معرفی کتاب: امید
«امید» عنوان کتابی است به قلم استان وَن هوفت که نشر بیدگل آن را به چاپ رسانده است. امید چیست؟ چه فرقی با امیدواری دارد؟ و خودِ این دو چه نسبتی با خوشبینی، خوشباوری و خوشخیالی از یکسو و بدبینی، یأس و کلبیمسلکی از سوی دیگر دارند؟
در کتابی که سراسر به «امید» پرداخته نویسنده میکوشد از درونِ سنتی که به امید عمدتاً بهمثابه فضیلتی اخلاقی و بعضاً الهیاتی مینگرد به این پرسشها پاسخ دهد. بااینحال، ورای این کندوکاو نظری، نویسنده در تلاش است به این تعبیر که «انسان به امید زنده است» معنا و عینیت ببخشد. بر طبق نظر وَن هوفت، امید چیزی حتی ریشهایتر و ابتداییتر از فضیلت است. امید ساختار بنیادین هستی ما و نحوهی زیستنمان در جهانی مملو از خطرات و مخاطرات است. اهمیت وجودیِ امید چنان است که میتوان گفت بودِ ما همواره در امیدوار بودنمان است.
اینها نکاتی است که نویسنده، در قالب فصلها و بندهای مختلف کتاب میکوشد با اتکا به مثالهای زندگی روزمره و نیز مباحث پیچیدهترِ فلسفی روشن سازد: نسبت امید با آرزو، عقلانی بودن امید، واقعبینی در امیدواری، کندوکاو در نحوهی حضور امید در عرصههای پزشکی، سیاست و دین، آسیبشناسی امید و در همین ارتباط، موعودگرایی، هزارهگرایی و سایر باورهای آخرالزمانی.
در دورهای که چهبسا نیاز به امید بیش از هر زمان دیگری احساس میشود، سزاوار است شنیدن هر سخنی که به هر شکل و شیوه با ما از امیدواربودن میگوید.
نویسنده میگوید در این کتاب میخواهم دربارهی چیستی امید و نقشی که در زندگی روزمرهی ما انسانها ایفا میکند تحقیق کنم. دربارهی خودمان بهعنوان «موجوداتی انسانی»، باتوجه به اینکه موجوداتی امیدورز هستیم، چه میتوانیم بدانیم؟ دعوی من آن است که امید یکی از ساختارهای بنیادینِ نحوهای است که زندگیمان را زندگی میکنیم. امید شیوهای است برای شکل دادن به نحوهای که به خودمان و جهانی که در آن زندگی میکنیم مینگریم. امید ساختاری است برای هویت و کیستیمان. خواه به زندگی پس از مرگ امید داشته باشیم خواه به هوای خوبِ فردا، خواه امیدهایمان بزرگ باشند خواه کوچک و فروتنانه،امید ورزیدن بخشی از دیدگاه ما به زندگی است. آنچه بدان امید داریم کیستی ما را تعیین و تعریف میکند. این امر پیامدهای اخلاقی چندی خواهد داشت -ممکن است برخی امیدهایمان احمقانه یا غیرواقعبینانه باشند و به همین دلیل لازم باشد کنار گذاشته شوند-اما مهمترین دلیل برای کندوکاو دربارهی امید، فهم بهتر خودمان در مقام انسان است.

قسمتی از کتاب امید:
انسانها کارهای وحشتناکی در حق همدیگر انجام میدهند، از دزدی و تجاوز و قتل گرفته تا جنگ تمامعیار. به نظر میرسد که حرص و شهوت و جستوجو از پی خودبزرگداری انسانها را وامیدارد که به انواع و اقسام جنایتها در مقیاسی غالباً هولناک دست بزنند، حتی اگر ما خودمان به نحوی فعال این قبیل جنایتها را مرتکب نشویم، ممکن است در سطحی دیگر به نیازهای میلیونها تن، که از گرسنگی در رنج هستند یا سرکوب و منکوب میشوند، وقعی ننهیم. نشان رنج و قحطی و بیداد بهوضوح در سیمای جهان دیده میشود. اگر عامل محرک ما صرفاً امید به شادکامی و امید به عدالت و توازن اجتماعی باشد، پس چگونه ممکن است کار و بار عالم چنین به قهقهرا رفته باشد؟ شاید تمایلات شرورانهی ژرف و ابتدایی درست به اندازهی تمایلات نیکو عامل محرک ما باشند. برای مثال، بسیاری بر این نظرند که جنگ را نمیتوان از تاریخ بشر زدود چون انسانها -و بهویژه مردان- بالذات خشونتطلب و ستیزهجو هستند. درهمانحال که ما نباید این امکان را نادیده بگیریم، یک راه برای گریختن از پیوند بهظاهر منطقی بین شرارت موجود در جهان و شرارتی که بهنحوی گریزناپذیر در قلوب همهی انسانها حی و حاضر است آن است که بگوییم شُروری که آدمها انجام میدهند نه از قصد و نیت آگاهانه برای انجام شرارت، بلکه از قصد و نیتی اشتباه برای نیکوکاری نشئت میگیرد.
امید ما امید به شادکام بودن است. خوب زیستن چیست، دیگرانی که بایستی با و برای آنها زندگی کنیم کیستند و عدالت و داد در چیست. واقعیت نامیمون آن است که انسانها در طول اعصار و قرون به این پرسشها پاسخهای متفاوت و متعارض دادهاند. ما در جهانی زندگی میکنیم که مشخصهاش «تکثر ارزشها»ست.
در چنین جهانی، میتوان فهمید که برداشتهای آدمها از چندوچون زیستن یک زندگی خوب متفاوت است و به تعارض هم کشیده میشود. اگر ما به این دیدگاه برسیم که بایستی حتماً به تغییر، تنبیه یا حتی پاکسازی آن کسانی مبادرت ورزیم که با ما در زمینهی این ارزشها، یا در زمینهی اخلاق یا مذهب، مخالف هستند یا رنگ پوستشان متفاوت است، یا حتی گرایش جنسیای غیر از ما دارند، آنگاه ممکن است به انجام کارهایی کشیده شویم که دیگران آنها را مصداق شر و شرارت میدانند؛ اما در قلوب خودمان لابد فکر میکنیم که آنچه انجام میدهیم تعقیب منظور اخلاقی خودمان است. آنچه بدان برای غلبه بر این دشواری نیاز داریم مباحثهی عقلانی است دراینباره که انجام چه کارهایی در زندگی شایسته و نیکوست و چه شکلهایی از زندگی نمودهای معتبر امیدِ ما به شادکامی یا امید به منظورهای اخلاقیمان هستند. تاریخ فلسفهها، ادیان و ایدئولوژیهای سیاسی در اقصانقاط جهان تاریخ چنین مباحثاتی است، درحالیکه تاریخ جنگ، سرکوبی و تنفر تاریخ شکست و ناکامی آن مباحثات است.