معرفی کتاب: ارتعاش خوب زندگی خوب

2 سال پیش زمان مطالعه 8 دقیقه

«ارتعاش خوب زندگی خوب» کتابی است نوشته‌ی وکس کینگ که انتشارات کتاب‌مرو آن را به چاپ رسانده است. ما برای دستیابی به احساس آرامش، به تعادل نیاز داریم: تعادل بین کار و تفریح، اقدام و صبر، خرج ‌کردن و پس‌‌انداز کردن، خنده و جدیت، ترک‌ کردن و ماندن. عدم تعادل در هر زمینه از زندگی، به احساس درماندگی می‌انجامد، در‌حالی‌که بسیاری از هیجانات ناخوشایند دیگر مانند احساسات گناه را تحمل می‌کنیم.

اگر شما مدیریت پروژه‌ی پایان‌نامه‌ی گروهی در دانشگاه را برعهده بگیرید و در یکی از شبکه‌های اجتماعی، با افرادی که دوست دارید تیم تشکیل دهید و اگر آن‌ها به جای کمک کردن از انجام وظایف خود شانه خالی کنند، ممکن است پروژه با مشکل مواجه شود. اگر این سهل‌انگاری چندین‌بار تکرار شود و متوجه شوید بهره‌وری آن‌ها کافی و مناسب نیست، ممکن است به آن‌ها اخطار دهید که اگر به این روند ادامه دهند، مجبور می‌شوید به سرگروه دانشگاه گزارش کنید. اگر اخطارتان را نادیده بگیرند و به رفتارشان ادامه دهند، آیا از برخورد شدیدتر با آن‌ها احساس گناه می‌کنید؟

اگر مهربان و دلسوز باشید، احتمال دارد از آسیب ‌زدن به احساساتشان و ایجاد مشکل برای آن‌ها، بیم داشته باشید. با گزارش‌کردن به سرگروه ممکن است عواقب شدیدی گریبانگیرشان شود و بر نمره‌ی نهایی‌شان تأثیر بگذارد و شاید حتی بر آینده‌شان نیز تأثیر بگذارد. از طرفی احتمال دارد نگران شوید که اعضای دیگر پروژه، لطف شما را به آن‌ها، تبعیض قلمداد کنند و دلسرد شوند.

در این نمونه، اگر مهربان و راستگو هستید و از فرایند انصاف هم پیروی می‌کنید، لازم نیست از برخورد شدیدتر احساس گناه کنید.

مهم است بدانید که رها کردن افرادی که هیچ اهمیتی به شما نمی‌دهند، بی‌عدالتی نیست.

به‌عنوان مدیر پروژه، می‌توانید به خاطر بیاورید که بسیار تلاش می‌کنید و متأسفانه دوستانتان ترجیح می‌دهند پاسخی به تلاش شما ندهند. اگر اقدامی نکنید، آرامش درونی خود را به خطر انداخته‌ا ید، به دیگر هم‌گروهی‌های خود احترام نگذاشته‌اید و به نمره‌ی نهایی خودتان نیز صدمه زده‌اید.

با رویکرد برقراری تعادل، می‌توانید بیشتر احساس راحتی کنید و از بروز هر احساس بدی جلوگیری کنید. شما هم اقدام و هم صبر را به نمایش گذاشته‌اید. می‌توانید درک و بخشش را نشان دهید، همچنان که قاطعیت و قدرت را نشان می‌دهید. نکته این است که حتی اگر این دانشجویان از تصمیمتان ناراحت شوند، چون به آن‌ها فرصت داده بودید همچنان به شما احترام خواهند گذاشت.

عشق به خود، تعادل بین پذیرش خود همان‌گونه که هستید با این آگاهی که می‌دانید لایق بهتر از این‌ها هستید و در این راستا کوشش می‌کنید.

پس برای عشق به خود چه کاری لازم است انجام دهید؟ خب، عبارت «عشق به خود» افراد را دچار سوءتفاهم می‌کند. عشق به خود پذیرش را تقویت می‌کند، اما افراد زیادی از این تعبیر به عنوان بهانه‌ای برای تغییر نکردن استفاده می‌کنند. درواقع عشق به خود شامل دو اصل ضروری است که اگر فردی بخواهد در هماهنگی زندگی کند، باید بین این دو اصل تعادل برقرار کند.

