#
#

معرفی کتاب: به جست‌وجوی گلستان (نگاهی به قصه‌های ابراهیم گلستان)

3 سال پیش زمان مطالعه 5 دقیقه

«به جست‌وجوی گلستان: نگاهی به قصه‌های ابراهیم گلستان» عنوانِ کتابی تحلیلی_پژوهشی است به قلم ناستین (آسیه) جوادی پیرامون تحلیل داستان‌های ابراهیم گلستان، از مهم‌ترین داستان‌نویسان ادبیات معاصر ایران.

نویسنده می‌گوید: «روشی که برای بررسی آثار گلستان انتخاب کردم در مرحله‌ی اول خواندن کلیه‌ی آثار در دسترس بود. سپس تک‌تک آثار به‌ترتیب تاریخ نگارش قصه، رمان و نمایشنامه دوباره خوانده و یادداشت‌برداری شد. در این تحقیق سعی شده است به شناخت شخصیت درونی و بیرونی زنان و مردان از دید نویسنده پرداخته شود.»

ساختار کلی کتاب بر این اساس است که ابتدا به شرح مختصر قصه، رمان یا نمایشنامه می‌پردازد. سپس شخصیت‌ها به دو دسته‌ی مرد و زن تقسیم می‌شوند و در ادامه معرفی مختصری از آن‌ها می‌آید؛ پس از آن، نویسنده اثر را بررسی و در انتهای کتاب، طی یادداشتی، به جهان‌بینی گلستان اشاره‌ می‌کند. در پایان نیز یادداشتی از قرار ملاقات با ابراهیم گلستان و سؤالاتی آمده است که در آن مصاحبه قرار بود از او پرسیده شود.

قسمتی از کتاب به جست‌وجوی گلستان/ نگاهی به قصه‌های ابراهیم گلستان:

یادگار سپرده

خلاصه‌ی داستان:

زنی به بانک می‌رود تا شمعدان‌های عروسی‌اش تنها یادگار از زندگی زناشویی‌اش که در بانک به گرو گذاشته، بفروشد تا پسر بیمارش را معالجه کند. دلش نمی‌آید که آن‌ها را از گرو درآورد و بازمی‌گردد، غافل از اینکه بانک آن‌ها را در حراج به فروش رسانده است.

شخصیت‌ها:

زن‌ها: هایده (راوی)، دختر

هایده: زن احمد که دلش نمی‌آید یادگار عروسی‌اش با احمد را از گرو درآورد و بفروشد.

دختر: فروشنده‌ای لاغر در کتاب‌فروشی

مردها: کتاب‌فروش، مرد لاغر عینکی، احمد، هوشنگ

کتاب‌فروش: صاحب دکان مرد ریشداری که چپق می‌کشد، فربه و عینکی

مرد لاغر: بسته‌بند کتاب.

احمد: شوهر هایده که پس از یک سال بازداشت، در زندان کشته شده است.

هوشنگ: پسر احمد و هایده که ناخوش است و مادر برای درمان او شمعدان عروسی‌اش را می‌خواهد بفروشد و نمی‌تواند.

بررسی:

کتاب «یکپارچگی» رمانی بلند را داراست که تبدیل به قصه‌هایی کوتاه از زوایای مختلف با مفاهیمی مشترک و پشت‌سرهم شده است. مصداق به هر کجا بروی آسمان همین رنگ است؛ ما را برای درک بیشتر از موضوعات و چاره‌اندیشی تشویق می‌کند تا شاید مفری برای رهایی از بن‌‌بست‌ها بیابیم. قصه، ادامه‌ی آذر، ماه آخر پاییز است. بی‌پولی خانواده بعد از زندانی و کشته‌شدن احمد روایت می‌شود. ما شاهد دغدغه‌ها و غصه‌های زن برای ازدست‌دادن یادگار شوهر (شمعدان عروسی) که آخرین بند ارتباطی و سمبل عشق آن‌هاست، هستیم. در خلال این تفکرات، شخصیت مرد غایب تا حدودی نمایانده می‌شود. زن نیز سعی دارد با فداکاری و تحمل فقر و بزرگ کردن یادگار احمد، خود را شبیه و نزدیک به عشق کشته‌شده‌اش سازد. او به دنبال گروگذاشتن آخرین یادگار خوش زندگی خویش است. مشابه با او و همدرد با او. شوهرش در یادداشتی به او نوشته هرچه را که صلاح می‌دانی بکن و بفروش. زن با یاد و خاطرات زندگی گذشته و تکرار آن خاطره‌ها می‌تواند سال‌های سال زندگی کند بی‌لذت تازه.

شمعدان را نمادی از زندگی زنی منتظر گرفته است به امید روزی که دوباره شمع‌ها در آن بیفروزند؛ اما روشنی زندگی زن در ازدواجی ناکام و کشته ‌شدن شوهر به حراج رفته است بی‌آنکه خود باخبر باشند. حادثه‌ای که گلستان در داستان اشاره می‌کند، این است که دیگر از تو چیزی نمانده است و خود نمی‌دانی و این آغاز زندگی دیگری می‌تواند باشد.

نویسنده، پیله می‌کند به شخص یا فکری و آن را از اول تا ته و از تمام جوانب باز می‌نگرد.

به زنان مقاوم و خاموشی که پشتیبان مردها هستند. به‌تنهایی آنان، به غصه و ناداری که تا نهایت تاب می‌آورند. این‌ها هم قهرمانانی هم‌پای مردان به زندان رفته‌اند یا قربانیان خاموش در زندان خود؟ چرا با فقر و ناداری و وحشت از تنهایی می‌شکیبند؟ و زندگی‌شان را بابت وابستگی به فردی با سرنوشتی موهوم، فراموش می‌کنند. در قصه‌های قبلی احتمالاً مردانی که به زندان رفته‌اند دارای زنی، فرزندی، مادری بوده‌اند. این حکایت آن‌ها هم هست. آقای گلستان در قصه‌های پیشین به آن‌ها نپرداخته تا در این قصه بدان بپردازد، به مسائل و مشکلات زنانی که شوهرانشان به زندان رفته، کشته یا قهرمان شده‌اند. چه بر سر زن‌ها و بچه‌هایشان می‌آید؟ از تمام عناصر آشنا و ناآشنا برای ساختن شخصیت زن مورد نظر مدد می‌گیرد. از کتاب‌فروشی‌ای که با شوهرش بدان‌جا می‌رفته؛ از پیانویی که او می‌خواسته بخرد. ولی زن در گذشته محصور مانده:

«گذشته، گذشته بود و جز یاد چیزی از آن نمانده بود و یاد گذشته بود که زندگی خالی و تنهای امروز او را نوازش می‌کرد.»

حرمان‌های مختلف نیمی از جمعیت که با تنها شدن و جدا شدن از مرد، یکه و تنها خود را از نعمات یک زندگی شاد و خوش محروم می‌کنند. زنانی که هویتشان به ازای فداکاری و منتظر ماندن معنا می‌یابند. بچه‌بزرگ‌ کردن و ادامه‌ی زندگی در انتظار، تنها هدف آن‌هاست. زنان متکی، جنس درجه‌دو با معضلات مدنی و غیر آنکه استقلال را تجربه نکرده‌اند.

خرید کتاب به جست‌وجوی گلستان: نگاهی به قصه‌های ابراهیم گلستان

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید