خانه گوچی/ سرگذشت یک برند محبوب از آغاز تا اوج
کتاب «خانه گوچی»، نوشتهی سارا گِی فوردِن، به همت نشر شما: بهجت به چاپ رسیده است. «خانه گوچی» تنها سرگذشت یک خاندان یا داستان یک شرکت و خانهی مُد نیست. این کتاب در واقع روایتی مستند از سیر تاریخ مُد، لباس، طراحی، برندسازی و فراز و نشیب فراوان در مسیر کسبوکار و تجارت قرن بیستم است.
کمپانی گوچی را باید بهعنوان مهمترین و پیشروترین بخش صنعت مُد در جهان پذیرفت؛ زیرا بسیاری از ابتکارات و نوآوریهای این عرصه را با خلاقیت و نبوغ اعضا و مدیران خود رقم زده است. بسیاری از برندهای بزرگ و طراحان مطرح امروز مُد در جهان، روزی کار خود را بهعنوان کارمند در گوچی آغاز کرده بودند. افرادی مانند تام فورد، ایو سن لورن و... همچنین ستارگان بزرگ سینما از جمله سوفیا لورن، الیزابت تیلور و گریس کِلی از مشتریان ثابت برند گوچی بودند.
گوچیو گوچی بهعنوان بنیانگذار خاندان، اولین فروشگاه کالاهای چرمی خود را در سال ۱۹۲۱ در فلورانس افتتاح کرد و بعد فرزندش آلدو آن را گسترش داده و تبدیل به برندی جهانی کرد. بهواقع سلسله گوچی، خاندانی اشرافی و بااصالت بودند که هر رخدادی را در تاریخچهی آنها میتوان دید، از ثروت، قدرت، شکوه و زرق و برق زندگی لوکس گرفته تا توطئه و خیانت و قتل. کتاب حاضر، گزارشی جذاب و خواندنی از فراز و نشیب فراوان این خاندان به مخاطب ارائه میدهد. حکایتی پیچیده و جذاب از سه نسل خانوادهی گوچی که با قتلی مرموز وارد مرحلهای تازه میشود. فضای مافیایی و روابط پرتنش، همراه با شخصیتهای فراوان چندلایه و متنوعی که در سراسر کتاب حضور دارند، در بسیاری از لحظات، ما را به یاد دنیای جذاب رمان پدرخوانده و خانوادههای گنگستری کلاسیک ایتالیا میاندازد.
سارا گی فوردن، نویسندهی این کتاب، کار خود را با نوشتن در مجلات مُد آغاز کرد و اکنون یکی از شناختهشدهترین و تأثیرگذارترین روزنامهنگاران این صنعت است. وی در حال حاضر، مدیرمسئول مجلهی معتبر ایتالیایی LUNA، یکی از مهمترین مجلات صنعت مد و پوشاک، است. فوردن داستان کتاب خاندان گوچی را با قتل مائوریتزیو گوچی، نوهی بنیانگذار شرکت گوچی، شروع کرده و در ادامه با روایتی گیرا ما را به پشت صحنهی دومین محاکمهی بزرگ قرن بیستم میبرد. او شرح میدهد که گوچیو گوچی، کارمند سطح پایینِ هتل ساووی لندن در سالهای ابتدایی قرن بیستم، چگونه یاد گرفت که چمدان را بهعنوان نماد ثروت و زیبایی نشان دهد و سال ۱۹۲۱ با تأسیس یک فروشگاه کوچک کالاهای چرمی در فلورانس اولین طرحهای خود را با رنگها و ایدههایی که عمدتاً از اصطبل اسبها الهام گرفته شده بود به بازار عرضه کند و در ادامه با کمک دیگر اعضای خاندان گوچی به یکی از بزرگان مد، پوشاک و طراحی جهان تبدیل شود.
کتابِ سارا گی فوردن، منبع اصلی و الهام ریدلی اسکات شد تا در سال ۲۰۲۰ فیلم تحسینبرانگیزی با همین عنوان و با بازی آلپاچینو، لیدی گاگا و آدام درایور بسازد.
قسمتی از کتاب خانه گوچی نوشتهی سارا گی فوردن:
هنگامیکه مائوریتزیو جوان بود و در میلان درس حقوق میخواند، امپراطوری گوچی رشد چشمگیری کرد. در سال ۱۹۷۰، آلدو دهه جدید را با افتتاح فروشگاهی در نبش خیابان پنجم نیویورک آغاز کرد. فروشگاه جدید جایگزین کفشفروشی آی میلر در یک ساختمان فرانسوی شانزده طبقه شده بود. آلدو از دو شرکت مهندسی معروف کاسترو و وایسبرگ که تخصصشان طراحی داخلی فروشگاههای درجه یک و معروف لباس بود کمک گرفت. آنها با استفاده از شیشه و سنگ مرمر وارداتی و فولاد ضدزنگی که به برنز شبیه بود، یک دکور مدرن برای فروشگاه طراحی کردند.
آلدو به دنبال راههای جدیدی برای گسترش سرمایه در آینده بود. در سال ۱۹۷۱، از هیأتمدیره گوچی خواست که یکبار دیگر قانونی را که پدرش در زمان قدیم وضع کرده بود را با هم مرور کنند: مالکیت شرکت گوچی هرگز به کسی غیر از اعضای خانواده تعلق نخواهد گرفت.
آلدو به برادرانش که در سکوت او را نگاه میکردند گفت: «به نظرم ما باید بخشی از سهام غیرشناور شرکت رو که در حال حاضر حدود ۳۰ میلیون دلار هست، در بازار بورس سرمایهگذاری کنیم.» و با هیجان ادامه داد: «میتونیم ۴۰ درصد رو معامله کنیم و ۶۰ درصد رو در بخش آمریکایی شرکت نگه داریم. اگر با قیمت ده دلار شروع کنیم، قول میدم در عرض یک سال به بیست دلار خواهد رسید.»
آلدو ادامه داد: «الان بهترین زمان برای این کاره. گوچی فقط برای ستارههای هالیوود یک سمبل نیست، برای بانکدارها و تاجرها هم هست. ما نباید عقب بیفتیم. باید در رقابت خودمون رو بالا نگه داریم. درسته که ما میتونیم با این پول در بازار اروپا و آمریکا همچنان در اوج بایستیم و بهترین باشیم، اما به این هم فکر کنیم که میتونیم در ژاپن و شرق دور هم شروع به کار کنیم.
رادولفو و واسکو در دفتر بالای فروشگاه خیابان ویا تورنابونی، جایی که هیأت مدیره دور هم جمع شده بودند، پشت میز کنفرانس بزرگ نشسته بودند و فقط به آلدو نگاه میکردند. با آنکه صحبتهای آلدو تحریککننده بود، هیچکدام از آنها قانع نشده بودند. آنها اساساً محافظهکار بودند و مزیتی در طرحهای برارد بلندپروازشان نمیدیدند. کسبوکار گوچی زندگی راحتی برای آنها فراهم کرده بود و نمیخواستند وارد چنین بازیهای پرریسکی شوند. با این حساب، دو سوم اکثریت را رادولفو و واسکو تشکیل میدادند. آن دو نهتنها پیشنهاد آلدو را نپذیرفتند، بلکه به توافق رسیدند که هیچیک از شرکاء اجازه ندارد تا حداقل صد سال بعد سهمش را به کسی بیرون از خانواده بفروشد. آلدو، مثل همیشه وقتش را برای ترشرویی و مخالفت تلف نکرد. این صفت اخلاقی او بود که به راه خودش ادامه میداد، همانطور که با پسرهایش رفتار میکرد.