نامههایی از سارایوو/ صداهایی از شهری محاصرهشده
کتابِ «نامههایی از سارایوو» نوشتهی آنا کاتالدی را نشر ثالث به چاپ رسانده است. این کتاب، یکی از تأثیرگذارترین روایتهای ادبی و مستند دربارهی جنگ بوسنی است. اثری که در ظاهر مجموعهای از نامهها و یادداشتها به نظر میرسد، اما در حقیقت نوعی شهادت اخلاقی و انسانی است دربرابر خشونتی که تمدن اروپایی در پایان قرن بیستم تجربه کرد. این کتاب فقط دربارهی یک شهر در محاصره نیست، بلکه دربارهی وجدان جهانی، دربارهی سکوت دربرابر جنایت و دربارهی ضرورتِ شنیدن صدای انسانهایی است که در میان ویرانی بهدنبال معنا، عشق و امید بودند.
آنا کاتالدی، نویسنده و روزنامهنگار ایتالیایی، با نوشتن این کتاب، تلاش میکند از دل تجربههای انسانی مردم عادی، تصویری متفاوت از جنگ بوسنی ارائه دهد؛ تصویری که فراتر از گزارشهای خبری و تحلیلهای سیاسی است. او جنگ را نه از دیدگاه سرد سیاستمداران، بلکه از منظر قربانیان و شاهدان روایت میکند. همین نگاه انسانی و همدلانه، باعث شده کتابش به اثری ماندگار و تأملبرانگیز تبدیل شود؛ متنی که مرز میان ادبیات، روزنامهنگاری و شهادت اخلاقی را در هم میشکند.
کتاب «نامههایی از سارایوو» در اواسط دههی 1990 منتشر شد؛ زمانیکه خاطرهی جنگ بوسنی هنوز زنده بود و جهان تازه از تماشای تصاویری از محاصرهی سارایوو، نسلکشی و فروپاشی یوگوسلاوی بیرون آمده بود. آنا کاتالدی که در آن زمان یکی از سفیران حسن نیت سازمان ملل بود، با مردم بوسنی ارتباط مستقیم داشت. او از نزدیک با پناهندگان، پزشکان، روزنامهنگاران و خانوادههایی که در زیر بمباران زندگی میکردند، ملاقات کرد و روایتهایشان را جمعآوری کرد.
آنا کاتالدی
اما کتابش صرفاً گردآوری گزارشها نیست. او این صداها را در قالب نامههایی شاعرانه و تأملبرانگیز بازآفرینی میکند. گویی هر نامه از سارایوو نه فقط به یک فرد، بلکه به وجدان جمعی جهان نوشته شده است. در هر سطر، درد و اندوه با زیبایی زبانی درآمیخته که یادآور سنت ادبی نامهنگاری اروپایی است؛ از نامههای روسو و ولتر گرفته تا یادداشتهای کامو و چزاره پاوزه.
کتاب از چند بخش تشکیل شده است که هر بخش، مجموعهای از نامهها و روایتهای کوتاه را شامل میشود. این نامهها گاهی از زبان خود نویسنده خطاب به مردم سارایوو است و گاهی از زبان شهروندان عادی که از دل محاصره مینویسند. نامهی مادری که فرزندش را در صف آب از دست داده، یادداشت معلمی که در زیرزمین خانهاش کلاس درس برپا میکند، یا روایت موسیقیدانی که در میان ویرانهها کنسرتی برگزار میکند ـ همه در کنار هم تصویری چندلایه از مقاومت انسانی دربرابر جنون جنگ میسازند.
در میان نامهها، گاه روایتهایی از خود کاتالدی نیز دیده میشود. او از احساس ناتوانیاش دربرابر سکوت جامعهی جهانی مینویسد؛ از اینکه چطور اروپا با ادعای تمدن و انساندوستی، دربرابر قتلعام همسایگانش بیتفاوت ماند. همین صراحت و خودانتقادی یکی از عناصر متمایز این کتاب است. کاتالدی در جایگاه یک اروپایی، مسئولیت اخلاقی خود و همقارهایهایش را یادآوری میکند.
یکی از درونمایههای پررنگ کتاب، حضور هنر در دل جنگ است. آنا کاتالدی بارها به نقش موسیقیدانان و هنرمندان سارایوو اشاره میکند؛ کسانی که در میان گلوله و آتش، با اجرای کنسرت یا تئاتر، روح انسانیت را زنده نگه میداشتند. او از اجرای معروف چلو در ویرانههای کتابخانهی ملی سارایوو یاد میکند؛ جایی که موسیقی به شکلی نمادین دربرابر مرگ ایستاد.
در نگاه کاتالدی، هنر و انسانیت جداییناپذیرند. وقتی جنگ همهچیز را از انسان میگیرد، هنر آخرین پناه اوست. نامهها اغلب با جملههایی شاعرانه آغاز میشوند و با نوری از امید پایان مییابند. این سبک نگارش، کتاب را از یک سند تاریخی خشک به اثری ادبی و عاطفی تبدیل میکند.
یکی از ویژگیهای مهم کتاب، توجه خاص آن به تجربهی زنان در جنگ است. آنا کاتالدی از نخستین نویسندگانی بود که نشان داد جنگ نه فقط در میدان نبرد، بلکه در خانهها و بدن زنان نیز جریان دارد. او با زبانی همدلانه، از زنان بوسنیایی مینویسد که قربانی خشونت جنسی شدند، اما درعینحال ستون اصلی مقاومت مدنی بودند.
زبان آنا کاتالدی در این اثر، ترکیبی است از سادگی و شعر، او از کلمات بهگونهای استفاده میکند که هم بوی خاک و باروت بدهند، هم عطر گل و باران. نامهها کوتاه و موجز نوشته شدهاند، اما هر جمله حامل معنایی چندلایه است. نویسنده از توصیفهای تصویری و استعارههای ظریف بهره میبرد؛ مثلاً وقتی مینویسد: «گلولهها از آسمان میبارند و مردم، چترهای دعا باز میکنند.» این زبان شاعرانه، خشونت واقعیت را نه تلطیف، بلکه قابل درکتر میکند.
کاتالدی در نامههایی از سارایوو، فقط از جنگ نمیگوید، بلکه از سکوت دربرابر جنگ مینویسد. او با لحنی صریح از دولتها، سازمانهای بینالمللی و رسانهها انتقاد میکند که چرا دربرابر رنج مردم بوسنی بیعمل ماندند. برای او، سکوت دربرابر ظلم، نوعی همدستی با ظالم است.
منتقدان این کتاب را یکی از صادقانهترین و شاعرانهترین روایتها از جنگ بوسنی دانستند. بسیاری از نشریات فرهنگی اروپا از جمله لوموند و ریپابلیکا نوشتند که کاتالدی توانسته است با زبانی ساده و انسانی، مفهوم «مسئولیت اخلاقی» را به مرکز ادبیات معاصر بازگرداند.
قسمتی از کتاب نامههایی از سارایوو:
نامهی 22
سارایوو، دهم اکتبر 1992
معلم عزیز،
امروز یک خانم و دو آقای متشخص، که برای یونیسف کار میکنند، به دیدن من آمدند. آنها آمده بودند تا ببینند محیط و وضعیت زندگی من چطور است. آنها همه جور سؤالی از من کردند، ازجمله اینکه آیا مایلم نامهای بنویسم و اگر بله، خطاب به چه کسی؟ من گفتم دوست دارم برای معلمم بنویسم. پس گفتند این نامه را بنویسم تا به دست شما برسانند.
حالتان چطور است؟ حال خانوادهتان چطور است؟ من خوبم. حال پدر و مادرم، پدربزرگ و مادربزرگهایم هم خوب است.
بهتازگی از زیرزمین بیرون آمدهایم. یک خمپاره بسیار نزدیک به ساختمان افتاده بود. وقتی در زیرزمین هستیم، درس میخوانم، مینویسم، تمرینهای ریاضی حل میکنم و کتاب میخوانم. یاد گرفتهام به لاتین هم بنویسم. بیصبرانه منتظرم که این جنگ نفرتانگیز تمام شود تا بتوانم به مدرسهای که دوستش دارم برگردم و شما و دوستهای بسیار بسیار عزیزم را دوباره ملاقات کنم.
بابا میگفت یک روز شما را دیده و من خیلی ناراحت شدم و گریه کردم، چون شما نتوانستید ما را ببینید. اگر از اینجا رد شدید، لطفاً به خانهی ما بیایید.
با عشق فراوان
آیدا
خانوادهام هم سلام گرمشان را میرسانند.
نامههایی از سارایوو را صادق عباسیولدی ترجمه کرده و کتاب حاضر در 289 صفحهی رقعی و با جلد نرم چاپ و روانهی کتابفروشیها شده است.