نخستین اصل، تقویت عشق بی‌قیدوشرط به خویشتن است. بر ذهنیت تمرکز دارد. واقعیت این است که شما خود را دوست نخواهید داشت، مگر اینکه برای نمونه، وزنتان کم یا زیاد شود یا عمل جراحی زیبایی انجام دهید. مطمئناً در این شرایط اعتمادبه‌نفس بیشتری خواهید داشت؛ اما عشق به خود واقعی، زمانی رخ می‌دهد که هرجا هستید و هر مشخصه‌ای دارید قدردان خویش باشید، آن هم بدون درنظرگرفتن هر تغییری که آرزومند آن هستید.

دومین اصل، تقویت رشد فردی است و بر اقدامات تمرکز دارد. بهبود بخشیدن خود و زندگی خود عشق به خود است؛ زیرا تشخیص داده‌اید لیاقت‌تان بیشتر از ماندن در حد متوسط است.

هرگاه صحبت از عشق به خود می‌شود، به معنای عشق بی‌قیدوشرط به دیگران فکر کنید. برای نمونه، شاید همسرتان عادت‌های آزاردهنده داشته باشد، اما به این معنا نیست که علاقه‌ی شما به او کم شده است.

شما همسرتان را همان‌طور که هست می‌پذیرید و گاهی از ضعف‌هایش درس می‌گیرید. همچنین برای او خواهان بهترین‌ها هستید. پس اگر عادت خاصی، سلامتی‌اش را به خطر بیندازد، برای ایجاد تغییر مثبت به او کمک خواهید کرد. این بیانگر عشق بی‌قیدوشرط شما به همسرتان است. با خشونت او را قضاوت نمی‌کنید، بلکه می‌خواهید به بهترین نسخه از خودش تبدیل شود -فقط به خاطر خود او. عشق به خود، استفاده از همین روش در رابطه با خویشتن است. در قلب‌تان خواهان بهترین‌ها برای خودتان باشید.

عشق به خود واقعی، می‌تواند در هر موردی که ارزشی به زندگی‌تان بیفزاید دیده شود. از رژیم غذایی گرفته تا مراسم معنوی یا تعاملات در روابط شخصی. البته یک جنبه‌ی قابل‌توجه از عشق به خود، پذیرش است: راضی ‌بودن از خودتان همان‌گونه که هستید. در نتیجه عشق به خود، توانمندسازی و آزادسازی است.

درک عشق به خود این امکان را به‌وجود می‌آورد که بین ذهنیت و اقدام، تعادل ایجاد کنید. ما بی‌آنکه تعادل را حفظ کنیم، مرتباً گمراه می‌شویم، شکست می‌خوریم و احساس می‌کنیم گم شده‌ایم. هرگاه به خودتان عشق بورزید، زندگی عشق را به شما برمی‌گرداند.

تعادل بین ذهنیت و اقدام این توانایی را به شما می‌دهد که ارتعاش خود را بالا ببرید.

قسمتی از کتاب ارتعاش خوب زندگی خوب:

متأسفانه افرادی که ارتعاش‌شان در فرکانس پایینی قرار دارد، اکثر اوقات می‌خواهند دیگران را در سطح فرکانس خود پایین بیاورند. گاهی آن‌ها می‌کوشند عیب و ایرادتان را به رختان بکشند، زیرا نمی‌توانند شایستگی‌تان را تحمل کنند. آن‌ها احتمالاً دوست ندارند دیگران به شما ابراز علاقه یا توجه کنند. هنگامی‌که موفق نمی‌شوند دیگران را از شما متنفر کنند، به احتمال قوی رنجش و کینه در آن‌ها ایجاد می‌شود.

دنیای مجازی پر از افرادی است که وقتی حالشان خوب نیست از تمسخر شدن و لگدمال‌ شدن دیگران لذت می‌برند. آن‌ها تصورات منفی را به‌سرعت می‌پذیرند و مشتاق هستند شکست‌ها را جشن بگیرند. افرادی که مرتکب اشتباه می‌شوند یا دوره‌ی سختی را پشت سر می‌گذارند، به‌سرعت تبدیل می‌شوند به موضوعی پرطرف‌دار؛ چون اعتیاد فرهنگی به سقوط دیگران رواج دارد.

