معرفی هوش مصنوعی و آینده ما انسانها
«هوش مصنوعی و آینده ما انسانها» اثر هنری کیسینجر، اریک اشمیت و دانیل هوتنلوچر، به همت انتشارات ذهنآویز منتشر شد.
ما از زمان عصر خِرد تاکنون، بر رویکرد خود به اقتصاد، نظم، امنیت و حتی خود دانش تجدید نظر نکردهایم و این در حالی است که عصر هوش مصنوعی تقریباً همهچیز را درخصوص نحوهی عملکرد ما در جهان و معنای انسان بودن تغییر میدهد.
در حال حاضر، یک هوش مصنوعی با یافتن حرکاتی که استادان بزرگ بشر هرگز تصور نکرده بودند، مرزهای شطرنج را گسترش داده است. هوش مصنوعی دیگری با تجزیه و تحلیل خواص مولکولی، آنتیبیوتیک جدیدی کشف کرده که دانشمندان بشری آن را درک نکرده بودند. اکنون، جتهای مجهز به هوش مصنوعی در جنگهای شبیهسازی شده، خلبانان متخصص را شکست میدهند.
در کتاب «عصر هوش مصنوعی و آینده ما انسانها»، سه متفکر برجسته گرد هم آمدهاند تا در نظر بگیرند که هوش مصنوعی چه معنایی برای همهی ما خواهد داشت؛ چراکه تاکنون هیچ فناوری بنیادیای به قدرتمندی هوش مصنوعی وجود نداشته است و البته به همهی ما بستگی دارد که درخصوص هوش مصنوعی بیاموزیم تا آیندهی خود را شکل دهیم.
حال ما چه آن را یک ابزار، یک شریک یا یک رقیب در نظر بگیریم چه نگیریم، هوش مصنوعی تجربهی ما موجودات استدلالی را تغییر میدهد و رابطهمان با واقعیت را دگرگون میکند. نویسندگان در این اثر، برخی از اصول این فناوری تغییر پارادایم را بررسی خواهند کرد تا ما عظمت تأثیر آن را بهتر درک کنیم.
در طول سالها، هوش مصنوعی از یک ایدهی فلسفی به یک حوزهی فناوری تبدیل شده است که پیشرفت آن بهطور تصاعدی سرعت گرفته و اکنون آماده است تا همهی عرصههای مهم را، از نهادهای اجتماعی ما گرفته تا خودآگاهی انسانی، تغییر دهد. اکنون زمان آن است که برای اینکه چه چیزی چگونه تغییر کند، آماده شویم.
اریک اشمیت، یکی از نویسندگان کتاب حاضر، در پاسخ به پرسش «در عصر هوش مصنوعی، انسان بودن به چه معناست؟» میگوید: «انقلاب هوش مصنوعی در راه است. وقتی ما دیگر بهتنهایی واقعیت را کاوش نمیکنیم و به آن شکل نمیدهیم و در عوض هوش مصنوعی را بهعنوان مکمل ادراک و افکار خود به کار میگیریم، چگونه خود و نقش خود را در جهان پیدا کنیم؟ ما باید از عمیقترین منابع خود - عقل، ایمان، سنت و فناوری - استفاده کنیم تا رابطهی خود را با واقعیت تطبیق دهیم تا انسان باقی بماند.»
هنری کیسینجر هم در پاسخ به پرسش «آیا ما در آستانهی مرحلهی جدیدی از تاریخ بشر هستیم؟» میگوید: «فیلسوفان عصر روشنگری اعلام کردند که عقل توانایی و هدف اولیهی نوع بشر است. اکنون هوش مصنوعی میتواند جهان را به روشهایی که انسانها قادر به آن نیستند، کاوش، بررسی و درک کند و آن را توضیح دهد. هوش مصنوعی روشی جدید برای درک جهان از طریق اکتشافات و ادراک مختلف آن است و در پی یافتن الگوهایی است که انسان قادر به دیدن آنها نیست.»
و دانیل هوتنلوچر نیز وقتی از او میپرسند که «هوش مصنوعی چگونه بر جنگ و امنیت تأثیر میگذارد؟» پاسخ میدهد: «هوش مصنوعی جنگ و امنیت را به همان اندازه متحول خواهد کرد که سلاحهای هستهای آن را تغییر دادند؛ اما اثرات آن متنوعتر، پراکندهتر و غیرقابل پیشبینیتر خواهد بود. در هر دو جنگ متعارف و سایبری، هوش مصنوعی در حال بازنویسی قوانین درگیری و تغییر شکل توازن جهانی قدرت است؛ اما به همان اندازه مهم است که کشورهای پیشرو در توسعهی هوش مصنوعی، در اقتصاد جهانی و دفاع ملی نیز پیشتاز هستند و این البته تصادفی نیست.
از اریک اشمیت پرسیده شد: «چگونه نوآوریهای هوش مصنوعی صنایع را همانگونه تغییر میدهند که ما میشناسیم؟» و او در پاسخ گفت: «هوش مصنوعی یک محصول یا حتی یک صنعت واحد نیست، بلکه توانمندسازی بسیاری از صنایع و جنبههای زندگی بشر، از تحقیقات علمی و پزشکی گرفته تا تولید و سیاست است. ویژگیهای هوش مصنوعی -از جمله ظرفیتهای آن برای یادگیری، تکامل و غافلگیری– همهی صنایع را مختل و متحول میکند. پیامد آن دگرگونی جنبههای اساسی جامعه در سطوحی خواهد بود که از آغاز عصر مدرن تاکنون تجربه نشده است.»
امروزه، اساتید دانشگاهها، رهبران صنایع و دولتمردان نیز باید برای ظهور هوش مصنوعی آماده شوند، اما سؤال اینجاست: چگونه؟
درک انتقال هوش مصنوعی و ایجاد یک اخلاق راهنما برای آن، به تعهد و بینش بسیاری از اقشار جامعه نیازمند است؛ از دانشمندان و استراتژیستها گرفته تا دولتمردان و فیلسوفان و روحانیون و مدیران عامل. این تعهد باید درون ملتها و بین آنها صورت گیرد. اکنون زمان آن است که هم مشارکت خود با هوش مصنوعی را تعریف کنیم و هم واقعیتی را که نتیجهی آن خواهد بود.
ما باید بهعنوان یک جامعه گرد هم بیاییم تا متعهد به تعریف مشارکت خود با هوش مصنوعی و واقعیتی باشیم که نتیجه آن خواهد بود. برای شروع این مکالمات، هریک از ما به درک پایهای از این حوزه، که بهسرعت در حال گسترش است، نیاز داریم.
در «عصر هوش مصنوعی و آیندهی ما انسانها»، سه متفکر برجسته، هنری کیسینجر، اریک اشمیت و دانیل هوتنلوچر، گرد هم آمدهاند تا بررسی کنند که چگونه هوش مصنوعی روابط ما با دانش، سیاست و جوامعی را که در آن زندگی میکنیم تغییر میدهد. این کتاب یک نقشهی راه ضروری برای حال و آیندهی ماست، دورانی که هرگز شبیه به دورههای قبلی نیست. از نظر نویسندگان، این کتاب تلاشی است برای توجه به عصر جدید و سخن از آیندهای که در آنجا ماشینها میآموزند و منطقی را به کار میگیرند که فراتر از حد و حدود عقل و قوۀ تعقل انسان امروز است. دراینصورت، جوامع انسانی نهتنها باید برای درک و شناخت آنها با یکدیگر مشارکت کنند، بلکه برای استفاده و به کارگیریشان نیز باید با یکدیگر همکاری کنند. نویسندگان در این کتاب چهارچوبی را به خوانندگان ارائه میدهند که با کمک آن میتوانند برای آیندۀ خود تصمیم بگیرند، بر آن کنترل داشته باشند و آن را مطابق ارزشهای خود شکل دهند.
هوش مصنوعی جامعه را متحول میکند و ما هنوز میتوانیم تصمیم بگیریم که چگونه این کار را انجام دهد.

قسمتی از کتاب عصر هوش مصنوعی و آیندهی ما انسانهاا
موضوع این کتاب آن دسته از فناوریهایی است که پیشبینی میشود در امور انسانها تحول بزرگی ایجاد میکنند. هوش مصنوعی یعنی ماشینهایی که میتوانند وظایفی را انجام دهند که مستلزم داشتن هوش انسانی است و بهسرعت نیز جایگاه خود را بهعنوان واقعیت پیدا کرده است. یادگیری ماشین فرایندی است که فناوری طی میکند تا با کسب دانش و ظرفیت لازم -که معمولاً در چهارچوب زمانی بسیار کوتاهتر از آنچه انسانها برای یادگیری لازم دارند- روزبهروز راه خود را در کاربرد پزشکی، حفاظت از محیطزیست، حملونقل، اعمال قانون، امور دفاعی و دیگر حوزهها باز کند. متخصصان کامپیوتر و مهندسان، فناوریهایی ابداع کردهاند، بهخصوص روشهای یادگیری ماشین که با استفاده از «شبکههای عصبی پیچیده»۱۲ توانایی آن را دارند تا نوآوریهایی خلق کنند که مدتهای مدید انسانهای اندیشمند از آن غافل بودهاند و متن و تصویر و فیلمهایی تولید کنند که گویی بهدست انسانها ساخته شدهاند.
امروزه هوش مصنوعی، که مجهز به الگوریتمهای جدید و قدرت محاسباتی است، فراگیر شده است. ضمن اینکه انسانها در حال ایجاد مکانیسمی بسیار قدرتمند هستند تا از آن برای کشف و سازماندهی واقعیتها استفاده کنند - موضوعی که به دلایل مختلف برای ما مبهم و غیرقابل درک است. نحوۀ دسترسی هوش مصنوعی به واقعیت با نحوۀ دسترسی انسانها متفاوت است. اگر موفقیتهایی که از آن حاصل میشود، الگو یا راهنمای خوبی باشد، ممکن است بتواند به ابعادی از واقعیت دسترسی پیدا کند که با آنچه انسانها به آن دسترسی مییابند متفاوت باشد. نحوۀ کار هوش مصنوعی حاکی از پیشرفت به سوی اصل و گوهر پدیدههاست -پیشرفتی که هزاران سال است فلاسفه، متخصصان الهیات و دانشمندان در جستوجوی آن بودهاند، اما توفیق اندکی داشته اند. با وجود این، مانند تمام فناوریها، موضوع هوش مصنوعی فقط به قابلیتهای آن و انتظاراتی که از آن وجود دارد مربوط نیست، بلکه نحوۀ استفاده از آن نیز مورد توجه است.
اگرچه ممکن است پیشرفت در حوزۀ هوش مصنوعی اجتنابناپذیر باشد، اما مقصد نهایی آن اجتنابناپذیر نیست. در این صورت، پیدایش آن، هم اهمیت تاریخی دارد و هم اهمیت فلسفی. تلاش برای متوقف کردن پیشرفت آن بستگی دارد به جسارت انسانها برای روبهرو شدن با دستاوردهای آن. انسانها در حال تولید و گسترش شکلهایی از منطق هستند که با منطق خود آنها متفاوت است بهطوری که حداقل با ویژگیهای متمایزی که برای آنها طراحی شده، حیطۀ قدرت و سرعت درک آنها میتواند از حیطۀ قدرت و سرعت درک انسانها بیشتر باشد؛ اما نحوۀ عملکرد هوش مصنوعی پیچیده و متناقض است. عملکرد هوش مصنوعی در برخی کارها به سطح عملکرد انسانها میرسد؛ در برخی کارها (یا گاهی اوقات همان کارها)، اشتباهاتی انجام میدهد که کودکان هم مرتکب نمیشوند یا نتایجی به بار میآورد که کاملاً پوچ و بیمعناست. ممکن است اسرار هوش مصنوعی با یک پاسخ تنها همراه نباشد یا در یک جهت روشن و ساده پیش نرود، بلکه ما را وادار به پرسش کند. وقتی نرمافزار پیچیده و ناملموسی به قابلیتهای منطقی نیاز دارد و در نتیجه قواعد اجتماعی را میپذیرد که روزگاری صرفاً به انسانها مربوط میشد (و همراه با مواردی که هرگز انسانها تجربه نمیکنند)، باید از خود سؤال کنیم: تکامل هوش مصنوعی چه تأثیری بر ادراک، شناخت و روابط متقابل انسانها خواهد گذاشت؟ تأثیر هوش مصنوعی بر فرهنگ، برداشت ما از بشریت و تاریخ ما چه خواهد بود؟