
سینما-اقتباس: سرگذشت ندیمه
6 سال پیش
زمان مطالعه
3 دقیقه
سرگذشت ندیمه سریالی امریکایی است که در ژانر درام و به کارگردانی بروس میلر ساخته شده است. در این سریال بازیگرانی چون الیزابت ماس، جوزف فاینز، ایوان استراهافسکی، مکس مینگلا و سمیرا وایلی به نقشآفرینی پرداختهاند.
فصلهای نخست و دوم این سریال پخش و فصل سوم آن هم از پنجم ژوئن سال ۲۰۱۹ آغاز شده است. این سریال از شبکۀ هولو پخش میشود.
سریال سرگذشت ندیمه از رمان مارگارت اتوود به همین نام اقتباس شده است. اتوود داستاننویس و منتقد ادبی است که تاکنون جوایز ادبی زیادی را از آنِ خود کرده است.
برای نمونه، همین سرگذشت ندیمه که در سال ۱۹۸۵ منتشر شده، جوایز گاورنر ژنرال و جایزۀ ویژۀ آرتور سی کلارک را از آن خود کرد.
در سرگذشت ندیمه، حاکمیتی تمامیتخواه به نام گیلاد با به دست گرفتن قدرت، همه چیز را محدود میکند و به خصوص زنان، از کژاندیشیهای این فرقه در امان نیستند؛ اما در این میان زندگی پر از فرار و فرود ندیمهای به نام آفرد، بدنۀ اصلی این رمان را شکل میدهد.
سریال سرگذشت ندیمه، در تورنتو، همیلتون و انتاریو تصویربرداری شده است.
مادرم معمولاً خیلی چیزها را برای من تعریف میکرد. شاید به درد سنم نمیخورد، اما مادرم عقیده داشت نباید بچه در هالهای از ابهام بزرگ شود.
میگفت آن مرد هرگز هیولا نبوده. نمیدانم چه فکری میکرد که چنین حرفهایی را میزد. آن مرد کم به او بدی نکرده بود، اما چون دوستش داشت و خود را دوست داشت، پشت او بد نمیگفت.
لابد آن مرد از آنهایی بوده که همیشه صبحانه زن را آماده میکرده، قبل از رفتن برایش آواز میخوانده و شاید زن از آنانی بوده که همه جوره هوای شوهرش را داشته، با او مهربانی میکرده، همه دلبریهایش برای او بوده.
نمیدانم... حالا بعد از چند روز آن زن خودش را میکشد و تصویرش همه جا پخش میشود.

قسمتی از کتاب سرگذشت ندیمه:
یاد یک فیلمی افتادم که تقریباً تازه مدرسه میرفتم. با مادرم نشستیم و دیدیم. مادرم عاشق این فیلم و من هیچ از آن نمیفهمیدم. تاریخی بود. برای خیلی وقت پیشها. مادرم سعی داشت به من بفهماند آنچه در فیلم نشان داده شده روزی واقعیت داشته، اما من آن را داستانی بیش نمیدانستم و درک نمیکردم. تصاویر بیکیفیت در هالهای از غبار... البته قسمتهایی از فیلم که امروزه به آن اضافه شده بود رنگی بود. یک زنی بود که معشوقۀ مردی بود. مادرم میگفت او را در آشپزخانهها به قتل رساندند. این تصویر برایم بهشدت وحشتناک بود. من فکر میکردم آشپزخانه محل خوردن غذاست و حتماً این زن هم خورد شده است.
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید