#
#

معرفی کتاب: چگونه تغییر کنیم؟

3 سال پیش زمان مطالعه 4 دقیقه

«چگونه تغییر کنیم؟» با زیرعنوانِ علمِ رسیدن از آنچه هستیم به آنچه می‌خواهیم باشیم، کتابی است نوشته‌ی کیتی میلکمن که انتشارات ترجمان علوم انسانی آن را به چاپ رسانده است. کیتی میلکمن  ماهیت و سرشت انسان را به‌خوبی می‌شناسد. او فهمیده است چگونه کارهایش را با اهداف و رؤیاهایش هماهنگ کند. شاید اولین تلاشش -در هر کاری- بی‌نقص نباشد، ولی اگر آن کار برایش مهم باشد، به‌سرعت متوجه می‌شود که چطور باید بهتر، سریع‌تر و کارآمدتر عمل کند. او به‌عنوانِ یک محقق علوم رفتاریِ سرشناس که تمام زندگی حرفه‌ای خود را صَرف پاسخ دادن به این سؤالات کرده، به‌خوبی می‌داند که انسان‌بودن چه سخت است و چگونه می‌توانیم انسان بهتری شویم.

کیتی هم مثل همه‌ی ما خطاهایی دارد. او دوست دارد به جای سیب و اسفناج، شیرینی و چیپس بخورد. دوست دارد کارهایش را پشت گوش بیندازد و ممکن است عصبانی یا بی‌تاب شود. کیتی فهمیده است که رازِ داشتنِ زندگی بهتر از بین بردن تکانه‌هایی نیست که همه‌ی انسان‌ها دارند، بلکه باید آن‌ها را درک کنیم، به آن‌ها رودست بزنیم و در صورت امکان آن‌ها را در راستای منافع خودمان به کار بگیریم.

کیتی در این کتاب چیزهایی را که نمی‌دانید به شما می‌آموزد. شما یاد می‌گیرید که موقع شروع یک عادت جدید، زمان‌بندی چقدر اهمیت دارد. یاد می‌گیرید که فراموشی آفتِ راسخ‌ترین تصمیمات است. یاد می‌گیرید بهتر است چیزهای سخت را به چیزهای سرگرم‌کننده تبدیل کنیم تا اینکه کاری کنیم چیزهای سخت مهم به نظر برسند.

از همه مهم‌تر اینکه در این کتاب کیتی با گرمی و شوخ‌طبعی، با ذکر محدودیت‌های خودش و همچنین درک بالایش از انگیزه و رفتار انسان، از شما می‌پرسد مشکلت چیست؟

احساس می‌کنید او واقعاً برایش مهم است که به شما کمک کند تا تغییر کنید. احساس می‌کنید با یکی از محققان سرشناس علوم رفتاری رفاقت دارید و او قدم‌به‌قدم شما را همراهی می‌کند تا خودتان را بهتر بشناسید، تا شما هم مثل خودش تبدیل به یک اَبَرانسان شوید.

قسمتی از کتاب چگونه تغییر کنیم:

همه دوست دارند فکر کنند که دانا هستند، ولی متأسفانه دنیا پر از افراد ساده‌لوح است. این توضیح به علاوه‌ی ترس از شکستِ پرهزینه بهترین توضیحات هستند برای اینکه چرا خیلی‌ها که می‌توانند از دستگاه‌های تعهد سود ببرند تمایلی به استفاده از آن‌ها ندارند.

ساده‌لوح‌ها هنوز به این درک نرسیده‌اند که دستگاه‌های تعهد، با اینکه شاید به لحاظ نظری عجیب به نظر برسند، در عمل ابزارهای بسیار سودمندی برای حل مشکلات آن‌ها در خودکنترلی هستند. اگر این‌طور نبود و دنیا پر بود از افراد دانا، می‌دیدید که خیلی‌ها مشتاقانه دستگاه‌های تعهد را از بانک‌ها، باشگاه‌ها، معلمان و پزشکان می‌پذیرفتند -و حتی درخواست می‌کردند. اگر دنیا پر از افراد دانا بود، پیشنهاد استفاده از دستگاه‌های تعهد برای حل تمام مشکلات مربوط به وسوسه کفایت می‌کرد. اگر همه‌ی ما دانا بودیم، همه‌ی کسانی که به فایده‌ی دستگاه‌های تعهد واقف بودند از آن‌ها استفاده می‌کردند و فقط آن‌هایی که استثنائاً نیازی به کمک نداشتند از آن عبور می‌کردند. در چنین دنیایی دیگر نیاز نبود اشخاصِ ثالث بر ما محدودیت وضع کنند؛ محدودیت‌هایی مثل قوانین مربوط به منع رانندگی حین مستی و قوانین اجباری پرداخت حق بیمه‌ی تأمین اجتماعی.

متأسفانه این دنیایی نیست که در آن زندگی می‌کنیم. دن و کلاوس در یکی از مطالعاتشان نشان دادند آن دسته از دانشجویان ام‌آی‌تی که می‌توانستند خودشان موعد تحویل تکالیف را انتخاب کنند و در صورت تأخیر جریمه شوند نتوانستند بهترین عملکرد را در همه‌ی تکالیف از خود نشان دهند چون علی‌رغمِ اینکه می‌توانستند از تعهد نفع ببرند، آن را نمی‌پذیرفتند. این پژوهشگران نشان دادند دانشجویان در صورتی نمرات بهتری خواهند گرفت که مثل همیشه مجبور باشند تکالیفشان را در طول ترم و در موعدهای مقرر تحویل دهند و در صورت عدم تحویل متحمل جریمه شوند. این تحقیق و تحقیقات بسیار دیگری نشان می‌دهد ما از دستگاه‌های تعهد استفاده نمی‌کنیم نه به این دلیل که به آن‌ها نیاز نداریم یا نمی‌خواهیم خطر جریمه شدن را به جان بخریم، بلکه به این خاطر که دستگاه‌های تعهد را کم‌ارزش تلقی می‌کنیم و از روی ساده‌لوحی فکر می‌کنیم چندان به آن‌ها نیاز نداریم.

 

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط