
زنان در برابر فمینیسم/ رهایی از قیدوبندهای مفهوم فمینیسم
کتابِ «زنان در برابر فمینیسم»، نوشتهی جوانا ویلیامز، به همت نشر اگر به چاپ رسیده است. اگر زنان میخواهند زندگی برابر با مردان را ادامه دهند و در ساختن جهان برای نسل آینده نقش تمامعیاری را ایفا کنند، به رها کردن قیدوبندهای فمینیسم نیازمندند. نمایش فمینیسم از زن بهعنوان قربانی مردانگی مسلط و آزمند از یک طرف و نیروهای ناشناختهی مردسالار از طرف دیگر هیچ سودی برای مردان و زنان ندارد. زمان آن رسیده که ما واژهی محبوب فمینیستها در دههی شصت را دوباره احیا کنیم: آزادی و این برای این است که زنان و مردان آزاد و بهدرستی قادر به تشخیص توانمندی خود در زمان حاضر باشند.
همهی ما به خلاصی از فمینیسم و جنگهای جنسیتی نیاز داریم.
این کتاب نقدی از فمینیسم نوین ارائه میکند که امروزه بسیار متداول شده است و توجه آن بر زندگی زنان در جوامع غربی نسبتاً ثروتمند، بهویژه در ایالات متحده امریکا و بریتانیا است. طرفداران پرشور رسانههای اجتماعی و مجادلات نظری بیشک بهتندی پاسخ میدهند که نه یکگونه از فمینیسم، بلکه انواع متعددی از آن وجود دارد و دیدگاههای گوناگون را نمیتوان یکجا جمع کرد. بیتردید، نظر آنها شایستهی توجه است، اما درعینحال روایت غالبی از فمینیسم وجود دارد که ستون روزنامهها و قفسههای کتاب، سخنرانیهای سازمان ملل و کتابهای راهنمای معلمان آکنده از آن است. این فمینیسمی است که نمیشود آن را با جنسیت یا رنگ پوست هواخواهانش تعریف کرد. بااینهمه از یک دیدگاه بیشتر از بقیه حمایت میکند، اینکه زنان محروم و ستمدیده و قربانیان معمول تبعیض جنسی هر روزه هستند و زنستیزی و کارکردهای مردسالارانه وجود دارد. هرچه وضعیت زندگی زنان بهتر میشود، ظاهراً تلاش نسل جدید فمینیستها برای توجیه منظور خود با برملا کردن مسائل بسیار مبهمتر، دشوارتر مینماید.
این کتاب سه بخش دارد. بخش اول به تجربیات امروزی زنان در آموزش، اشتغال و مادری میپردازد. هرچند زنان عملکرد خیلی بهتری در مقایسه با قبل دارند و اغلب بهتر از مردان هستند. همچنین میتوان این موضوع را تأیید کرد که زندگی برای زنان و مردان آنطوری نیست که باید باشد، ولی فعالان فمینیستی بهندرت مشکلاتی را شناسایی کردهاندکه ما با آنها رودررو میشویم.
بخش دو، شکافهای فزایندهای را واکاوی میکند که میان موفقیتهای آماری زنان و روایت مکرر ستمدیدگی آنها وجود دارد. ما شاهدیم که فمینیسم مبتنی بر مفهوم زنان در مقام قربانی چطور بهطور فزایندهای میکوشد که نهتنها رفتار ما، بلکه درونیترین افکار و احساساتمان را کنترل کند. آخرین بخش کتاب به این موضوع میپردازد که قبلاً فمینیسم چه بوده و در حال حاضر نمایندهی چه چیزی است. دستاوردهای تاریخی فمینیسم زمینهای برای محدودیتهای فعلیاش فراهم میکند.

قسمتی از کتاب زنان در برابر فمینیسم:
علیرغم شتاب و افزایش میزان قدرت درآمدی در زنان، توجه و تقدیر از آن اندک و بهندرت بوده است. هفتهای نیست که خبرهای جنجالبرانگیز به ما یادآوری نکنند که از آنجایی که شکاف درآمدی عمیق وجود دارد، زنان هنوز در موضوع درآمد و ارتقای شغلی به امان خدا رها شدهاند، یا اینکه موضوع شکاف درآمدی تا سال ۲۰۶۹ به پایان نخواهد رسید. ظاهراً اغلب مواقع خشم و انزجار بیشتر از درستی و صحت نمایان میشود. در امریکا ما شاهزاده خانمهای بددهن را داریم، دخترانی که در تظاهرات شکاف درآمدی بیادبانهترین حرفها را بر زبان میآورند. آنها این پرسش را مطرح میکردند: کدامیک بدتر است: ناسزا گفتن به کودکان یا حقوق کمتر دادن به زنان نسبت به مردان؟ در بریتانیا، انجمن فاست سنجیدهتر از کارفرمایان و دولت و همچنین فعالان رسانهای خبرساز تقاضا میکند که آگاهی در مورد نابرابری درآمدی جنسیتی را افزایش دهند. در هر دو سوی اقیانوس اطلس، هر نیمسال روزهایی به نام روزهای درآمد برابر وجود دارند که روزی در سال را مشخص میکنند که زنان آن روز را با درآمد متناسب با مردان آغاز میکنند و به پایان میرسانند. فعالان از شکاف درآمدی جنسیتی تصویری بزرگ و پایدار ارائه میکنند که از زنستیزی تثبیت شده در محل کار نشئت میگیرد.
بهطرز عجیبی هرچه شکاف درآمدی باریکتر میشود و احتمال اینکه کسی بهطور جدی دراینباره صحبت کند که مردان و زنان باید برای کار یکسان درآمدهای متفاوت داشته باشند کمتر میشود، درآمد برابر توجه بیشتری به خود جلب میکند. بدون توجه به واقعیتها، هر آمار عمومی که میل به دیدهشدن همگانی دارد، شکاف جنسیتی درآمد را محکوم میکند. ترزا می در نخستین سخنرانیاش در مقام نخستوزیر بریتانیا، هنگامیکه در مقابل خانهی شمارهی ده داونینگ استریت ایستاده بود، از این فرصت استفاده کرد تا اعلام کند که این درست نیست که «اگر زن باشید، درآمدی کمتر از یک مرد داشته باشید.» سلف او، دیوید کامرون، قول داده بود که شکاف جنسیتی درآمدی در یک نسل را متوقف کند. در انتخابات ریاست جمهوری امریکا، هیلاری کلینتون، دونالد ترامپ را بهخاطر گفتن این جمله سرزنش کرد: «زنان سزاوار درآمد برابر نیستند مگر اینکه کاری را بهخوبی مردان انجام دهند.» کلینتون و بقیه، از این جمله استفاده کردند تا بهطور تلویحی به این موضوع اشاره کنند که ترامپ عقیده دارد زنان لیاقت درآمد برابر با مردان را ندارند.
البته این موضوع فقط مختص به سیاستمداران نیست.