رمان «مرد حلبی» نوشته‌ی سارا وینمن، به همت نشر مهر نوروز به چاپ رسیده است. «مرد حلبی» داستان دو پسر بچه، با نام‌های الیس و میکائیل، است که در ۱۲ سالگی با هم آشنا می‌شوند و دوستی محکم و پایداری بین آن‌ها شکل می‌گیرد. آن دو در دهه‌ی ۶۰ میلادی و در خیابان‌های آکسفورد، کنار هم دوچرخه‌سواری می‌کنند، شنا کردن می‌آموزند، جهان شعر و هنر را کشف می‌کنند و در برابر سیستم پدرسالارانه‌ی تربیتی شورش می‌کنند و البته، روزی به این نتیجه می‌رسند که این دوستی ریشه‌های عمیقی پیدا کرده است. سال‌ها به‌سرعت می‌گذرد و الیس با دختری، به نام آنی، ازدواج می‌کند، اما میکائیل در چشم‌انداز فعلی نیست. سؤال اینجاست: در این سال‌ها چه اتفاقاتی رخ داده است؟ دوستی، رفاقت و عشق پایه‌های اصلی این رمان سارا وینمن را تشکیل می‌دهد. ستون اصلی رمان وینمن هنر است. از فصل درخشان گفت‌وگوی مادر الیس درباره‌ی ون گوگ و تابلوی گل‌های آفتابگردان، که آن را به دیوار خانه‌اش آویخته، تا شیفتگی الیس برای کشیدن تابلویی که البته با مقاومت پدری مواجه می‌شود و درنهایت آن را مخدوش می‌کند و معتقد است که پسرش باید در کارخانه‌ی ماشین‌سازی مشغول به کار شود! اما با گذر از سال‌های دهه‌ی ۶۰ و رسیدن به سال ۱۹۹۶ که الیس ازدواج کرده و سروکله‌ی میکائیل هم پیدا نیست، چه وقایع دراماتیکی در فضای درون-داستانی رخ داده است؟ «زیبا و در عین حال تراژیک» عبارتی است که می‌توان در توصیف این رمان سارا وینمن به کار برد. سارا وینمن در ۲۴ دسامبر سال ۱۹۶۴ در ایلفورد ساسکس به دنیا آمد و در آنجا بزرگ شد، اما حالا در لندن زندگی می‌کند. او در آکادمی هنرهای نمایشی و برداگلاس در لندن درس خوانده است و به بازیگری در تئاتر، سینما و تلویزیون پرداخته. وینمن به جز «مرد حلبی»، دو رمان دیگر نیز نوشته است: «وقتی خدا خرگوش بود» و «سالی پر از راه‌های شگفت‌انگیز». مرد حلبی نخستین اثر اوست که با ترجمه‌ی غلامرضا صراف به فارسی در می‌آید.