هرگاه به‌خوبی سر زبان‌ها می‌افتید، بعضی افراد تلاش می‌کنند شما را تنزل دهند. هرگاه بدرخشید، می‌کوشند نورتان را کم‌سو کنند. ساده است: اگر برجسته‌تر از دیگران نباشید، آن‌ها دلیلی برای نفرت ‌ورزیدن نخواهند داشت.

این متنفرها اغلب افرادی هستند که احساس خطر یا حسادت می‌کنند یا احساس می‌کنند اعتمادبه‌نفس ما به آن‌ها آسیب می‌رساند. شاید فکر می‌کنند موفقیت ما، آن‌ها را محدود خواهد کرد یا واهمه دارند جایگاه خود را نزد ما از دست بدهند. شاید با اینکه خودشان به‌شدت به تمجید شدن نیاز دارند، دوست ندارند ما با استفاده از اعتمادبه‌نفسمان موفقیت‌هایمان را جشن بگیریم. اگر ذهن شرطی‌شده‌ای باعث شده باشد آن‌ها اعتقادات محدودی داشته باشند که موجب شود در تغییر دادن هر چیزی احساس ناتوانی کنند، آن‌وقت شاید از اعتقادات نامحدود ما اذیت شوند.

آن‌ها می‌خواهند از اراده‌ی ما بکاهند و ما را عقب نگه دارند تا سایه‌ی ایگویشان کم‌رنگ نشود. با تحقیر کردن ما باور می‌کنند که فقط خودشان حقیر نیستند. این افراد وجود دارند و در مسیر زندگی‌مان ظاهر می‌شوند تا ما زندگی برجسته‌تری را بسازیم. نباید وجودشان را انکار کنیم، اما نباید واکنش نشان دهیم. واکنش همان چیزی است که آن‌ها در پی‌‌اش هستند تا وادارمان کنند احساس بدی پیدا کنیم و از ایگویشان حمایت کنیم.

عملکرد مردم در دنیای بیرون نشان می‌دهد در دنیای درونشان چه خبر است. هرگاه افرادی تلاش می‌کنند که شما احساس ناشایستگی کنید، به این دلیل است که خودشان احساس ناشایستگی می‌کنند. درک این مطلب کمک می‌کند شرایط مرتبط را مؤثرتر اداره کنید.

برای نمونه، اندوه افراد را وادار می‌کند عملکرد تلخ و بی‌‌عشق داشته باشند. درد و رنج درونی ما را گرفتار فرکانس پایین می‌کند. در نتیجه این روند زنجیروار ادامه می‌یابد، مانند حرکت یک مهره‌ی دمینو که باعث حرکت سایر مهره‌ها می‌شود. به این ترتیب، اکثر افراد روحیه‌ی خوبی ندارند، چون فرد دیگری که روحیه‌ی خوبی نداشته به او آسیب زده است. بعد، این افرادی که به‌تازگی آسیب دیده‌اند، به دیگری آسیب می‌زنند و این روند ادامه می‌یابد.

اما تلاش برای ضربه ‌زدن به دیگران درد را بهبود نمی‌دهد. زاهد هندی و استاد معنوی اشو، یک‌بار این وضعیت را به کوبیدن به دیوار تشبیه کرد. دراین‌باره اشو این نظریه را داشت که افرادی که به دیگران حمله می‌کنند (حتی با کنایه و طعنه‌زدن) تا درد خود را آرام کنند، مانند این است که فرد عصبانی همه‌ی دردش را روی دیوار خالی کند و سعی کند دیوار را خراب کند. آن‌ها نمی‌توانند دیوار را از دردشان متمایز کنند، دیوار مشکلی ندارد -آن‌ها خودشان مشکل دارند. درنهایت درد بیشتری ایجاد می‌کنند، باوجوداینکه دیوار به آن‌ها آسیبی نزده است.  

ارتعاش خوب،زندگی خوب

ارتعاش خوب،زندگی خوب

مرو
افزودن به سبد خرید 80,000 تومان
0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط