معرفی کتاب: رمان‌درمانی

2 سال پیش زمان مطالعه 6 دقیقه

«رمان‌درمانی» کتابی است نوشته‌ی مشترک الا برتد و سوزان الدرکین که نشر چلچله آن را به چاپ رسانده است. گوستاو فلوبر به سال ۱۸۵۸ در نامه‌ای به دوشیزه لوروایه دشانتپی می‌نویسد: «تنها راه تحمل هستی این است که در ادبیات غرق شوی، همچنان که در عیشی مُدام.»

کتاب‌درمانی پیشینه‌ای به قدمت «کتاب» یا به عبارتی «خواندن» دارد. با تولدِ کتاب، زندگی بشر تغییری بنیادین کرد و انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر آسان شد و شتاب گرفت و درنهایت کتاب توانست تمام مرزهای جغرافیایی و فرهنگی را درنوردد. کهن‌ترین کتاب‌ها همواره حاوی دستورالعمل‌هایی برای بهتر زیستن بوده‌اند و نیز هرآنچه نوشته شده، نوشته می‌شود و نوشته خواهد شد، بر این مدار می‌چرخد.

علی‌رغم پیشینه‌ی طولانی کتاب و کتاب‌خوانی، مفهوم کتاب‌درمانی متعلق به دو سده‌ی اخیر است. استفاده از کتاب‌خواندن برای درمان بیماری‌های روانی از اوایل قرن نوزدهم شکل گرفت و چون در کتاب‌درمانی علاوه بر شناختِ بیماری، شناخت کتاب و باور به تأثیرات آن هم ضرورت یافت، رفته‌رفته میان پزشکان و کتابداران نوعی پیوند و همکاری برقرار شد. از آن پس، روان‌شناسان و مربیان تربیتی به کتاب‌درمانی علاقه‌مند شدند و اگرچه همچنان نوعی عدم اعتماد به این روش درمانی جدید وجود داشت، اما میل به گسترش آن سبب شد تا در اواسط قرن بیستم پایه‌های تئوریک کتاب‌درمانی شکل گیرد و تا به امروز ادامه یابد.

این کتاب چنان‌که از عنوان آن برمی‌آید، شیوه‌ی نوینی از کتاب‌درمانی است، راهنمایی پزشکی برای درمان بسیاری از بیماری‌های روحی و جسمیِ انسان امروزی براساس رمان. مؤلفان اثر حاضر کتاب‌درمانگرند. آن‌ها حدود ۳۵ سال پیش که در دانشگاه کمبریج دانشجو بودند با هم آشنا شدند و از آن زمان به بعد شروع کردند به رمان خواندن و معرفی و دادن رمان به همدیگر و از سال ۲۰۰۸ با راه‌اندازی خدمات کتاب‌درمانی در لندن و تجویز کتاب‌هایی برای مخاطبان خود در سرتاسر جهان، به فعالیتشان در این زمینه ادامه دادند.

«رمان‌درمانی» ماحصل سال‌ها مطالعه، پژوهش، کتاب‌درمانگری و تلاش و کار گروهیِ آن‌هاست و به دکان عطاری می‌ماند، با گیاهانی (کتاب‌هایی) با بوها و رنگ‌های مدهوش‌کننده برای تسکین دردها. آن‌ها دو هزار سال تاریخ ادبیات را، برای یافتن رمان‌هایی کاویده‌اند که سعادت و سلامت بشر را بهبود می‌بخشند. رمان‌هایی برآمده از ذهن‌های درخشانی که می‌دانستند معنای انسان ‌بودن چیست و درس‌های زندگی خود را در قالب داستان بیان کرده‌اند. رمان داستان ا‌ست که از رمان‌نویس به خواننده منتقل، و سبب حواس‌پرتی از گرفتاری‌های روزمره و سرگرمی او می‌شود و فرصتی‌ است برای آرام ‌گرفتن و رفع خستگی یا تمرکز فکری. یا ممکن است چیزی قدرتمندتر باشد، راهی برای یادگیری چگونه زیستن. اگر در لحظه‌ی مناسب خوانده شود، به معنای واقعی کلمه می‌تواند درمان‌کننده و تأثیرگذار باشد. خواننده‌ی «رمان‌درمانی»، به‌عنوان کتابی مرجع، به‌سادگی می‌تواند بیماری خود را بیابد، خواه این بیماری فضای بسته‌هراسی باشد، خواه کسالت یا بحران میانسالی و...، بیماری‌اش هرچه که باشد، در این کتاب پادزهری برای آن ارائه شده است.

رمان‌درمانی طیف وسیعی از مخاطبان را دربرمی‌گیرد؛ رمان‌خوان‌ها، کتاب‌درمانگران، روان‌شناسان، مشاوران تربیتی، استادان دانشگاه و دانشجویان، علاقه‌مندان به ادبیات داستانی و نیز مترجمان. کتاب حاضر دربردارنده‌ی ۳۱۰ مدخل اصلی (سوای مدخل‌های ارجاعی) است، که هر مدخل به یک بیماری اختصاص دارد و برای درمان آن، خواندن یک یا دو یا چند رمان پیشنهاد شده است. در هر مدخل، بُرشی از رمان، در رابطه با بیماریِ ذکرشده آمده که هم به درک و درمان آن بیماری کمک می‌کند و هم خواننده را به مطالعه‌ی آن رمان وامی‌دارد. تقریباً ۷۶۵ رمان از ۵۹۳ رمان‌نویس از گذشته و حال در این کتاب معرفی شده‌اند. مدخل‌ها اغلب کوتاه و با نثری ساده و صمیمی، به فراخورِ بیماری‌ها و رمان‌های معرفی‌شده تألیف شده‌اند و البته خوشبختانه بسیاری از رمان‌های معرفی‌شده در این کتاب (که اغلب از شاهکارهای رمان‌نویسی‌اند) به فارسی برگردانده شده‌ و در دسترس مخاطبان قرار دارند.

قسمتی از کتاب رمان‌درمانی:

ادبیات آکنده از آدم‌هایی ا‌ست که به‌سبب از دست ‌دادن حافظه، فروپاشی روانی یا دیگر فرآیندهای پیچیده، به بحران هویت دچار شده‌اند. راویِ رمان «من اشتیلر نیستم»، اثر ماکس فریش، نویسنده‌ی سوئیسیِ پس از جنگ جهانی دوم، مصرانه این اتهام را انکار می‌کند که او همان آناتول اشتیلر، مجسمه‌سازِ گم‌شده است. درواقع، نام او طبقِ گذرنامه‌اش، جیمز وایت است؛ اما دوستان، آشنایان و حتی همسرش او را مکرراً اشتیلر خطاب می‌کنند -معمایی که ما را به اندازه‌ی وایت (یا شاید بهتر است بگوییم اشتیلر) گیج و سردرگم می‌کند. همان‌طور که رفته‌رفته حقیقت بر ما آشکار می‌شود، نگاهی گذرا و کمیاب به شکنندگیِ رابطه‌هامان با خود می‌اندازیم.

رمانِ اختلالات جویِ ریوکا گالچِن تلنگری بر خودپسندیِ فریش است. روان‌پزشکی در نیویورک به اسم دکتر لئو لیبنشتاین خودش را مجاب نموده که زنش، رِما، ناپدید شده... و نسخه‌ی بدلی عین خودش را جایگزین خویش کرده است. لئو به این فکر نمی‌کند که خودش دچار بحران هویت شده؛ به گمانش که رِما دچار این بحران است. به عبارت دیگر، او باعث بحرانِ زنش می‌شود. با خود می‌گوید: احساسی که داشتم کمی عجیب و غریب بود، انگار یک‌جور به آن نگاه می‌کردم. با اینکه لئو او را اغواگر می‌خوانَد، هر روز به آمدنش به خانه‌ی لئو ادامه می‌دهد، گویی آنجا از آنِ اوست (عقیده‌اش این است) و اصرار دارد که او همان شخص گم‌شده است. لئو از باورکردنِ او امتناع می‌ورزد، حتی اگر از هر نظر به زنش شباهت داشته باشد. لئو می‌پذیرد که او همان شامپویِ خنک و تازه را می‌زند. «همان پالتو آبی‌رنگ بچگانه با دکمه‌های بزرگِ نوک‌مدادی را می‌پوشد، با همان موی بلوند ابریشمیِ جمع‌شده پشت گوش‌هایش، همه‌چیزش عینِ اوست، ولی او رما نیست. این را می‌دانم که فقط یک احساس است.» لئو با این باور که او ناپدید شده، در خیابان‌های نیویورک به جست‌وجوی زن می‌رود و وقتی گشتن در نیویورک مؤثر واقع نمی‌شود، تصمیم می‌گیرد به آرژانتین، سرزمین مادری‌اش، سفر کند و به دنبال او در پاتاگونیا بگردد. داستانِ گالچن بورخسی است و کنجکاوی را برمی‌انگیزد: اشاره‌ای ا‌ست به ماهیتِ ساخته‌شده‌ی هویت. در برخی سطوح، همه‌ی ما باید آنچه را که هستیم، بسازیم و اگر ماحصلِ آن، خودمان یا دیگران را متقاعد نکند، می‌توانیم برای ساختنِ خویشتنی رضایت‌بخش‌تر تلاش کنیم.

خرید کتاب رمان‌درمانی  

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید