جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

بیوگرافی: فردریک دار

بیوگرافی: فردریک دار

فردریک دار (زاده‌ی ۲۹ ژوئن ۱۹۲۱) جنایی‌نویس فرانسوی است. او بیش از سیصد رمان، نمایشنامه و فیلمنامه با نام خود و نام‌های مستعار مختلف نوشته که از آن جمله می‌توان به مجموعه کتاب‌های سن‌آنتونیو اشاره کرد.

 دار ۱۷۵ رمان ماجراجویانه از مجموعه‌ی سن‌آنتونیو نوشت که میلیون‌ها نسخه از آن فروخته شد. سزار پینو و بازرس غول‌پیکری، به نام الکساندر_بنویت بوریر، شخصیت‌های اصلی این مجموعه هستند. بوریر یکی از اعضای سرویس مخفی فرانسه است و باید مأموریت‌های غیرممکنی را که توسط لو ویو، که بعدها به عنوان آشیلِ رئیس پلیس فرانسه شناخته ‌شد، انجام دهد. او با کمک همکارانش همیشه در ماجراهای مختلف موفق می‌شود.

دار در سال ۱۹۵۷ جایزه‌ی بزرگ ادبیات پلیسی را برای رمان جلاد گریه می‌کند از آنِ خود کرد.

دار در جایی گفته که مادربزرگش بود که برای اولین‌بار با تشویقش به خواندن، عشق به ادبیات را در او رشد داد. از میان تمام خاطرات دوران کودکی‌اش، واضح‌ترین خاطرات او دیدن اموال خانواده‌اش بود که وقتی کسب‌وکار پدرش در دهه‌ی ۱۹۳۰ به ورشکستگی سقوط کرد، مصادره شد. خانواده مجبور شدند به لیون نقل‌مکان کنند، جایی که به نظر می‌رسید بهترین آینده برای فردریک جوان در آنجا کار کردن به‌عنوان منشی بود. در عوضش عمویش که در یک گاراژ کار می‌کرد، موفق شد او را با یک مجله‌ی محلی در ارتباط قرار دهد. در اینجا بود که او به‌عنوان یک روزنامه‌نگار جوان که در مورد زندگی خیابانی شهر لیون می‌نوشت، وارد دنیای جدیدی از دلالان، خلافکاران و مجرمان شد.

دار اولین رمان خود را در سال ۱۹۴۰، و در ۱۹ سالگی منتشر کرد. چند کتاب بعدی او با تشویق ژرژ سیمنون همراه شد. در سال ۱۹۵۰، همراه با همسرش اودت، که در سال ۱۹۴۲، با او ازدواج کرده بود و دو فرزندشان به پاریس نقل‌مکان کرد؛ جایی که متقاعد شده بود که آینده‌اش در این شهر رقم خواهد خورد.

دار با سرعت فوق‌العاده‌ای می‌نوشت، به‌گونه‌ای که برخی سال‌ها حتی تا ۵ رمان در سال هم نوشت! در دهه‌ی ۱۹۶۰، جهان آکادمیک شیفته‌ی استفاده‌ی دار از زبان شده بود. سمینارهایی به بررسی امکانات زبانی در آثار او پرداختند. او حتی در مواردی دست به خلق واژگانی جدید در ادبیات فرانسه زد.

فردریک دار در روز ۸ ژوئن سال ۲۰۰۰ درگذشت.

قسمتی از کتاب قرار ملاقات با یک نامرد، نوشته‌ی فردریک دار:

به دنبال ملاقات با دانیل کاربنن، چند واقعه‌ی کوچک کمی زندگی‌ام را تغییر داد. فکر کنم مهم‌ترینشان این بود که آتلیه‌ام را تخلیه کردم. به جای اینکه در برج نمایشی‌ام نقاشی کنم سه‌پایه‌ام را به داخل اتاق خوابم بردم. برای اجتناب از طعنه‌های ریتُن، مدعی شدم که می‌خواهم چشم‌انداز رودخانه‌ی سِن را از پنجره‌ام نقاشی کنم. او توجه زیادی به این اسباب‌کشی نشان نداد و بی‌گمان آن را به حساب هوس‌های نامعقول هنرمندان گذاشت. او هرچه بیشتر در کبوتر خانه‌اش زندگی می‌کرد و وانمود می‌کرد روی اختراعی کار می‌کند که ممکن است سروصدا راه بیندازد.

وقتی در اتاق‌خوابم مستقر شدم، درواقع به طرح اولیه‌ی چشم‌انداز پرداختم، ولی خیلی زود آن را کنار گذاشتم و وقتم را وقف دانیل کردم.

در ابتدای حرفه‌ام، سعی کرده بودم روی پرتره کار کنم؛ ولی علایق، به‌خصوص خلاقیت ذهنی‌ام به طرف اَشکال دیگری متمایل شده بود.

با شوقی که تا آن هنگام تجربه نکرده بودم، به این کار پرداختم. اغلب در حال نقاشی‌ کردن، الهاماتی به سراغم می‌آمد، ولی هرگز موقع پخش کردن رنگ به روی بوم، با چنین موسیقی باطنی روبه‌رو نشده بودم. درِ اتاقم را قفل کرده بودم و هنگامی‌که آشیل یا ریتن به دیدنم می‌آمدند، به‌سرعت طرح حاشیه‌های رودخانه‌ی سن را به جای پرتره‌ای که در دست داشتم، می‌گذاشتم. در حقیقت این کاری مخفیانه بود و تصور می‌کنم جنبه‌ی پنهانی و اعتراف ‌نکردنی‌اش آن را برایم بیشتر ارزشمند کرده بود و شور خلاقانه‌ام را تشدید می‌کرد.

چندین روز سپری شد بی‌آنکه به چیز دیگری جز چهره‌ای که زیر قلمم شکل می‌گرفت فکر کنم. مرا درک کنید. من به این چهره، فقط به این چهره فکر می‌کردم و نه به دانیل. خانم دکتر جوان برایم جز یک کلید مکاشفه نبود. دیگر میلی به دیدن او و مطبش نداشتم. شوهر حسودش، دخترک خدمتکاری که جاسوسی‌اش را می‌کرد و اتاق انتظار غم‌انگیزش با تصاویر درختان گیلاس ژاپنیِ غرق گل را مسخره می‌انگاشتم. آنچه ‌اهمیت داشت، پرتره بود که خوب اجرا می‌شد. تقریباً بدون نگاه کردن به طرح و بی‌آنکه نیازی به خود مدل احساس کنم، از حفظ، اثر را اجرا می‌کردم. از همدمی با آن خوشحال بودم. این پرتره افسون و جذبه‌ای مؤثرتر از خود دانیل و حتی لذت‌بخش‌تر از او، عرضه می‌کرد.

مشاهده آثار فردریک دار

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.