
معرفی کتاب: فشنشهر
«فشنشهر» با زیرعنوانِ تاوانِ فشن سریع و آیندهی پوشاک، کتابی است به قلم دِینا توماس که نشر مشکی آن را به چاپ رسانده است. دینا توماس، روزنامهنگار ساکن پاریس، داستانی را روایت میکند که اکثرمان تصور میکنیم آن را میدانیم، با این تفاوت که بیانش بهتر، گیرا و همراه با جزئیاتی خواندنی است. دوراندیشی توماس قانعکننده است. شاید سرعت فشن سریعتر از هر زمان دیگری باشد، اما او بهروشنی بیان میکند که فشن از اولین لحظات صنعتی شدن با کارگران و محیطزیست خوب تا نکرده است... فشنشهر به نحو جالبی، تغییر همهچیز را برایمان روشن میکند.
تولید مازاد، مصرفگرایی و پسماندهای صنعتی شیمیایی همه معضلاتیاند که از جانب فشنِ سریع متوجه کرهی زمین شده و در دو قرن اخیر بسیاری از کارشناسانِ دغدغهمند را بر آن داشته تا خواستار اصلاحاتی اساسی در فرایند تولید، عرضه و مصرف محصولات فشن شوند. حاصل این نگرانیها و تلاشها پدیدهای به نام «فشن پایدار/آهسته» است که همواره به دنبال راهحلی برای به حداقل رساندن عواقب و خطرات زیستمحیطی و حتی انسانیِ حاصل از تولیدات این حوزه است. مبحث پایداری در محصولات، سالهاست در کشورهای پیشرفته در همهی صنایع تحت بررسی و در مسیر تکامل هرچه بیشتر است و در صنعت -هنرِ فشن نیز امری است حیاتی و غیرقابلانکار.
مسلماً شناخت بیشتر این مبحث برای همهی افراد جامعه ضروری است و به اهمیت این کتاب میافزاید. فشنشهر یا به عبارتی اتوپیای فشن کوششی در قالب نوشتار، از زبان نویسندهی این کتاب است که بهسادگی شرایط خطرناک فعلی را با آمار و ارقام شرح میدهد و حتی بعد از وارد کردن شوکی شدید به خواننده، به این حد بسنده نکرده، پا را فراتر میگذارد و از راهحلهای ارائهشده از سوی فعالان حوزهی فشنِ پایدار سخن به میان میآورد. توماس نهتنها تولیدکنندگان، مصرفکنندگان را مسئول میداند و آنان را دعوت به خرید آگاهانه میکند. درهرحال چه مصرفکننده باشید، چه تولیدکننده یا صرفاً خوانندهای کنجکاو، بعد از مطالعهی این کتاب دیگر نمیتوانید به آسیبها و خطرات ناشی از فشن سریع، بیتفاوت عمل کنید و به ارتباط مستقیم بین خود و لباسهایتان بیشتر پی میبرید. توماس دراینباره میگوید: «همه اهل شعر خواندن یا گوش دادن به موسیقی نیستند، اما تکتک مردم دنیا صبح که از خواب بیدار میشوند چیزی به تن میکنند و چه به مذاقتان خوش بیاید چه نیاید، این توصیفی است از اینکه شما چه کسی هستید.
کتاب فشنشهر را میتوان گزارش میدانیِ دینا توماس دانست. او مشاهدات و تجربیاتش را هنگام بازدید از کارخانهها، تولیدیهای کوچک و صحبت رودررو با فعالان و کارشناسان صنعت_هنرِ فشن، در قالبی خودمانی و روان، در این کتاب بیان کرده است. توماس نهتنها به بررسی و معرفی چگونگی پایداری در فشن پرداخته است، حتی دربارهی پارادوکسها و اختلافنظرهای موجود در این حیطه نیز سخن به میان آورده که این خود باعث جذابیت دوچندان کتاب شده است. هر فصل، به ابعادی از مراحل تولید محصولاتِ حوزهی فشن پرداخته که شاید تا قبل از این کمتر به آنها توجه شده باشد.
توماس فعالیتش را با نوشتن در ستون استایل واشینگتنپست آغاز کرد و بهعنوان خبرنگار فرهنگی و فشنِ نیوزویک در پاریس ادامه داد. او عضو ثابت نیویورکتایمز استایل است و برای مجلهی نیویورک تایمز، نیویورکر، والاستریت ژورنال، فایننشیال تایمز، ووگ، هارپرز بازار، تی: مجلهی استایل نیویورکتایمز و آرکیتکچرال دایجست مینوشته است.

قسمتی از کتاب فشنشهر:
دوبارهسپاری -یعنی بازگشت تولیداتی که طی رونق جهانیسازی پس از نفتا به خارج از کشور رفته بود- در چند سال اخیر، بهویژه برای فشن، شتاب بیشتری گرفته است. در ایالات متحده، منسوجات و پوشاک در سال ۲۰۱۴ سومین بخشی بود که پس از تجهیزات الکترونیکی و حملونقل به کشور بازگشت و دومین رتبهی سریعترین رشد را در بین سایر بخشهای اقتصاد داشت. در همین سال، ده درصد از تولیدات فشن امریکا به کشور بازگشت که نسبت به سال قبل که سه درصد بود، رشد قابلتوجهی داشت و توانست برای ۱۳۵ هزار نفر اشتغال ایجاد کند. در انگلستان مشاغل تولیدی پوشاک از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶، با نه درصد جهش، در مجموع به صد هزار نفر رسیده و پیشبینی میشود بیست هزار نفر دیگر تا سال ۲۰۲۰ به این عدد اضافه شوند.
جنبش دوبارهسپاری امروز ربطی به این حرف تکراری که «دوباره امریکا را به جایگاه والایش برسان» ندارد. شعار بیشازحد خوشبینانهای به این معنی که اگر شرکتها آنچه را در سالهای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ برونسپاری کرده بودند، دوباره بازگردانند همهی کارکنان اخراجشده میتوانند شغلهای قبلی خود را بازپس گیرند. واقعیت این است که بیشتر کارکنان این شرکتها در ۲۵ سال گذشته «پیر شدهاند» و تداوم همان مدل تجاری تکراری و قدیمیِ آرکرایت، فشن را به جلو نمیبرد.
نه! کاری که انگلیش فاین کاتنز و همکارانش انجام میدهند «درستسپاری» است، یعنی راهاندازی مجدد تولید داخلی با پیشرفتهترین فناوری و با شفافیت، اغلب در همان کارخانههایی که مدتهای مدیدی تعطیل بودهاند. ون تاکر، رئیس سابق اتحادیهی فشن نشویل میگوید: «درستسپاری» با تولید دههی ۱۹۸۰ فرق میکند. نوآوری بهسرعت مثل گلولهی برفی پیش میرود. مسائل اجتماعی بهخصوص موضوع پایداری مهم هستند. همهچیز مبتنی بر فناوری بوده و خودکار است.
پل داناون، اقتصاددان ارشد مطرح در سطح جهانی در بخش مدیریت دارایی بانک یو.بی.اس، این روند را طبق آنچه ما میشناسیم «جهانیسازی معکوس» میداند. «رُباتیک و دیجیتالسازی به این معنی است که ما میتوانیم به صورتی محلی و مؤثر تولید کنیم... جنگهای تجاری امروز همان نزاعهای گذشته است.» او پیشبینی میکند تجارت جهانیِ کالاها، مانند پوشاک، به چیزی مانند مدل امپراطوری قدیم تبدیل خواهد شد که مواد اولیه را وارد و سپس نزدیک به مصرفکننده فراوری میکند. درستسپاری به این معنا نیست که ریسندگیها باید از منابع موجود در کشور استفاده کنند. در انگلستان برای کمپانی انگلیش فاین کاتنز پنبه کاشته نمیشود؛ اما به معنی تولید در نزدیکی مصرفکنندهی نهایی است، مانند نخریسی انگلیش فاین کاتنز برای نخ جوراب ماکس اَند اسپنسر که در سراسر انگلستان فروخته میشود یا اینکه دیزاینرها از تولیدکنندگان داخلی، پارچه تهیه کنند، مانند ناتالی چنن که ژرسهی بافتهشدهی کرولینس را سفارش میدهد.
برخلاف عرف، فناوری ممکن است، درنهایت، تولید منسوجات و پوشاک را بیشتر به چیزی شخصی و اخلاقی تبدیل کند. نباید لزوماً لباسها را کارگرانِ کمدستمزدی که با آنها درست رفتار نمیشود و از ماشینآلات قدیمی استفاده میکنند تولید کنند. لباسها را میشود در جوامع محلی تولید کرد که بهصورتی عمودی با یکدیگر ادغام شده باشند و در کارخانههای تمیز و آرام تولید کرد که تکنسینهای آموزشدیده آنها را کنترل میکنند. این شیوه میتواند در جوامعی اتفاق بیفتد که مدتها پیش تولید را کنار گذاشته بودند. آن تکنسینها میتوانند افرادی باشند که شما میشناسیدشان یا شاید کارخانه بالای جادهی نزدیک به محل سکونتتان واقع شده باشد. اتوماسیون ممکن است هزاران شغل تولیدی ایجاد نکند، اما همان مشاغلی را که ایجاد میکند (صدها شغل اینجا و آنجا) خوب، ایمن و پُردرآمد خواهند بود. هرچقدر هم که عجیب به نظر برسد فناوری، انسانگرایی را به زنجیرهی عرضه برمیگرداند.
درستسپاری صنعت نساجی و پوشاک کارولینای شمالی را چنان تقویت کرده که تا سال ۲۰۱۷ توانسته ۴۲ هزار نفر را در هفتصد کارخانه به کار بگمارد که بسیاری از آنها نیز مانند شرکت انگلیش فاین کاتنز فناوری بالایی دارند. در کارولینای جنوبی، کارخانهی ریسندگی پارکدِیل در بیشتر سالهای قرن بیستم یکی از بزرگترین ریسندگیهای امریکا بود. در سال ۱۹۸۰، به دو هزار کارگر در کارخانهای مستقر در گفنی نیاز بود تا حدود ۱۱۳۵۰۰۰کیلو نخ را در هفته تولید کنند. پس از معاملهی چین و سازمان تجارت جهانی در سال ۲۰۰۱، پارکدِیل عملیات خود را به کشور چین منتقل کرد و کارخانهی ریسندگی شهر تعطیل شد. در سال ۲۰۱۰ کارخانهی ریسندگی پارکدِیل در کارولینای جنوبی با ماشینآلات پیشرفتهای که تکنسینها از اتاقهای تمیز مشرف به قسمت نخریسی اداره میکردند بازگشایی شد. اندرسون ولریک، مدیرعامل پارکدیل توضیح میدهد: «ما میدانستیم برای بقا باید تا جایی که میتوانیم از فناوری استفاده کنیم.»