عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
سینما-اقتباس: امبرسونهای باشکوه
«امبرسونهای باشکوه» عنوان فیلمی است به کارگردانی اورسون ولز و محصول سال ۱۹۴۲ سینمای امریکا. فیلم با کلام آغاز میشود؛ کلام شفاهی. بعد از نمایش کوتاه و مختصر عنوان سادهی فیلم، گفتار متن را با صدای کسی میشنویم که گویا دانای کل است. میداند همهچیز از کجا شروع شد: «سال ۱۸۷۳ طلیعهی شکوه امبرسونها بود» و میداند کارشان به کجا انجامید: جلال و جبروت خاندان چندان دوام آورد که شهرستان کوچکشان گسترش یافت و زیر سایهی شهری بزرگ رنگ باخت. تکرار واژگان «شکوه» و «جلال و جبروت» بر موفقیتهای خانواده تأکید میکند و با اشاره به دوام آوردن بیشتر بر تداوم این شکوه اصرار دارد تا ناپایداری آن. با این همه، غمی بهوضوح بر این جملات سرخوش سنگینی میکند. به محض آغاز روایت میبینیم که شکوه مذکور رو به زوال گذاشته و پایان آن، همپیوند با رشد شهر جدید و ازدسترفتن و بیفروغ شدن شهر قدیم، نزدیک است. از همینجا معلوم میشود بیش از هر چیز با زمان و تحولات ناشی از آن سروکار داریم؛ با خط و ربط میان چیزهایی که برمیآیند و چیزهای دیگری که زیر سایهی آنها رنگ میبازند. هرچند آشکارا به زبان نمیآید، ولی از همین جملات و از عنوان فیلم معلوم میشود سروکارمان با زوال خاندان است.
فیلم با صدایی آغاز میشود که این جملات را میگوید. بعد از عنوان فیلم، پرده سیاه میشود و همین نقش صدا را پررنگتر میکند. صدا پس از مکث کوتاهی از دل تاریکی به گوش میرسد. کلمات شمرده ادا میشود و گویای اعتمادبهنفس گویندهای است که میداند در بیان دانستههایش نیاز به تعجیل نیست. هنوز جملهی نخست تمامنشده که صاحب صدا را میشناسیم. همان سال ۱۹۴۲ نیز افسون این صدا برای مخاطبان سینما آشنا بود. در قرنی که طی آن رابطهی جدیدی میان صدا و شهرت شکل گرفت، صدای اورسن ولز زیبایی و جذبه و هیبتی داشت که بهتدریج همرتبهی صداهای مشهور دیگری نظیر بسی اسمیت، تاوبر، بیورلینگ و سیناترا شد.
ولز سریعتر از دیگر فیلمسازان قابلیتهای میکروفن را از کمدینها و مجریان و خوانندگان -مهمتر از همه بینگ کرازبی- آموخت و موفقتر از دیگران به کار بست. کمدینها و خوانندگان فهمیده بودند میکروفن صدا را از بند دستگاههای عریض و طویل پخش صدا آزاد کرده و قابلیتهای جدیدی پیش روی صدا نهاده است. دیگر تک صدای خواننده میتوانست بیهیچ زحمتی بر مابقی صداها چیره شود و حتی در آرامترین حالتش از فاصلهی دور به گوش برسد. اگر هم کشش یا لرزشی از این صدا به گوش میرسید، به گوش شنونده نشان از عواطف خواننده داشت. بدین طریق فاصلهی میان بهرهگیریهای بازیگر از صدای خودش و شیوهی سخن گفتن شخصیت به حداقل میرسد. مهارت ولز در بهرهگیری از میکروفن محصول هوشمندی او و تجارب عملیاش در برنامههای رادیویی است که سرچشمهی شهرت او نیز بود. نزدیک کردن دهان به میکروفن و با طمأنینه سخن گفتن، مثل حرفهای خودمانی پای شومینه، حالتی از وثاق و حقانیت به گوینده میدهد.
صدای توپُر و باریتون ولز لحنی خوشصدا در کلام میطلبد و نزدیکشدن به میکروفن نیز آرامش و انبساطی لازم دارد که صدای گوینده باید از سینه خارج شود، نه از گلو. لحن ولز در عین آنکه اقتدار مردانهی گوینده را مؤکد میکند، رنگی از عطوفت و نازکطبعی به آن میدهد. تصور اینکه صدای مرد بیستوچند سالهای را میشنویم تعجبآور است، چون واضحترین ویژگیاش پختگی و ورزیدگی است. صدای مردی است سرد و گرم چشیده، سالهای بسیار را به چشم دیده، با لحنی گویای آنکه حسرت بسیار خورده.
ولز با مهارت مثالزدنیاش در تنظیم نفسها، در اینجا در قیدوبند ملاحظات تالار سخنرانی هم نیست و با خیال راحت جملاتش را -به سبک بیلی هالیدی- در کمال سخنوری، به میل خودش فشرده، کشیده یا قطع میکند.
پیش از آنکه به تماشای اقتباس ولز بنشینیم، عین جملات رمان تارکینگتون را میشنویم و بدین طریق شاید امبرسونهای باشکوه جزء اولین فیلمهایی باشد که وفاداری به منبع ادبیشان را پشتوانهی خصلت هنریشان قرار میدهند. هم گفتههای راوی و هم دیالوگهای فیلم تا حد ممکن به رمان تارکینگتون نزدیکاند. گفتههای بخش اول فیلم همگی پارههایی از پنجاه صفحهی نخست رماناند و ولز در عین آنکه پیوستار تازهای به این پارهها میبخشد، چیزی به گفتههای مؤلف رمان نمیافزاید. در نتیجه، او در سال ۱۹۴۲ با همان بلاغت حاکم بر کلام تارکینگتون در سال ۱۹۱۸ سخن میگوید. این بلاغت فاخر برای دورهی اکران فیلم کمی قلمبهگویی به نظر میرسید، چون رمانهای آن دورهی امریکا عموماً شروعی بسیار ساده داشتند. بنابراین، تصنعات ادبی تارکینگتون نیز گذشتهی ازدسترفتهی داستان را به چشم بیننده دورتر مینمایاند.
خرید کتاب امبرسونهای باشکوه