
بحران نفت در ایران/ کتاب جدید یرواند آبراهامیان در زبان فارسی
کتاب «بحران نفت در ایران»، نوشتهی یرواند آبراهامیان، به همت نشر نی به چاپ رسیده است. این کتاب حاصل تازهترین پژوهش پروفسور یرواند آبراهامیان دربارهی بحرانِ نفتِ ایران در سالهای ۱۳۳۰_۱۳۳۲ است. ویژگی و اهمیت اثر حاضر در آن است که در تألیفش از تازهترین اسناد دولت ایالات متحده امریکا دربارهی ایران در دورهی نخستوزیری دکتر محمد مصدق که در سال ۲۰۱۷ از بایگانی محرمانه خارج شدهاند استفاده شده است و بر این اساس میتوان آن را آخرین بررسی اسنادی دربارهی این رویداد تأثیرگذار در تاریخ معاصر ایران تلقی کرد.
انتشار اسناد دولت ایالات متحده امریکا دربارهی ایران در دورهی مصدق -۲۸ ماه پرکشاکش از آوریل ۱۹۵۱ تا آگوست ۱۹۵۱/ اردیبهشت ۱۳۳۰، مرداد ۱۳۳۲- انگیزهای شده برای تألیف این کتاب. وزارت خارجهی امریکا این اسناد را در نوامبر ۲۰۱۷/آبان ۱۳۹۶، یعنی سالها پس از به پایان رسیدن مهلت قانونی سی ساله، در مجموعهای باعنوان روابط خارجی ایالات متحده امریکا منتشر کرد. بریتانیا حتی تا اواخر سال ۱۹۷۸/اوایل سال ۱۳۵۷ در پی گرفتن تضمین از ایالات متحده امریکا بود که با انتشار چنین اسنادی پای این کشور را در سقوط مصدق به میان نکشانند. در آن تاریخ، بریتانیا هشدار داد که «اوضاع کنونی فرصت مناسبی است تا افکار عمومی بار دیگر بر این فصل از تاریخ ایران تمرکز کند. بر این اساس، امیدواریم ایالات متحده امریکا بر رویکرد مشترک مبنی بر به حداقل رساندن خسارت ناشی از انتشار این اسناد به منافع ما اتفاق نظر داشته باشد.
اسناد جدید شامل ۳۷۵ سند است که در مجموع ۱۰۰۰ صفحه میشود. این مجموعه دربرگیرندهی مجموعهی گستردهای از تلگرام و تلگراف، گزارش، یادداشت، صورتجلسات و گزارشهای روزانه و سایر مکاتبات میان وزارت خارجه و سفارت ایالات متحده امریکا و نیز مکاتبات و مراسلات هیئت دولت امریکا، سازمان سیا و شورای امنیت ملی امریکا -بهویژه اسناد سالانه و ادواری ارزیابی اطلاعات ملی- است. بنابراین، تعجب ندارد که این اسناد اطلاعات ارزشمندی دربارهی سیاستهای این دوره -بهویژه مداخلهی امریکا در ایران- در اختیار قرار میدهد. بر این اساس میتوان گفت مقصود این کتاب عمدتاً معطوف به گشودن رازهای سیاست امریکا در قبال ایران طی آن ماههای پر مناقشه است و وارد بحثهای مربوط به نقش بحران نفت در جنگ سرد و جزئیات کودتای مرداد ۱۳۳۲ نخواهد شد. موضوع نخست بهطور گسترده در آثار دیگر مورد بررسی قرار گرفته است و احتمالاً تا باز شدن بایگانیهای اسناد اتحاد جماهیر شوروی نکتهی تازهای برای آشکار شدن نخواهد داشت. جزئیات مربوط به کودتا را نیز تاریخنگاران ایران بهطور گسترده بررسی کردهاند. این کتاب، به جای تکرار روایتهای کودتا و جنگ سرد، به نکات تازهای میپردازد که این اسناد از سیاست امریکا در قبال ایران برملا میسازند، سیاستهایی که درنهایت به کودتا منجر شد. نویسنده در انجام این کار، این توصیهی لوئیس نامییر را مدنظر داشته که به مکاتبات دیپلماتیک باید با کمی شک نگریسته شود و اینکه «ناگفتهها و مجهولات» اغلب از آنچه نوشته شده مهمترند.

قسمتی از کتاب بحران نفت در ایران:
مادلین آلبرایت، وزیر خارجهی اسبق امریکا در سال ۲۰۰۰/۱۳۷۹ برای سرنگونی نخستوزیری مردمی اظهار تأسف کرد. او در ادامه اظهار داشت که پرزیدنت آیزنهاور احساس کرده بود که این اقدام به دلایل استراتژیک اقدامی موجه بوده است. این نخستینبار بود که یک مقام رسمی ارشد اذعان میداشت که امریکا در جریان کودتا دخالت داشته است. همچنین در سال ۲۰۰۹/۱۳۸۸، پرزیدنت اوباما پذیرفت که «ایالات متحده در سرنگونی دولت ایران که به شکل دموکراتیک برگزیده شده بود نقش داشته»، اما او نیز این رویداد را کلاً در زمینهی جنگ سرد قرار داد. تا سال ۲۰۲۰، هیچ مقام ارشد رسمی در دول بریتانیا نقش بریتانیا در کودتا را تصدیق نکرده است.
اگرچه اظهارنظرهای علنی ایالات متحده و بریتانیا بر این موضوع تأکید دارد که سیاستهای آنان چندان با قضیهی نفت در ارتباط نبوده بلکه بیشتر به دلیل جنگ سرد بوده است، اما اسناد داخلی آنان حاکی از نگرانی عمیق و پایداری مبنی بر آن است که ملی شدن خطرات زیادی برای کسبوکار بینالمللی، از جمله برای شرکتهای امریکایی، به وجود آورده بود. اسناد آزادشدهی وزارت خارجه (امریکا) این امر را بهوضوح نشان میدهد. درست است که کشورهای خاورمیانه سرانجام صنایع نفت خود را ملی کردند، اما این نکته نیز درست است که در اوایل دههی ۱۹۵۰/۱۳۳۰ ملی کردن تهدیدی قریبالوقوع تلقی میشد که میتوانست به شکل قابلملاحظهای قدرت اقتصادی را از جهان توسعهیافته به سوی کشورهای در حال توسعه سوق دهد. از نظر برخی این امر پایان تمدنشان بود.
میدلتون، کاردار بریتانیا، این دیدگاه را به صورت موجز اینگونه بیان کرد: ترس قابلملاحظهای از این وجود داشت که یک مثال بد در جاهای دیگر هم پیامدهایی خواهد داشت. پیش از این مکزیک را دیده بودیم. نمیخواستیم شاهد ده مورد دیگر از این نوع باشیم. همچنین سفارت بریتانیا این پیام روشن را به سفیر امریکا منتقل کرد: بریتانیا هرگز با مصالحهی نفتی نامطلوب برای منافع بریتانیا در ایران موافقت نخواهد کرد. این اصلی اساسی است چراکه قراردادهای مطلوب بریتانیا در دیگر کشورهای خاورمیانه و جهان را به مخاطره میاندازد.
وزارت خارجهی بریتانیا گزارش داد که رؤسای شرکتهای عمدهی امریکایی با او دیدار کردند و نگرانی عمیق خود را بهویژه از این اعلام کردند که کشورهایی نظیر ونزوئلا، کویت و عراق نیز به شکل خطرناکی به تحولات ایران توجه پیدا کردهاند.
دولت بریتانیا مدام هشدار میداد -البته فقط در گزارشهای محرمانه- که حلوفصل مسئلهی نفت به نحو مطلوب برای ایران سابقهای خطرناک به جا خواهد گذاشت. بنابراین گزارش، نکتهی اساسی در اینجا این است که ایران نباید بیشتر از چیزی که دیگر کشورها به دست آوردهاند به دست آورد. درواقع بسیار به نفع ماست اگر ایران چیز کمتری هم به دست آورد، چراکه به دیگران نشان داده خواهد شد که اتخاذ سیاست سختگیری در سیاست بیتاوان نیست... اگر تجربهی ایران به صورتی پیش رود که به دیگران نشان دهد با اتخاذ سیاستهای سختگیرانه میتوان بیش از دستاوردهای آنانها براثر رفتارهای معقول منافع به دست آورد در آن صورت سر جمع آسیبهای شرکتهای نفتی فعال در دیگر مناطق قابل محاسبه نبوده و درواقع بسیار هنگفت خواهد بود.