چگونه نبوغِ برنده نوبل ادبیات؛ «لاسلو کراسناهورکایی» بهتدریج در سراسر اروپا گسترش یافت
وقتی لاسلو کراسناهورکایی، برندهی جایزه نوبل ادبیات سال 2025، برای نخستینبار در سال 1985 وارد صحنه ادبی مجارستان شد، از همان ابتدا آشکار بود که با استعدادی منحصربهفرد روبهرو هستیم. رمان نخست او، «تانگوی شیطان»، خیلی زود به اثری کالت و پرطرفدار تبدیل شد.
خوانندگان مجاری این رمان در فضایی خفقانآور زندگی میکردند؛ دوران واپسین سالهای سوسیالیسم دولتی. آنها بهسرعت شباهت میان دنیای رمان ـ دربارهی جامعهای روستایی و منزوی ـ و انزوای خودشان از جهان بیرون را درک کردند. علاوهبراین، آنها مجذوب حس زوال جسمی و روانی در «تانگوی شیطان» شدند و اینکه چگونه نویسنده، یکنواختی و روزمرگی زندگیشان را بازتاب میداد.
فضای سنگین، رکود و احساس درجا زدن، از مضامین رایج در آثار نویسندگان اروپای مرکزی است؛ اما بر خلاف بسیاری از نویسندگان پیش از او، آثار کراسناهورکایی فراتر از مرزهای ملی رفت و در صحنهی بینالمللی ـ بهویژه در دنیای آلمانیزبان ـ محبوبیتی چشمگیر یافت.
تا حدی این موفقیت نتیجهی زمانه نیز بود. در دههی 1980، خوانندگان غربی هنوز دربرابر آثاری که دنیای پشت «پردهی آهنین» تازه فروپاشیده را به تصویر میکشیدند، با ترکیبی از شگفتی و کنجکاوی واکنش نشان میدادند.
رمانهایی با پسزمینهی «اروپای نو» در آن دوران بهوفور منتشر میشدند؛ ازجمله «بیخروج» نوشتهی جولی برچیل نویسندهی بریتانیایی و «زیر قورباغه»، اثر تیبور فیشر. بااینحال، آلمان پذیرای نویسندگان اروپای مرکزی بود که به زبانهایی کمتر شناختهشده مینوشتند. بههمیندلیل، آلمان بهنوعی به مرکز تقدیس ادبی برای آنها بدل شد.
رمانهای کراسناهورکایی از سال 1990 به زبان آلمانی منتشر شدند و رمان «ملالِ مقاومت» در سال 1993 توانست جایزهی آلمانی «بهترین کتاب سال» را از آن خود کند.
لاسلو کراسناهورکایی
منتقدان در اوایل دههی 1990 تمایل داشتند رمانهای «تانگوی شیطان» و «ملال مقاومت» را بازتابی از فاجعههای تاریخی بدانند. بااینحال، هرچند آثار کراسناهورکایی عمیقاً در تاریخ مجارستان ریشه دارند، «تانگوی شیطان» اشارههایش به تاریخ کشور را بهطورکلی مبهم و نسبتاً انتزاعی نگه میدارد. جهان داستان در ظاهر ممکن است ویرانشهر به نظر برسد، اما در لایههای درونی آن عناصر تراژیک ـ کمدی فراوانی وجود دارد که خواننده را در آنِ واحد هم سردرگم میکند و هم سرگرم.
معمولاً انتشار آثار به زبان انگلیسی است که باعث شهرت جهانی نویسندگان غیرانگلیسیزبان میشود ـ به همین دلیل، حدود یک دهه طول کشید تا لاسلو کراسناهورکایی بهطور گسترده شناخته شود.
رمانی که نخستینبار توجه جهانیان را به او جلب کرد، ترجمهی انگلیسی «ملال مقاومت» بود که در سال 1998 توسط جورج سیرتس منتشر شد. این اثر داستان سفر یک نهنگ تاکسیدرمیشده را دنبال میکند که یک سیرک سیار آن را جابهجا میکند. موفقیت این ترجمه باعث شد آثار دیگر کراسناهورکایی نیز به زبان انگلیسی برگردانده شوند؛ ازجمله «جنگ و جنگ» در سال 2006، این درحالی بود که «تانگوی شیطان» که پیشتر به چند زبان ترجمه و به اثری کالت تبدیل شده بود، ترجمهی انگلیسی آن تا سال 2012 منتشر نشد.
با شناختهتر شدن آثار او، منتقدان بیش از پیش نوشتار کراسناهورکایی را در چارچوبی پستمدرن تحلیل کردند. منتقدی به نام جیکوب سیلورمن اشاره کرده بود که دغدغهی اصلی تانگوی شیطان «درک این واقعیت است که دانش میتواند یا به توهمی تمامعیار منجر شود یا به افسردگیای غیرمنطقی.» به شکلی مشابه، نویسندهای به نام دیوید آورباخ نیز گفته بود که مسئلهی محوری در آثار کراسناهورکایی، فرآیند معناسازی در جهانی است که در آن، روانشناسی و عقلانیت، دیگر ابزارهای مؤثری برای تفسیر واقعیت نیستند.
تصویری از لاسلو کراسناهورکایی
دریافت جایزهی بینالمللی منبوکر در سال 2015، جایگاه کراسناهورکایی را نزد خوانندگان انگلیسیزبان تثبیت کرد. تصمیم او برای تقسیم جایزه میان مترجمانش، جورج سیرتس ـ که نخستینبار او را به دنیای انگلیسیزبان معرفی کرد ـ و اوتیلی مولزت ـ که بعدها آثار بیشتری از او را ترجمه کرد ـ نشان داد که مترجمان باهوش و آگاه نقش کلیدی در شناخته شدن بینالمللی نویسندگان دارند.
ادبیات داستانی مجارستان در قرن بیستویکم هرگز تا این اندازه در عرصهی جهانی موفق نبوده است. این روند با اهدای جایزهی نوبل ادبیات به ایمره کرتیس در سال 2002 آغاز شد. از آن زمان، آثار نویسندگانی چون آنتال زرب (سفر در پرتو ماه، 2016)، شاندور مارای (اخگرها، 2016) و ماگدا سابو (در، 2020) نیز با استقبال گستردهی منتقدان روبهرو شده و به مخاطبان وسیعی در ترجمهی انگلیسی دست یافتهاند.
این نویسندگان با وجود تفاوتهای فراوان در سبک و نگاه، نشان دادهاند که مخاطبان ـ اعم از خوانندگان، مترجمان، منتقدان و ناشران ـ باید به آثاری که از زبانهایی غیر از زبانهای مسلط جهان ادبیات میآیند، توجه بیشتری نشان دهند. تلاش در این مسیر بیتردید با پاداشی در خور همراه خواهد بود.
اعلام نام لاسلو کراسناهورکایی بهعنوان برندهی نوبل ادبیات 2025، بار دیگر توجهات جهانی را به سوی ادبیات مجارستان و این نویسنده معطوف کرده است. ادبیاتی که نامهای بزرگی تاکنون از دل آن بیرون آمده و احتمالاً در آینده نیز این مسیر ادامه خواهد داشت.
منبع: theconversation.com
مترجم: محسن امینی