ماه را می‌بینی دانیل؟/ سیزده ماه در اسارت داعش

4 سال پیش زمان مطالعه 5 دقیقه

کتاب «ماه را می‌بینی دانیل؟» به قلم پوک دامسگورد به همت نشر ماهریس به چاپ رسیده است. این کتاب روایت مبارزه برای زندگی در یکی از هولناک‌ترین رویدادهای گروگان‌گیری در دوران کنونی است. آدم‌ربایی ماجراجویانه‌ای که پشت آن یک گروه افراطی (داعش) قرار داشت. دانمارک در اکتبر ۲۰۱۴ همراه با ائتلاف جهانی برای نابودی این سازمان تروریستی وارد جنگ شد. ۲۴ گروگان (۵ زن و ۱۹ مرد)، از ۱۳ کشور مختلف گذارشان به زندانی در رقه در شمال سوریه افتاد که دانیل رویی در آن اسیر بود. رقه زیر کنترل گروه تروریستی داعش قرار داشت که بخش بزرگی از سوریه و عراق را تصاحب کرده بود. از میان گروگان‌ها، دانیل رویی آخرین کسی است که تا لحظه‌ای که داستان نوشته شده از اسارت زنده بیرون آمده است و تا زمان نگارش این کتاب شش نفر از همبندهایش کشته شده بودند.

این کتاب روایتی روزنامه‌نگارانه است و براساس گفت‌وگوهای بی‌شمار با دانیل رویی و خانواده‌اش نوشته شده است. مبارزه‌ی خانواده‌ی رویی برای رهایی او از اسارتِ یکی از خشن‌ترین سازمان‌های تروریستی جهان در این کتاب به‌دقت دنبال می‌شود.

نویسنده می‌گوید: افزون بر این با کسان بسیاری صحبت کرده‌ام، از جمله با همبندهای سابق او، جهادی‌ها و منابع داخلی و خارجی که با قضیه‌ی دانیل و زندانبان‌ها آشنایی داشتند. مصاحبه با آرتور مشاور امنیتی و متخصص در موضوع گروگان‌گیری نیز در شکل‌گیری این کتاب نقش داشته است. او درباره‌ی دانیل رویی و جیمز فولی که زندگی‌اش در سوریه پایان یافت، تحقیق می‌کرد. نام واقعی‌اش آرتور نیست. او درواقع در زندگی بسیار گوشه‌گیر است. برای شغل او که مشاوره و گفت‌وگو برای آزادی گروگان‌ها در گوشه‌وکنار جهان است، شیوه‌ی زندگی‌اش اهمیت دارد. هرگز به خواب هم نمی‌دید که درباره‌ی حرفه‌اش با کسی حرف بزند. با وجود این پذیرفت که در این کار شرکت کند، چون از روایت او می‌توان بسیار آموخت. به بیان آرتور داستان دانیل نشان می‌دهد: تا وقتی زندگی هست، راهی هست.

این کتاب واقعیت را آن‌طور روایت می‌کند که دانیل رویی و کسان دیگر تجربه کردند و به یاد دارند و با احترام به کشته‌شدگان، بازماندگان و جان به در بردگان و خانواده‌هایشان بازگو شده است.

قسمتی از کتاب ماه را می‌بینی دانیل؟:

گروگان‌ها از روشنایی روز استفاده می‌کردند و به کارهای ابتکاری دست می‌زدند تا گذر آرام زمان را از یاد ببرند.

دانیل با دیدن یک جعبه‌ی سفید خرما که زندانبان در گوشه‌ی سلول گذاشته بود، فکری به ذهنش رسید. پرسید: «دوست دارید با هم یک بازی ریسک درست کنیم؟»

همه از پیشنهاد او استقبال کردند. دانیل دست‌به‌کار شد تا مواد لازم را تهیه کند. اندازه‌ی جعبه خرما ۴۰ در ۶۰ سانتیمتر بود. روی آن نقشه جهان را کشید. چندان دقیق نبود، همان‌قدر که به خاطر داشت.

هر روز که زیتون می‌خوردند، هسته‌ها را در یک قوطی جمع می‌کرد. در یک سطل آب قشنگ می‌شست و با یک میخ باقیمانده گوشت زیتون را جدا می‌کرد. هسته‌ها را بالای دیوار بین سلول و توالت پهن می‌کرد تا خشک شوند. هسته خرما را هم همین‌طور تمیز و خشک می‌کرد.

بعضی هسته‌ها تیره بودند و بعضی روشن. به دو گروه ریز و درشت هم می‌شد تقسیم‌شان کرد. یک هسته‌ی ریز زیتون یک سرباز به حساب می‌آمد. یک هسته‌ی درشت در حکم یک توپ با ده سرباز بود.

دانیل یک جعبه‌ی کوچک ماست را پنهان کرده بود که از آن برای طاس استفاده کرد. با یک سوزن در ته جعبه ماست یک دایره درآورد و آن را به شش قسمت مساوی تقسیم کرد و به آن‌ها از یک تا شش شماره داد. وقتی هسته‌ی زیتون را در سطل می‌انداختند روی هر شماره‌ای که می‌افتاد به همان اندازه مهره را در نقشه جابه‌جا می‌کردند.

کارت‌های مأموریت برای بازی درست کردند. یک ورق کاغذ را تکه‌تکه کردند و به جای مهره به کار بردند. ریسک که آماده شد طرفداران زیادی پیدا کرد و جایگزینی برای شطرنج شد که مدت‌ها تنها بازی موجود در سلول بود.

دانیل شطرنج‌باز ماهری شده بود. وقتی غرق بازی بود و برای یافتن راهی در خط دفاعی طرف مقابل به فکر فرو می‌رفت، از زندان و هرچه در آن بود کنده می‌شد. به‌ندرت می‌توانست جیمز را به بازی راضی کند، اما شکستن خط دفاع او برایش مثل آب خوردن بود.

ریسک را چهار یا شش نفره بازی می‌کردند. فضای بازی به او کمک می‌کرد تا زندان را فراموش کند. دانیل از این می‌ترسید که زندانبان نقشه‌ی ریسک را با نقشه‌ی فرار اشتباهی بگیرد. در یک گوشه‌ی سلول و پشت به درِ ورودی می‌نشستند و بازی می‌کردند. شش دانگ حواس‌شان جمع بود تا به محض شنیدن صدای پا روی ریسک را با پتو بپوشانند.

ماه را می‌بینی دانیل؟ را رشید طاهری ترجم کرده و کتاب حاضر در ۳۴۴ صفحه‌ی رقعی با جلد نرم و قیمت ۱۲۰ هزار تومان چاپ و عرضه شده است.

خرید کتاب ماه را می‌بینی دانیل؟   

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید