
فریفتهی تصادف/ نقش پنهان شانس در زندگی و بازار
کتاب «فریفتهی تصادف»، نوشتهی نسیم نیکلاس طالب، به همت نشر میلکان به چاپ رسیده است. تصادف، شانش و احتمال بیش از آنچه تصور میکنیم بر زندگی و کار ما تأثیر میگذارد. ذهن ما، بهخاطر تعصبات و سوگیری بقا، خیل شکستخوردگان را به فراموشی میسپارد و فقط تعداد معدودی را که موفق شدهاند به یاد دارد و برای موفقیتشان دلایل و الگوهایی را ترسیم میکند، درحالیکه این موفقیتها تا حد زیادی تصادفیاند. موفقیتهای کوچک را میتوان حاصل مهارت و سختکوشی دانست، اما موفقیتهای بزرگ معمولاً بهخاطر تنوع و شانس به دست میآیند.
همه میخواهند موفق باشند، اما چه چیزی باعث میشود برخی موفقتر از دیگران شوند؟ آیا موفقیت واقعاً تحت تأثیر مهارت و راهکار است یا چیزی کاملاً پیشبینیناپذیر در میان است؟ این کتاب نگرش شما را به کسبوکار و زندگی عوض میکند. همهچیز به شانس مربوط است، به بیان دقیقتر، به نحوهی درک ما از شانس در تجربیات شخصی و کسبوکارمان.
این نکته در هیچکجا به اندازهی بازارها واضح نیست. معمولاً میشنویم که کارآفرینی بینش دارد یا معاملهگری بااستعداد است، اما اغلب اوقات عملکرد آنها به جای مهارت به شانس مربوط است؛ اما چون از درک احتمالات ناتوانیم، معتقدیم رویدادها تصادفی نیستند و دلایلی را جفتوجور میکنیم که در حقیقت وجود ندارند.
این کتاب به بررسی عدم شفافیت، شانس، عدم قطعیت، احتمال، خطای انسانی، محاسبهی ریسک و تصمیمگیری در دنیایی میپردازد که تقریباً هیچ از آن نمیدانیم، جز توهمی به نام دانش که زیاده از حد جدیاش گرفتهایم.
نویسندهی کتاب میگوید: این کتاب ترکیبی از افکار دو گروه است: از یک طرف، پیروان جدیِ عدمقطعیت، که در زندگی حرفهایشان در برابر فریب خوردن از رخدادهای تصادفی و احساسات مربوط به آن مقاومت میکنند. از طرف دیگر، کسانی که وسواس زیباییشناختی دارند، دوستدار ادبیاتاند و فریب هر چیزی را میخورند که بیعیبونقص، پیراسته، مبتکرانه و باسلیقه باشد.
من هم نمیتوانم از فریبِ رخدادهای تصادفی بگریزم. فقط میتوانم آن را به جایی محدود کنم که رضایت زیباییشناختی برایم به همراه میآورد. نوشتهای که در دست دارید بدون واسطه از درونِ من برخاسته و جستاری شخصی است که بیشتر به فکرها، کشمکشها و مشاهداتم دربارهی خطرپذیری و قطعیت میپردازد. این اثر رساله نیست و گزارش علمی هم نیست. برای سرگرمی نوشته شده و هدفش اساساً خواندهشدن برای لذت و با لذت بوده است.
نسیم نیکلاس طالب، جستارنویس ادبی، پژوهشگر بینرشتهای و معاملهگر سابق بازار بورس است، که به مسائل بینرشتهای مرتبط با عدمقطعیت علاقه دارد. علاقهی او در چهارراه فلسفه، ریاضی، تجارت و علوم اجتماعی قرار میگیرد؛ ولی به سبب اشتغال مداوم به معاملهگری کمّی و مدیریت خطرکردن، در نیویورک و لندن، به مدت دو دهه، همچنان روی زمین سیر میکند.
طالب استاد پیشین گروه علوم عدمقطعیت در دانشکدهی مدیریت آیزنبرگ در دانشگاه ماساچوست شهر امهرست است. همچنین در مؤسسهی علوم ریاضیاتی کورانت در دانشگاه نیویورک تدریس کرده است. او مدرک کارشناسی ارشد مدیریت کسبوکار خود را از مدرسهی وارتون دانشگاه پنسیلوانیا و دکترای خود را از دانشگاه پاریس اخذ کرده است.
سرگرمی طالب، علاوه بر علاقهاش به علم و ادبیات، آزردن آنهایی است که خود و کیفیت دانششان را زیادی جدی میگیرند. آثار طالب به ۲۷ زبان منتشر شده و بیش از یک میلیون خواننده دارد. نسیم بیشتر اوقات در نیویورک زندگی میکند.

قسمتی از کتاب فریفتهی تصادف:
اگر کسی بینهایت میمون را جلوی ماشینهای تحریر بگذارد و به آنها اجازه بدهد پشت سر هم دکمهها را بزنند، مطمئناً یکی از میمونها نسخهی دقیق ایلیاد را ارائه خواهد کرد. پس از کمی تأمل، ممکن است این ایده کمتر از آنچه در ابتدا به نظر میرسید عجیب باشد: زیرا درصد رخدادن چنین احتمالی بسیار کم است؛ اما بگذارید استدلال را یک قدم فراتر ببریم. حالا که این قهرمان را در میان میمونها پیدا کردهایم، آیا هیچکدام از خوانندگان حاضرند پسانداز زندگیشان را روی این شرط سرمایهگذاری کنند که میمون اودیسه را هم خواهد نوشت.
گام دوم این آزمایش عجیبتر است. عملکرد گذشته (در اینجا تایپ ایلیاد) چقدر ممکن است در پیشبینی عملکرد آینده مؤثر باشد؟ همین امر در مورد هر تصمیمی براساس عملکرد گذشته، صرفاً با تکیه بر ویژگیهای بازهی زمانی گذشته، صدق میکند. به این فکر کنید که این میمون، با عملکرد چشمگیر خود در گذشته، در خانهی شما ظاهر شود: هی، این میمونه ایلیاد رو نوشته!
مشکل اصلی استنباط به طور عام این است: کسانی که حرفهشان نتیجهگیری دادههاست اغلب سریعتر و با اطمینان بیشتری در دام میافتند. هرچه دادهها بیشتر باشد، احتمال غرقشدن در آنها بیشتر میشود. چون عقل سلیم افرادی که دانش نوپایی در قوانینِ احتمال دارند اینطور حکم میکند که تصمیمگیری خود را بر این اصل استوار کنند: کسی که کاری را منسجم انجام نداده، احتمال بسیار کمی وجود دارد که آن را درست انجام دهد؛ بنابراین سوابق مهم میشوند. باتوجه به قاعدهی احتمال موفقیت، آنها به خود میگویند: اگر کسی در گذشته عملکرد بهتری از بقیه داشته، پس در آینده هم احتمالش بیشتر است که بهتر از دیگران عمل کند؛ احتمالش خیلی خیلی بیشتر است؛ اما طبق معمول، مراقب افراد ردهی میانی جامعه باشید؛ افرادی که سواد خواندن و نوشتن دارند، ولی تحصیلات دانشگاهی ندارند: داشتن دانشِ کم راجع به احتمالات ممکن است در مقایسه با دانش صفر به نتایج بدتری منجر شود.
فریفتهی تصادف را هانیه هژبرالساداتی ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۳۳۵ صفحهی رقعی با جلد نرم و قیمت ۱۲۷ هزار تومان چاپ و روانهی کتابفروشیها شده است.