
معرفی کتاب: قدرت و فساد
«قدرت و فساد» کتابی است نوشتهی برایان کلاس که نشر همان آن را به چاپ رسانده است. آیا قدرت فاسد میکند یا افراد فاسد به سمت قدرت کشیده میشوند؟ آیا کارگزارانی که اختلاس میکنند یا پلیسهایی که آدم میکشند نتیجهی نظام ناسالماند یا صرفاً آدمهای بدی هستند؟ آیا ظالم ساخته میشود یا متولد میشود؟ اگر در موقعیت قدرت قرار بگیرید، آیا وسوسههای جدید رهایتان نمیکنند تا جیبتان را بگشایید یا دشمنانتان را شکنجه کنید؟ نامنتظره است، اما میتوانیم پاسخ این سؤالات را در دو جزیرهی فراموششده و دورافتاده پیدا کنیم.
این کتاب به چهار سؤال اصلی پاسخ میدهد.
اول اینکه آیا افراد بدتر قدرت را به چنگ میآورند؟
دوم، آیا قدرت مردم را بدتر میکند؟
سوم، چرا اجازه میدهیم افرادی اختیار ما را داشته باشند که شایستگی بودن در قدرت را ندارند؟
چهارم، چگونه میتوانیم مطمئن شویم که افراد فسادناپذیر به قدرت میرسند و منصفانه از آن استفاده میکنند؟
نویسنده میگوید: من دههی گذشته را صرف مطالعهی این سؤالات در سراسر جهان کردم، از بلاروس تا بریتانیا، از ساحل عاج تا کالیفرنیا، از تایلند تا تونس و استرالیا و زامبیا. من بهعنوان بخشی از تحقیقاتم در مقام دانشمند علوم سیاسی، با افراد مصاحبه میکنم -عمدتاً با افراد بدی که از قدرت خود برای انجام کارهای ناشایست استفاده میکنند. من با سران فرقهها، جنایتکاران جنگی، مستبدان، کودتاچیان، شکنجهگران، مزدوران، ژنرالها، تبلیغاتچیها، شورشیان، مدیران فاسد و مجرمان محکومشده گفتوگو کردهام. سعی میکنم بفهمم چه چیزی باعث شده آنها در این مسیر بیفتند. درک آنها -و مطالعهی نظامهایی که در آن کار میکنند- برای متوقف کردنشان بسیار مهم است. بسیاری از آنها دیوانه و بیرحم و برخی دیگر مهربان و دلسوز بودند، اما همه در یک ویژگی مشترک: قدرت عظیمی داشتند.
وقتی با فرماندهی شورشی دست میدهید که مرتکب جنایات جنگی شده، یا با مستبدی بیرحم صبحانه میخورید که دشمنانش را شکنجه کرده، شگفتآور است که چه بهندرت آنها شیطانصفتانه رفتار میکنند. اغلب آنها آدمهای جذابیاند، شوخی میکنند و لبخند میزنند. در نگاه اول هیولا به نظر نمیرسند؛ اما خیلیهاشان درواقع بودهاند.
سالها و سالها، من با معماهای ترسناکی دستوپنجه نرم کردهام. آیا شکنجهگران و جنایتکاران جنگی کلاً از نژاد متفاوتی هستند، یا فقط نسخههای افراطیتر ظالمان خردهپاییاند که گهگاه در دفاتر کار و انجمنهای محلهمان با آنها روبهرو میشویم؟ آیا هیولاهایی احتمالی در میان ما پنهان شدهاند؟ اگر شرایط مناسب باشد، آیا هرکسی میتواند هیولا شود؟ اگر چنین باشد، پس درسهای آموختهشده از مستبدان تشنهی خون میتواند برای کاهش سوءاستفادههای جزئی در جوامع مفید باشد. این معمایی است که جوابی عاجل میطلبد، چراکه ما دائم از صاحبان قدرت ناامید میشویم. به هر کسی بگویید دانشمند علوم سیاسی هستید، اغلب این سؤال را از شما میپرسد: «چرا این همه آدم وحشتناک در قدرت است؟»
اما معمای دیگری هم هست که مدام پاسخ میطلبد: آیا این افراد به سبب قدرتی که در دست داشتند وحشتانگیز شدند؟ من شک داشتم. احتمال دیگری نیز مرا به خود مشغول کرد: آنهایی که به نظر میرسید در قدرت بدتر شدهاند، فقط نوک کوه یخ هستند. شاید چیزی بسیار بزرگتر و جدیتر زیر امواج در کمین و منتظر کشفشدن باشد، تا بتوانیم آن را بهسامان کنیم.

قسمتی از کتاب قدرت و فساد:
این حرف درستی نیست که میگوییم: «هیچکس بالاتر از قانون نیست.» برخی از مردم هستند. مثلاً، در شهر نیویورک، نمایندگان رسمی در سازمان ملل و خانوادههای آنها از مصونیت دیپلماتیک برخوردارند. آنها را نمیتوان برای اغلب جرائم تحت تعقیب قرار داد. خوشبختانه، این حمایت معمولاً منجر به این نمیشود که سفیران قاتلان زنجیرهای بشوند؛ اما در مورد تخلفات زنجیرهای پول پارکینگ ماجرا کمی فرق میکند.
برای نیویورکیهایی که دیر میکنند، پارک غیرقانونی هزینه دارد. اگر بیش از زمان تعیینشده در پارکومتر توقف کنید ۶۰ دلار از جیبتان میرود، اگر نزدیک شیر آتشنشانی پارک کنید ۱۱۵ دلار؛ اما برای دیپلماتها، در تحلیل هزینه/فایده، سد کردن شیر آتشنشانی هزینهای ندارد. جریمه صادر میشود، اما کسی مجبور به پرداخت نیست. پلاکهای دیپلماتیک بهترین کارت معافیت از پرداخت جریمهی پارک غیرقانونی است. این امر وسوسهای را نیز به همراه دارد. در پنج سال، از ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۲، دیپلماتهای سازمان ملل ۱۵۰ هزار بلیت پارکینگ را نپرداختند -بیش از هشتاد مورد در روز. آنها در مجموع صورتحساب معوقی به ارزش بیش از ۱۸ میلیون دلار ایجاد کردند.
در سال ۲۰۰۲، مایک بلومبرگ، شهردار نیویورک، تصمیم گرفت این وضع را متوقف کند. او شروع به اجرای قانونی کرد که براساس آن هر خودرو دیپلماتیکی که بیش از سهبار پول پارکینگ را نداده باشد، پلاک دیپلماتیک خود را از دست میدهد. در اکتبر ۲۰۰۲، هرجومرج پارک غیرقانونی دیپلماتها در منهتن پایان یافت. برای روشن کردن اینکه شهر کلانتر جدیدی دارد، شهرداری در یک ماه سی کشور را از پلاکهای ویژه خود محروم کرد.
باسلام جهت مطالعه کتاب نیازبه دانلودکتاب رادارم .باتشکر