سینما اقتباس: روح
«روح» یک انیمیشن درام_کمدی امریکایی محصول سال ۲۰۲۰ است که در استودیوی انیمیشن پیکسار تولید شده و استودیو والت دیزنی موشن پیکچرز آن را توزیع کرده است. کارگردانی این فیلم را پیت داکتر بر عهده داشته و صداپیشگانی همچون جیمی فاکس، تینا فی، گراهام نورتون، ریچل هاوس، آلیس براگا، ریچارد آیواد و آنجلا باست در آن به ایفای نقش پرداختهاند.
تولید «روح» با بودجهی تقریبی ۱۵۰ میلیون دلار به مدت چهار سال طول کشید. فیلم در ۱۱ اکتبر ۲۰۲۰ در جشنوارهی فیلم لندن اکران شد و قرار بود در ۲۰ نوامبر اکران عمومی خود را آغاز کند؛ اما به دلیل همهگیری کرونا، اکران فیلم به تعویق افتاد.
این فیلم به دلیل داستان، شخصیتپردازی و موسیقی آن با استقبال منتقدان نیز روبهرو شد. سازمانهایی مانند «هیئت ملی بازبینی» و «مؤسسه فیلم امریکایی» این فیلم را بهعنوان یکی از ۱۰ فیلم برتر سال ۲۰۲۰ قرار دادند. «روح» نامزد سه جایزه در نود و سومین دوره جوایز اسکار شد که درنهایت دو اسکار را دریافت کرد.
داکتر در ژانویه ۲۰۱۶ با بررسی منشاء شخصیتهای گوناگون بشری و مفهوم جبرگرایی، «روح» را تصور کرد. تهیهکنندگان فیلم با نوازندگان جاز مختلف همچون هربی کانکوک و تری لین کارینگتون مشورت کردند و جان باتیست موسیقی فیلم را در چند جلسه ساخت.
بدین ترتیب این انیمیشن با نظرات و نمرات بالایی که کسب کرد، در لیست آثار ماندگار قرار گرفت.

قسمتی از کتاب روح (نشر پرتقال):
تِری حسابدار در فراسوی بزرگ روحها را تماشا میکرد که روی پیادهروی متحرک در حرکت بودند. تری مسئول شمارش روحهایی بود که وارد فراسوی بزرگ میشدند. هرکس میرفت، تری مهرهی مربوط را روی چرتکهی غولآسایش جابهجا میکرد.
زیر لب گفت: «عجیبه. اعداد با هم نمیخونه.»
مشاوری که کنارش نشسته بود گفت: «ببخشید؟»
تری گفت: «یه روح کمه. اعداد با هم نمیخونه.»
«هوووم!» مشاور با دلواپسی ابروهایش را در هم کشید.
تری اخم کرد. هوووم کافی نبود. او فقط با عدد و رقم سروکار داشت. اگر یک روح کم میشد، تری بود که باید پیدایش میکرد.
کنار درگاه زمین، مشاوران سمینار نو روحهای جدید را برای رفتن به زمین تشویق میکردند. ناگهان سروکلهی تری پیدا شد و با قدمهای بلند رفت سمتشان.
با عصبانیت گفت: «جری، یه مشکلی پیش اومده.»
قدبلندترین مشاور سرش را برگرداند و نگاهی به آن موجود ریزنقش دماغ دراز انداخت. «اِ! سلام تری!»
تری بیخیالِ سلام و احوالپرسی شد و رفت سر اصل مطلب. گزارش داد: «عددها با هم نمیخونه.»
جری جواب داد: «واقعاً شک دارم اینطور باشه. قرنهاست که عددها با هم میخونه...»
تری فوری حرفش را قطع کرد. هر روز صد و پنجاه و یک هزار روح به فراسوی بزرگ میرن. چرتکهی غولآسایی ظاهر کرد و با سرعتی حیرتانگیز مهرهها را جابهجا کرد. یعنی صد و پنجاه ممیز دو روح در دقیقه، جری. یک ممیز هفتاد و پنج روح در ثانیه و من تکتکشون رو میشمرم.
جری جواب داد: «بله، متوجهم.»
تری اضافه کرد: «مسئولیت منه که حساب این چیزها رو داشته باشم، جری. من حسابدارم.»
جری با مهربانی گفت: «و به نظر ما کارت رو فوقالعاده انجام میدی. پس حالا که حسابداری مسئولیت توئه، بهتر نیست خودت مسئله رو حل کنی؟»
تری پرید بهش. حتماً همین کار رو میکنم.
مشاور با هیجان گفت: «عالیه!» و بعد انگار که مشکل حل شده باشد، درجا ناپدید شد.
تری مستقیم به تالار همگان رفت؛ جایی که پروندهی تکتک روحهایی که تاکنون زندگی کرده یا مرده بودند نگهداری میشد. تری به سلام و احوالپرسی مشاور گشادهروی پشت پیشخان محل نگذاشت و راه افتاد سمت پروندههای مربوط به حرف الف. کشوی بالایی را محکم بیرون کشید و با چنان سرعتی پروندهها را ورق زد که انگشتهایش را نمیشد واضح دید.
زیر لب گفت: «بالاخره یه جایی هستی، روح کوچولو. خودم پیدات میکنم.»