چهارمین راز مدیر یک دقیقه ای /پردهبرداری از راز چهارم
کتاب «چهارمین راز مدیر یک دقیقهای» نوشتهی مشترک کنت بلانچارد و مارگارت مکبراید به همت نشر هورمزد به چاپ رسیده است. کنت بلانچارد و نویسندهی همکار او، دکتر اسپنسر جانسون، با کتاب «مدیر یکدقیقهای»، روش مدیریتی ما را برای همیشه تغییر دادند. آنها سه راز موفقیت در مدیریت را معرفی کردند: اهداف یک دقیقهای، تحسینهای یک دقیقهای و بازهدایتهای یک دقیقهای. در کتاب حاضر، بلانچارد به همراهی مارگرت مکبراید، پرده از راز چهارم برمیدارد؛ مفهومی که اگر به درستی به کار رود، یکی از قدرتمندترین اقدامها برای بهبود سازمان و روحیهی کارمندان است. این کتاب از قلمرو کسبوکار فراتر میرود و روابطی که فکر میکنیم برای همیشه از بین رفتهاند را ترمیم میکند.
«چهارمین راز مدیر یک دقیقهای»، داستان رهبر شرکتی را روایت میکند که در میانهی این زمانهی در حال تغییر، مرتکب آن نوع اشتباهی شده است که اغلب در تیترهای روزنامهها میبینیم.
جای تعجب است که چنین افراد باهوش و ظاهراً موفقی، چگونه میتوانند تااینحد از مسیر خارج شوند و از آنچه واقعاً اهمیت دارد، غفلت کنند. در اغلب موارد، شاهد هستیم که آنها اشتباه خود را با نپذیرفتن آن و عذرخواهی نکردن به روشی منطقی، یعنی تغییر رفتار، تشدید میکنند.
و در زندگی واقعی، چنین موقعیتی که اصلاح نشده است، معمولاً بدتر میشود. بااینحال چند نفر از ما، حتی اگر در موقعیت مشابهی نبوده باشیم یا اشتباه مشابهی نکرده باشیم، میتوانیم خود را در این داستان ببینیم؟ همهی ما اشتباهات خودمان را داشتهایم.
کنت بلانچارد و مارگرت مکبراید، از دریچهی چشمان مرد جوانی که راز یک عذرخواهی معنادار را میآموزد، به ما نشان میدهند که چگونه با اشتباهاتمان روبهرو شویم.
در بخش آغازین، با مشکل مدیر شرکت آشنا میشویم؛ سپس مرد جوان به خانهی کنار دریاچه که متعلق به مدیر یکدقیقهای است میرود و در آنجا نگرشهای مهمی را دربارهی اینکه چگونه میتواند کمک کند، به دست میآورد.
در خلال سفر مرد جوان، ما درمییابیم که چگونه با عذرخواهی یکدقیقهای اوضاع کار و زندگی را بهتر کنیم. چهارمین راز مدیر یک دقیقهای، بیشتر از یک تکنیک است و مطمئناً فراتر از کلمات است؛ روشی مفید برای فکر کردن و زندگی موفقتر است.
اگر رهبران ما از این کتاب برای ایجاد تغییرات لازم استفاده میکردند، دنیا جای بهتری برای زندگی میشد؛ اما چرا منتظر بمانیم؟ خودمان میتوانیم از چهارمین راز مدیر یک دقیقهای استفاده کنیم تا جهانِ خودمان را بهتر کنیم و از نتایج فوقالعادهی آن لذت ببریم.

قسمتی از کتاب چهارمین راز مدیر یک دقیقهای:
نانا گفت: «هیچکس بینقص نیست. همهی ما کارهایی میکنیم که با تصورمان از خودمان در تضاد است. مردم درستکاری شما را براساس سرعت تصحیح اشتباهاتتان و بازگشت به مسیر میسنجند.»
مت گفت: «وقتی آسیبی را که به دیگری زدهایم جبران کنیم، احساس بهتری نسبت به خودمان داریم.»
-دقیقاً. مدام ارزشها و نیتهای خوبت را با گفتن «من انسان خوبی هستم، گاهی رفتارهایم اشتباه هستند» را به خود یادآوری کن. هرگز از خودت ناراحت نشو، بلکه از رفتارت ناراحت باش.
-متوجه شدم. وقتی رفتارم نسبت به نیتم نامناسب است، تمام مدت به اشتباهم فکر میکنم و شب خوابم نمیبرد و این حال تا وقتی که اشتباهم را درست نکنم ادامه دارد.
-مانند آبراهام لینکلن.
مت پرسید: «آبراهام لینکلن؟»
-او یکی از قهرمانان من است. کارل سندبرگ دربارهی خطا در رفتار آبراهام لینکلن نوشته است و من هرازگاهی آن را دوباره میخوانم تا یادم باشد که همه اشتباه میکنند. بیایید کمی استراحت کنیم و آن داستان را به شما نشان دهم.
نانا از مسیر سنگفرش به سمت کلبهاش حرکت کرد و به مت اشاره کرد که به دنبالش برود. او به مت گفت که روی ایوان بنشیند تا کتاب را پیدا کند. وقتی برگشت، کتاب را باز کرد و به مت داد. «این داستان نشان میدهد که چالشهای رهبری، چگونه میتوانند کسی که واقعاً میخواهید باشید را بسنجند.»