. زمان آن رسیده که دریابیم کجای کار اشتباه است. تأکید بر ساعت‌های کار طولانی چنان در زندگی ما ریشه دوانده که برای رهایی خودمان نیاز به تغییر فرهنگی اساسی داریم. این کتاب می‌تواند مقدمه‌ای باشد برای جنبشی که روال منطقی و درست را به دفاتر و خانه‌های ما بازگرداند.

قسمتی از کتاب کمتر کار کن:

اگر برای زنده ماندن به کار نیاز نداریم، به چه چیزهایی نیاز داریم؟ اگر کار مداوم برای مغز انسان مفید نباشد، چه چیزی مفید است؟ با خودم فکر کردم وقتی نمی‌دانم که چه چیزی خوب است، پس چه فایده‌ای دارد تشخیص دهم کاری که انجام می‌دهم برایم بد است؟ آنچه من نیاز داشتم یک راهنما درباره‌ی چگونگی مراقبت از یک انسان بود، دقیقاً مثل کتاب‌هایی که هنگام گرفتن حیوان خانگی جدید می‌خوانید. برای خوشبختی و سلامتی به چه چیزهایی نیاز دارم؟ این مسیر تحقیق جدیدم را به سمت یکی از بحث‌برانگیزترین مباحثِ زیست‌شناسی تکاملی سوق داد.

تقریباً نیم قرن پیش، نوآم چامسکی، زبان‌شناس، منتقد اجتماعی، دانشمند علوم شناختی و فیلسوف موافقت کرد که در یک گفت‌وگوی زنده در تلویزیون هلند شرکت کند. در آنچه از آن زمان به یک گفت‌وگوی معروف تبدیل شده است، او حدود نود دقیقه با میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی و نظریه‌پرداز اجتماعی به بحث پرداخت.

این دو نفر تلاش می‌کردند به یکی از ماندگارترین سؤالات در تمام تاریخ بشری پاسخ دهند، سؤالی که درباره‌ی خودم و همکارانم داشتم: آیا یک ماهیت جهانی انسانی وجود دارد؟ آیا بعضی چیزها برای همه‌ی انسان‌ها بد است، مثل شکلات برای سگ‌ها، یا اینکه همیشه به شخص بستگی دارد؟ آیا برخی صفات و گرایش‌ها در همه‌ی ما مشترک است، یا فرهنگ و خانواده ما را شکل داده‌اند؟ این سؤال در قلب مناقشه‌ی میان وراثت و محیط وجود دارد و هنوز باید قاطعانه به آن پاسخ داده شود.

چامسکیِ دانشمند یکی از بنیان‌گذاران مطالعه‌ی علم شناختی است و جای تعجب ندارد که معتقد است تکامل و زیست‌شناسی به دیکته‌کردن رفتار ما کمک می‌کنند. فوکو تقریباً از علم مدرن بیزار بود و آن را به عنوان روشی دیگر می‌دید که نخبگان از طریق آن جامعه را کنترل می‌کنند. او هرگونه پیشنهادی را مبنی بر اینکه رفتار ما با زیست‌شناسی گره خورده است، رد کرد.

بحث چامسکی و فوکو تقریباً به‌سرعت وارد قلمرو سیاست و موضوعات جنگ و تعدی شد، اما من می‌خواهم به آن سؤال درباره‌ی تکامل و ماهیت انسانی بپردازم. از زمان بحث در سال ۱۹۷۱ ما چیزهای بیشتری در مورد دی‌ان‌ای و عملکرد ذهن آموخته‌ایم.

موضوع وراثت در مقابل محیط هنوز مسئله‌ای حل‌نشده است، اما می‌دانیم که صحبت‌های چامسکی صحیح‌تر بود. درحالی‌که ما نمی‌توانیم تمام رفتارهای انسان را به‌عنوان یک محصول زیست‌شناسی توضیح دهیم، می‌توان برخی از آن‌ها را توضیح داد. همان‌طور که چامسکی تقریباً پنجاه سال پیش گفت: «چیزی که از نظر بیولوژیکی اهدا شود غیرقابل‌تغییر است، پایه‌ای است برای آنچه ما با ظرفیت‌های ذهنی خود انجام می‌دهیم.»

به اعتقاد من اگر عادات شغلی فعلی ما انسانیتمان را از بین می‌برد و اکنون ضرورت دارد به چیزی برگردیم که متناسب با گونه‌ی ماست، باید ابتدا تصمیم بگیریم این حالت چگونه به نظر برسد. به‌عبارت‌دیگر، یک محیط طبیعی برای بشریت چیست؟ بهره‌وری تا چه اندازه مفید است و در چه مقطعی دستیابی به بهره‌وری مضر می‌شود؟

این‌ها سؤالاتی دشوار اما اساسی هستند. اگر بعضی از عاداتمان برای ما به عنوان یک گونه مضر است، در این صورت عادات حامی گونه‌ی انسان چگونه به نظر می‌رسند؟ تفکیک این دو همیشه آسان نیست. علاوه‌بر‌این، برخی مانند فوکو این ایده را رد می‌کنند که زیست‌شناسی انتخاب‌های ما را تعیین می‌کند. بسیاری از ما با ایده‌ی یک ماهیت جهانی انسانی مبارزه می‌کنیم. می‌دانیم که تکامل به توضیح رفتار سگ‌ها و مرغ‌ها کمک می‌کند، اما از اِعمال این استدلال برای انسان خودداری می‌کنیم. ما به ایده‌ی اراده‌ی آزاد پایبندیم.

به خاطر داشته باشید افراد معدودی استدلال می‌کنند که تمام تصمیمات و خصوصیات شخصیتی ما با میکروسکوپ قابل توضیح است. درنهایت، وراثت در مقابل محیط نیست، بلکه وراثت در کنار محیط است. برخی از کارهایی که انجام می‌دهید مبتنی بر زیست‌شناسی است، برخی دیگر یک انتخاب است و برخی ترکیبی از این دو. جفری شولوس، استاد علوم طبیعی و رفتاری می‌گوید: «ما باید در مورد آن، از نظر تمایلات اصلی و نه اجتناب‌ناپذیری، فکر کنیم.

کمتر کار کن (خلاص شدن از کار زیاد،افراط و زندگی نکبت بار)

کمتر کار کن (خلاص شدن از کار زیاد،افراط و زندگی نکبت بار)

کوله پشتی
افزودن به سبد خرید 219,000 تومان
0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط