پیش از آنکه حافظهات محو شود/ طعم ادبیات ژاپن
کتابِ «پیش از آنکه حافظهات محو شود» نوشتهی توشیکازو کاواگوچی، به همت انتشارات مروارید به چاپ رسیده است. «پیش از آنکه حافظهات محو شود» یکی از آثار ادبی ژاپنی است که در ژانر داستانهای احساسی و فلسفی قرار میگیرد. کاواگوچی در این کتاب با استفاده از فضایی جادویی و شخصیتهایی بهیادماندنی، به موضوعاتی مانند زمان، حافظه، عشق و ازدستدادن میپردازد.
وقایع رمان در یک کافهی کوچک و جادویی، به نام کافه فونیکولی، اتفاق میافتد. این کافه به مشتریان خود این امکان را میدهد که به گذشته سفر کنند و لحظاتی را که از دست دادهاند، دوباره تجربه کنند؛ اما این سفر محدودیتهایی هم دارد: مشتریان باید قبل از اینکه قهوهشان سرد شود، به زمان حال بازگردند و نمیتوانند چیزی را در گذشته تغییر دهند. این محدودیتها باعث میشود که داستانها مملو از احساسات عمیق و تأملات فلسفی دربارهی زندگی، عشق و ازدستدادن باشند.
یکی از مفاهیم اصلی کتاب، مفهوم زمان و حافظه است. کاواگوچی از طریق داستانهای خود نشان میدهد که چگونه زمان و حافظه بر زندگی ما تأثیر میگذارد و چگونه میتوانیم با پذیرش گذشته، به زندگی معنادارتری در حال حاضر دست یابیم. شخصیتهای کتاب با سفر به گذشته، تلاش میکنند تا لحظاتی را که از دست دادهاند، دوباره تجربه کنند و با احساسات خود روبهرو شوند. کتاب به موضوع عشق و ازدستدادن نیز میپردازد. شخصیتهای کتاب با سفر به گذشته، تلاش میکنند تا با آنانی که از دست دادهاند، دوباره ارتباط برقرار کنند و احساسات خود را بیان کنند. کاواگوچی نشان میدهد که چگونه عشق و ازدستدادن میتوانند بر زندگی ما تأثیر بگذارند و چگونه میتوانیم با پذیرش این احساسات، به زندگی اصیلتری دست یابیم. شخصیتهای کتاب با سفر به گذشته، تلاش میکنند تا با احساسات خود روبهرو شوند و آنها را بپذیرند. کاواگوچی نشان میدهد که چگونه پذیرش احساسات و رهایی از گذشته میتواند به ما کمک کند تا در حال حاضر زندگی شادتر و معنادارتری داشته باشیم. کتاب همچنین محدودیتهای مقولهی زمان را نیز بررسی میکند؛ شخصیتهای کتاب با سفر به گذشته، متوجه میشوند که نمیتوانند چیزی را در گذشته تغییر دهند و باید قبل از اینکه قهوهشان سرد شود، به زمان حال بازگردند. این محدودیتها باعث میشود که داستانها مملو از احساسات عمیق و تأملات فلسفی دربارهی زندگی و زمان باشند.
توشیکازو کاواگوچی نویسنده و نمایشنامهنویس ژاپنی است که بیشتر بهخاطر مجموعه کتابهای «کافه زمان» شناخته میشود. او در سال 1971، در ژاپن به دنیا آمد و در دانشگاه توکیو تحصیل کرد. کاواگوچی قبل از اینکه به نویسندگی روی آورد، در زمینهی تئاتر و نمایشنامهنویسی فعالیت میکرد. سبک نوشتاریِ این نویسنده ترکیبی از داستانهای احساسی و فلسفی است که با شخصیتهای بهیادماندنی و فضایی جادویی، خوانندگان را به سفری عاطفی و تأملبرانگیز میبرد.
کاواگوچی با آثار خود توانسته است توجه خوانندگان و منتقدان را در سراسر جهان جلب کند. کتابهای او به چندین زبان ترجمه شدهاند و در فهرست پرفروشترین کتابهای ژاپن و جهان قرار گرفتهاند. کاواگوچی همچنین برای آثار خود جوایز متعددی دریافت کرده است و بهعنوان یکی از نویسندگان برجستهی ژاپن شناخته میشود.
قسمتی از کتاب پیش از آنکه حافظهات محو شود:
ریچی که بقیهی کارها را انجام داده بود تا در کافه را ببندند، شال و کلاه کرده از آشپزخانه آمد بیرون و آمادهی رفتن شد. کازو هم داشت پیشبندش را درمیآورد.
از او قدردانی کرد: «ممنون، ریجی.»
«واسه چی؟»
«واسه اینکه قوانین رو بینقص، تمام و کمال توضیح دادی.»
«اوه، اختیار داری. قبلاً هم که یوکاری قهوه رو میریخت، معمولاً من توضیح میدادم.»
اینکه چرا ریجی این کار را میکرد، چون یوکاری قوانین را ناقص توضیح میداد، نمونهاش همین میوکی بود. تنها چیزی که یوکاری به او گفته بود، این بود: «آیندهای رو که دوست داری ببینی جلوی چشمهات مجسم کن و قهوه رو قبل از اینکه سرد بشه بنوش.» اگر این سهلانگاری نبود، پس چه بود؟
ناگاره متفکرانه سرش را به نشانهی عذرخواهی خم کرد و گفت: «لابد کلی هم اسباب زحمت بوده برات.»
ریجی با لبخندی زورکی عکسالعمل نشان داد: «راستش وقتی در اینجا شروع به کار کردم پاک آسوپاس بودم.»
یوکاری بیشتر با کمکهای وقت و بیوقت ریجی کافه را سرپا نگه داشته بود تا اینکه دو ماه پیش، ناگاره و بقیه از توکیو خودشان را رسانده بودند. ناگاره خودش را موظف میدانست که در غیاب مادرش کافه را بگرداند، چون یکجورهایی در قبال عزیمت ناگهانی یوکاری به امریکا احساس مسئولیت میکرد. حالا از نو داشت بهخاطر لاقیدی و بیخیالی ذاتی یوکاری عذرخواهی میکرد.
«اما راستش امشب بدجوری ترسیده بودم.»
ناگاره سرش را یکوری کرد و پرسید: «چرا؟»
«اون زنه، یایویی عین شکستخوردهها بود. قبل از اینکه به گذشته بره، انگار قصد خودکشی داشت.»
«خب، حالا که به این مسئله اشاره کردی...»
«انگار اصلاً عین خیالش نبود که شاید دیگه نتونه به زمان حال برگرده، بااینحال عجیب بود که کازو بهش اجازه داد به گذشته سفر کنه.»
ناگاره متفکرانه گفت: «حالا که به عقب برمیگردم، میبینم که هیچ بعید نبود همچین قصدی داشته باشه.»
«تعداد دفعاتی که این قوانین رو توضیح دادهام بیشمار بوده؛ اما بهندرت پیش میاومد که کسی بعد از شنیدن قوانین باز هم بخواد به گذشته برگرده. برای همین با خودم فکر کردم شاید یه قانونی باشه که براساس اون نباید هیچوقت برای بازگشت به گذشته، دست رد به سینهی مشتری زد.»
پیش از آنکه حافظهات محو شود را زیبا گنجی ترجمه کرده و کتاب حاضر در 238 صفحهی رقعی و با جلد نرم چاپ و روانهی کتابفروشیها شده است.