
دیوید بدیل و پرسشهایی پیرامون مطالعه و کتابهای برتر عمر
دیوید بدیل میگوید: کتابی که زندگی مرا تغییر داد بدون شک شیوههای نگریستن جان برگر است. بخش کتاب گاردین با این کمدین انگلیسی گفتوگو کرده و در مورد مطالعه، جهان کتابها و خاطرات کودکی با او گپی زده است که در اینجا پاسخهای او را مرور میکنیم:
-نخستین خاطرهی مطالعه
مادرم در سال ۱۹۷۱ در دالیس هیل واقع در شمال غربی لندن برای من کتابهای لیدیبرد را میخواند. خواندن برای خودم با کتابهای کمیک شروع شد. کتابهایی همچون بئانو، ویزر و چیپس، در خانهی ما، برنز و اورولی و... البته این مسئله به این خاطر نبود که ریشههای ما اسکاتلندی است، بلکه به این خاطر بود که مادرم کتابها و سالانههای مخصوص کودکان را از همهجا جمعآوری میکرد.
-بهترین کتاب من در سنین رشد
کتابهای بیلی بانتر. این باز هم مربوط به کلکسیونر بودن مادرم است. این کتابها در دهههای ۲۰ و ۳۰ نوشته شده بودند. با آنکه مدتها از زمان چاپشان میگذشت اما مادرم مرا وادار به مطالعهی آنها کرد.

-کتاب تأثیرگذار سالهای نوجوانی
شیوههای نگریستن نوشتهی جان برگر. این کتاب در ۱۸ سالگی مرا با این ایده آشنا کرد که آنچه ما طبیعی فرض میکنیم اغلب ایدئولوژیک است. بحث اصلی این کتاب در مورد هنر و تفاوت نگاه زنانه و نگاه مردانه است اما من از آن برداشت کردم که تقریباً هرچیزی که ما خلق میکنیم (درواقع به آن فکر میکنیم) دارای یک جزء ایدئولوژیک ناخودآگاه است.
-نویسندهای که ذهن مرا تغییر داد
جان آپدایک. وقتی ۱۸ ساله بودم چند اثر از این نویسنده خواندم بدون اینکه متوجه باشم اینها یک سری کتابهای سریالی است. این کتابها این ایده را به من دادند که همانطور که آپدایک میگوید کار هنر این است که به جهانِ مادی زیبایی ببخشد. اگر به اندازهی کافی نویسندهی خوبی باشید، نثر شما میتواند همهچیز را بسازد، حتی میکروسکوپیترین و معمولیترین چیزهای زندگی را. غنی و شگفتآور بود.
-کتابی که آن را دوبار خواندم
میدلمارچ جورج الیوت. اولینبار آن را در ۲۰ سالگی خواندم و اکنون در اواخر دههی ۵۰ زندگیام، فکر میکنم بهترین رمان نوشته شده به زبان انگلیسی است. میتوانم تمام آرزوها، دردها و نکات ظریف الیوت را در مورد زمان، سازش و فشار نظم اجتماعی بهخوبی متوجه شوم. این کتاب دارای رضایتبخشترین و زیباترین ساختار در میان تمام کتابهای بزرگ است.
-کتابی که هرگز دوباره آن را نخواهم خواند
تصور میکنم پاسخ این سؤال، سالانهی ویزر و چیپس است. هرگز دوست ندارم دوباره به سراغش بروم.