ذهن‌خوانی: علم جدید رمزگشایی از افکار، امیال و هویت واقعی انسان‌ها

2 سال پیش زمان مطالعه 8 دقیقه

«ذهن‌خوانی: علم جدید رمزگشایی از افکار، امیال و هویت واقعی انسان‌ها»، نوشته‌ی دیوید لیبرمن، را انتشارات ذهن‌آویز، با ترجمه دکتر علی علی‌پناهی، چاپ و منتشر کرده است.

ما همواره می‌کوشیم تا بفهمیم که دیگران به چه چیزی فکر می‌کنند یا چه چیزی از ذهنشان می‌گذرد و آن‌قدر برای کشف افکار آن‌ها حدس و گمان می‌زنیم که گاه از این همه حدس و گمان‌های بیهوده‌ای که اغلب هم راه به جایی نمی‌برند ناامید و خسته می‌شویم؛ اما امروز با کمک علم جدید روان‌شناسی زبان راحت‌تر می‌توانیم افکار دیگران را کشف کنیم. علم روان‌شناسی زبان علم مطالعۀ عوامل روان‌شناختی و عصب‌شناختیِ اکتساب، کاربرد، درک و تولید زبان است و به مطالعۀ آن دسته از فرایندهای شناختی می‌پردازد که تولید جملات دستوری و معنادار و نیز درک واژه‌ها، پاره‌گفتارها و متن را ممکن می‌سازند.

دیوید لیبرمن نیز در کتاب خود، «ذهن‌خوانی»، از این علم روز استفاده کرده تا به خوانندگانش کمک کند که ذهن افراد را در هر موقعیتی، چه رودررو، چه روی صفحۀ نمایش و چه به صورت نوشتاری، بخوانند.

دکتر دیوید لیبرمن، روان‌درمانگر و یک متخصص برجستۀ تشخیص دروغ است که به FBI و سایر آژانس‌های امنیتی آموزش می‌دهد و «ذهن‌خوانی» را به سطح جدیدی از دانش می‌برد. او با تکیه بر آخرین تحقیقات در روان‌‌شناسی زبان - نشانه‌های تعبیه‌شده در گفتار و گفتار نوشتاری- به خواننده نشان می‌دهد که چگونه روش‌های پیشرفته‌ای را که در کتاب خود آورده در موقعیت‌های روزمرۀ بی‌شمار به کار ببرد؛ برای مثال او به خواننده می‌آموزد که پیام‌های پشت زبان منفعل، توصیف‌های شخصی یا غیرشخصی و سطح جزئیات را بشناسد. حقیقی یا تخیلی بودن روایت افراد را از هر حادثه تشخیص دهد و دریابد که آیا افرادی که برای برقراری ارتباط پیشنهادی می‌دهند یا پرستار بچۀ جدیدی که می‌خواهیم استخدامش کنیم قابل اعتماد هستند یا چیزی را پنهان می‌کنند.

این کتاب حاوی مطالب کاملاً جدید است و به‌ندرت به علائم و نشانه‌های قدیمی زبان بدن اتکا می‌کند. بسیاری از کارشناسان اظهار می‌کنند وقتی طرف شما دست‌ها و پاهای خود را روی هم انداخته، به این معناست که او حالت دفاعی دارد و با شما موافق نیست. گرچه این تفسیر از نظر فنی غلط نیست، اما اگر سوژه شما در اتاقی سرد روی صندلی نشسته باشد که دسته ندارد، پیام‌های دیگری به شما می‌دهد. بله، ارتباط چشمی کم یا نداشتن تماس چشمی نشانۀ فریب و حقه‌بازی طرف مقابل شماست، اما افراد حقه‌باز خودشان هم این مطلب را می‌دانند. مهم‌تر اینکه، شما چگونه می‌توانید افکار شخص روان‌پریشی را بشناسید که دروغ‌های خودش را هم باور می‌کند؟ یا چگونه می‌توانید افکار فردی جامعه‌ستیز و دروغگو را تشخیص دهید که به چشمان شما نگاه می‌کند و به تمام مقدسات هم سوگند می‌خورد که راست می‌گوید؟

پس از خواندن این کتاب می‌توانیم راهبردهای کلیشه‌ای را کنار بگذاریم که ادعا می‌شود برای خواندن افکار دیگران مفید هستند و براساس مشاهدۀ سطحی از لباس و ظاهر افراد شناخت کاملی از ذهن و افکار آن‌ها ارائه می‌کنند. برای مثال، آیا گردنبندی که نام مقدسات روی آن نوشته شده، حاکی از پایبند بودن صاحب گردنبند به ارزش‌های معنوی است؟

روش‌هایی که نویسنده در این کتاب به شما می‌گوید در چندین مرکز، آموزش داده می‌شوند، مانند: واحد آنالیز رفتار در ادارۀ اف‌بی‌آی، سازمان سیا، آژانس امنیت ملی (امریکا)، تقریباً در تمام واحدهای ارتش امریکا و نهادهای اجرای احکام در جهان. تنها کاری که شما باید انجام دهید این است که به چند نکته کلیدی توجه کنید که با ذره‌بین تقریباً جادویی حالت روحیه، افکار و احساسات فرد و مهم‌تر از همه، میزان صداقت و سلامت روانی او را بررسی می‌کنند.

بسیاری از این روش‌ها بدون ارتباط متقابل با سوژه مدنظر و بیشتر مواقع فقط با گوش‌دادن به یک گفت‌وگو، سخنرانی، پیام ضبط‌شده یا حتی با خواندن یک پست الکترونیک قابل‌استفاده هستند. توانایی خواندن افکار دیگران، بدون نیاز به دیدن آن‌ها در روزگاری که مردم نقاب بر چهره می‌زنند و همایش‌ها به‌صورت ویدئویی برگزار می‌شود، بسیار ضروری است.

در فصل‌های این کتاب، لیبرمن قدم‌به‌قدم به شما نشان خواهد داد که دقیقاً چگونه بگویید فرد مدنظرتان در شرایط عادی چه فکری در سر دارد. برای مثال، شما دقیقاً متوجه خواهید شد که چگونه می‌توان گفت فلان شخص قابل اعتماد است یا خیر، آیا فلان همکار پریشان و آشفته است یا حال خوبی ندارد. هنگامی‌که با شرایطی روبه‌رو می‌شوید که ممکن است شما را نگران کند، مثل: مذاکره، بازپرسی، سؤالاتی درباره سوءاستفاده، سرقت یا کلاهبرداری یاد خواهید گرفت چگونه در وقت، سرمایه و انرژی خود صرفه‌جویی کنید.

در کتاب مذکور، برای بیان ویژگی‌های روحی و روانی افراد، از مثال‌های ساده و خاصی استفاده شده است و از آنجا که هیچ‌کس نمی‌خواهد احمق پنداشته شود، ذهن‌خوانی به ما کمک می‌کند تا تشخیص دهیم به چه کسانی می‌توان اعتماد کرد و چه کسانی ممکن است ما را بفریبند.

قسمتی از کتاب ذهن‌خوانی اثر دیوید لیبرمن

حتی زمانی‌که از ضمیر شخصی استفاده می‌شود، رفتن از حالت معلوم به حالت مجهول می‌تواند حاکی از نداشتن صداقت باشد. ساختار جمله نشان می‌دهد که مسئولیت فردی گوینده کم است. برای مثال، وقتی پدر یا مادر علت گریه کودک را می‌پرسند، خواهر یا برادر کودک نمی‌گوید: «من هُلش دادم»، می‌گوید: «افتاد زمین»، حتی اگر خود او مقصر بوده باشد و عامل زمین‌خوردن خواهر یا برادر خود او باشد.

حال موقعیت دیگری را بررسی کنیم. در تحقیقی با عنوان «کلمات مهم در مصاحبۀ شغلی»، محققان نحوۀ بیان صدها هزار داوطلب شغلی را در دنیای واقعی بررسی کردند. آن‌ها داوطلبان را براساس نحوۀ بیان به دو گروه داوطلب قوی و ضعیف تقسیم کردند. نتیجۀ تحقیق به شرح زیر بود:

  • حدود۶۰درصد داوطلبان قوی در ارائۀ پاسخ، بیشتر از ضمیر اول‌شخص (یعنی من، به من یا ما) استفاده کرده بودند.
  • صددرصد داوطلبان ضعیف، در ارائۀ پاسخ بیشتر از ضمیر دوم‌شخص (یعنی شما و مال شما) استفاده کرده بودند.
  • حدود ۹۰درصد داوطلبان ضعیف بیشتر از ضمیر سوم‌شخص (او و آن‌ها) استفاده کرده بودند.

داوطلبان قوی از کار و فعالیت استقبال می‌کنند؛ زیرا همۀ آن‌ها توانایی آن را دارند تا به‌طور جدی با کار درگیر شوند، اما داوطلبان ضعیف نمی‌توانند. آن‌ها بیشتر پاسخ‌های کلی و فرضی می‌دهند؛ زیرا تجربۀ عملی از کار ندارند.

نحوۀ بیان داوطلبان قوی: «من هر ماه با مشتریان خود تماس می‌گیرم تا ببینم چه می‌کنند.» یا «در فلان شرکت، هر روز دویست تماس تلفنی دارم.»

نحوۀ بیان داوطلبان ضعیف: «باید مرتب با مشتریان ارتباط برقرار کرد.» یا «شما باید همیشه با مشتری تماس بگیرید و از آن‌ها بخواهید که با شما در ارتباط باشند.»

وقتی از کار مهمی کناره‌‌گیری می‌کنید، ناخواسته پیامی ارسال می‌کنید. اگر نظر دو کودک را که برای نخستین‌بار به گردش گروهی رفته‌اند دربارۀ کیفیت برنامه‌ها بپرسید، احتمالاً به این نتیجه می‌رسید که کودک اول پر از شور و شوق است و دومی بی‌تفاوت و بی‌علاقه. به پاسخ این دو کودک توجه کنید:

پاسخ کودک اول: «من صبحانه خوردم، بعد رفتیم به قسمت بازی‌ها و تاب‌بازی کردیم و بعد هم من تصمیم گرفتم بروم شنا.»

پاسخ کودک دوم: «اول صبحانه دادند، بعد ما را بردند تاب‌بازی، بعد از آن هم ما را بردند شنا.»

در پاسخ کودک اول که جمله معلوم و با ضمیر شخصی همراه است، پیام حاکی از اعتمادبه‌نفس است و این حس را القا می‌کند که کودک خوشحال است و رضایت‌خاطر دارد. اعتراف یا عذرخواهی سیاست‌مداران به این علت با بی‌میلی همراه است که نمی‌خواهند مسئولیت مستقیم کارهای خود را بپذیرند؛ به همین دلیل از چنین عباراتی استفاده می‌کنند: «اشتباهاتی پیش آمده» یا «واقعیت این است که نقاط ضعفی وجود دارد» یا می‌گویند: «مردم شایستۀ زندگی بهتری هستند.» جمله‌بندی و نحوۀ بیان شخصیت گوینده را هم غیرمستقیم نشان می‌دهد. وقتی خیاط شما با شما تماس می‌گیرد و به‌جای اینکه بگوید: «هنگام دوختن لباس شما اشتباهی پیش آمد»، می‌گوید: «هنگام دوختن لباس شما اشتباهی انجام دادم!» حدس می‌زنید که او در کار خود صداقت دارد.

خرید کتاب ذهن‌خوانی: علم جدید رمزگشایی از افکار، امیال و هویت واقعی انسان‌ها

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید