چرا مرد عنکبوتی محبوبِ بچه‌هاست؟

7 ماه پیش زمان مطالعه 4 دقیقه


مرد عنکبوتی پس از سال‌ها همچنان شخصیت محبوب بچه‌ها در سراسر جهان است. در این مقاله بررسی کنیم که چرا مرد عنکبوتی نزد بچه‌ها این‌چنین و تا این اندازه محبوب است.
*اول از همه؛ پیتر پارکر وقتی به مرد عنکبوتی تبدیل می‌شود، خودش یک نوجوان است.
در داستان کلاسیک خاستگاه مرد عنکبوتی، که استن لی و استیو دیتکو در شماره‌ی 15 مجله‌ی Amazing Fantasy خلق کردند، یک عنکبوت رادیواکتیو پیتر پارکر 15 ساله را می‌گزد و ناگهان، این نوجوان دست‌وپاچلفتی و کمرو، صاحب قدرت‌های فوق بشری می‌شود. بچه‌ها از خود می‌پرسند: «چه می‌شد اگر به جای او، من گزیده می‌شدم؟ از این قدرت‌ها چطور استفاده می‌کردم؟ آیا همان اشتباهات پیتر را تکرار می‌کردم؟» نکته‌ی مهم اینجاست که پیتر مثل بروس وین یا تونی استارک پولدار نیست ـ و نه حتی یک موجود افسانه‌ای مثل سوپرمن. پیتر فقط به یک نمایشگاه رفته و سپس قدرت‌های فوق بشری پیدا کرده است. درست مثل اینکه شاید روزی هر بچه‌ای در زمان درست و در آزمایشگاه عنکبوت‌های رادیواکتیو حاضر شده و صاحب چنین قدرتی شود!

 

 

*ما آرام‌آرام نوجوانی مرد عنکبوتی و چالش‌هایش را کاوش می‌کنیم.
حتی در دنیای بی‌زمان کمیک‌ها، پیتر پارکر به‌آرامی بزرگ می‌شود. در سال 2011، خلق شخصیت مایلز مورالِس ـ یک مرد عنکبوتی نوجوان و سیاه‌پوست ـ به خوانندگان جوان نشان داد قهرمان شدن می‌تواند چه معنای تازه‌ای داشته باشد. مایلز با چالش‌هایی روبه‌روست که برای مرد عنکبوتی تازگی دارند ـ مثل مسائل خانوادگی، مسائل نوجوانی و نژاد ـ اما برای طرفداران سیاه‌پوست و لاتین او در قرن بیست‌ویکم کاملاً آشنا هستند. درگوشه‌ای دیگر از مولتیورس، گوئن استیسی (یکی از عشق‌های پیتر در کمیک‌های اصلی) به‌عنوان اسپایدر ـ وومن و بعدتر اسپایدر ـ گوئن و درنهایت، در دانشگاه، شبح ـ عنکبوتی ظاهر می‌شود و داستان خودش را درباره‌ی یک زن جوان و چالش‌های منحصربه‌فردش روایت می‌کند.
*و مرد عنکبوتی هم بی‌عیب‌ونقص نیست!
در مصاحبه‌ای در سال 1996، استن لی، یکی از خالقان مرد عنکبوتی، درباره‌ی جذابیت اصلی این شخصیت گفت:
«او بیش از هرکس دیگری شبیه من است ـ هیچ‌چیز برایش 100‌درصد درست پیش نمی‌رود؛ کلی مشکل دارد، اشتباه می‌کند و من می‌توانم با این موضوع ارتباط برقرار کنم.»
مرد عنکبوتی نه‌تنها یک نوجوان است، بلکه نوجوانی است با ضعف‌های قابل درک؛ حتی وقتی لی برای اولین‌بار این شخصیت را به ناشر معرفی کرد گفت: «فقط یک دانش‌آموزِ دبیرستانیِ جوش زده است!»، با مخالفت روبه‌رو شد. طبق گفته‌های لی، ناشر به او گفت: «مگر نمی‌فهمی یک قهرمان باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟»
اما استن لی دقیقاً می‌دانست چه می‌کند: مخاطبان ـ چه جوان و چه بزرگسال ـ دوست دارند ببینند پیتر با همان مشکلاتی دست‌وپنجه نرم می‌کند که آن‌ها دارند و از این واقعیت خوششان می‌آید که او هم همیشه درست عمل نمی‌کند و مجبور است با اشتباهاتش روبه‌رو شود.

 

 

*نقطه‌ی عطف: اشتباهی که تبدیل به درس شد
در قلب داستان پیتر پارکر، شکست او در جلوگیری از مرگ عمو بن قرار دارد. پس از به‌دست‌آوردن قدرت‌، پیتر در ابتدا راه قهرمانی را پیش نمی‌گیرد، بلکه از قدرت‌هایش برای بردن یک مسابقه کشتی و پول درآوردن استفاده می‌کند! بعد از مسابقه، حتی از دستگیری یک دزد توسط پلیس هم چشم‌پوشی می‌کند، چون به نظرش «به او مربوط نیست». اما البته، این همان دزد است که بعداً عمو بن را به قتل می‌رساند.
این غم، این درکِ اشتباه و این جمله که «قدرت زیاد، مسئولیت زیاد می‌آورد»، انگیزه‌ی پیتر برای تبدیل شدن به یک قهرمان می‌شود و شاید مهم‌تر از آن، در طول این شصت سال، پیتر (و مخاطبان) بارها یادآور می‌شوند که اگر این درس را فراموش کنند، چه اتفاقی می‌افتد: مردم آسیب می‌بینند.
با نشان دادن پیتر به‌عنوان یک شخصیت ناکامل ـ همیشه در مضیقه‌ی مالی، گاهی دوست یا برادرزاده‌ی نه‌چندان خوب، گاهی غرق توجه یا شهرت و... ـ بچه‌ها همچنان می‌توانند با او ارتباط برقرار کنند.
پس، درواقع، تمام داستان‌های مرد عنکبوتی حول یک محور می‌چرخند: 
یک فرد عادی چطور سعی می‌کند با قدرت‌هایش تصمیم درست را بگیرد، با پیچیدگی‌های دو زندگی (یک نوجوان معمولی و یک مبارز با جنایت) کنار بیاید و یاد بگیرد که چیزی فراتر از «صاحب قدرت‌های یک عنکبوت رادیواکتیوی» باشد.

منبع: fatherly.com  

 

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید