مسئله‌ی کنش خدا در جهان/ معجزه دربرابر بنیان قوانین طبیعت

12 ساعت پیش زمان مطالعه 5 دقیقه


کتابِ «مسئله‌ی کنش خدا در جهان» نوشته‌ی جوئل آرچر را انتشارات طرح نو به چاپ رسانده است. این کتاب، اثری است کوتاه اما عمیق که یکی از قدیمی‌ترین و بنیادی‌ترین پرسش‌های فلسفه‌ی دین را دوباره زنده می‌کند: اگر خداوند در جهان حضور دارد، آیا در امور آن نیز عمل می‌کند؟ و اگر چنین است، چگونه می‌توان این عمل را با قوانین طبیعت، عقل و علم هماهنگ دید؟ آرچر در این کتاب با نگاهی میان‌رشته‌ای به فلسفه‌ی دین، الهیات و مطالعات متون مقدس، تلاش می‌کند چارچوبی منطقی و معنادار برای درک عمل الهی در جهان ارائه دهد. او از نخستین صفحه نشان می‌دهد که این مسئله، صرفاً یک بحث نظری نیست، بلکه به قلب ایمان دینی و مفهوم رابطه‌ی خدا با انسان بازمی‌گردد.
آرچر بحث خود را با طرح این پرسش آغاز می‌کند که عمل الهی دقیقاً به چه معناست. در ادیان یکتاپرست، خداوند فقط خالق جهان نیست بلکه در جهان نیز فعال است، بااین‌حال فیلسوفان و الهی‌دانان قرن‌هاست که بر سر چگونگی این فعالیت اختلاف دارند. آیا خداوند فقط در لحظه‌ی آفرینش دخالت کرده و پس از آن جهان را به قوانین طبیعی سپرده است، یا هنوز هم به شیوه‌هایی مرموز و نامرئی در زندگی انسان‌ها حضور دارد؟ آرچر برای پاسخ به این پرسش‌ها، میان دو نوع عمل تمایز می‌گذارد: عمل عمومی خدا که به معنای حفظ و تداوم نظم آفرینش است و عمل خاص یا ویژه که در قالب معجزه یا رخدادهای استثنایی ظاهر می‌شود. او سپس به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه می‌توان هر دو نوع عمل را بدون تناقض با قوانین طبیعت پذیرفت.
در ادامه، نویسنده به دشواری‌ها و نقدهایی می‌پردازد که از دیرباز علیه مفهوم عمل الهی مطرح بوده است. نخستین چالش، چالش طبیعت‌گرایی است. اگر جهان براساس قوانین فیزیکی و علیت طبیعی کار می‌کند، آیا دخالت خداوند در آن نقض این قوانین نیست؟ از دیدگاه برخی متفکران، معجزه دقیقاً به همین معناست: شکستن نظم طبیعی به وسیله‌ی اراده‌ی الهی؛ اما این تصور از نظر بسیاری از فیلسوفان ناسازگار است، زیرا درک ما از جهان را بی‌ثبات می‌کند. آرچر در پاسخ می‌گوید شاید لازم نیست معجزه را به‌عنوان «نقض قانون طبیعت» بفهمیم، بلکه می‌توان آن را نوعی رویداد معنادار دانست که در درون همین قوانین رخ می‌دهد، اما حامل پیامی الهی است. او این دیدگاه را با تکیه بر مفهوم «علت ثانویه» توضیح می‌دهد: خداوند علت نخستین همه‌چیز است و می‌تواند از طریق علل طبیعی ـ بدون شکستن آن‌ها ـ اراده‌اش را محقق کند.

در تحلیل آرچر، معجزه در انجیل‌ها نه صرفاً رخدادی خارق‌العاده، بلکه علامتی الهی است که حضور خدا را در تاریخ نشان می‌دهد. او با استناد به متون عهد جدید توضیح می‌دهد که عیسی معجزه نمی‌کرد تا قوانین طبیعت را بشکند، بلکه می‌خواست پیام الهی را آشکار سازد. بنابراین، ارزش معجزه نه در شکوه ظاهری آن، بلکه در معنای روحانی و پیام ارتباطی آن با انسان‌هاست. این نگاه به جای اینکه بین ایمان و علم دیواری بکشد، نوعی تفسیر معنوی از واقعیت ارائه می‌دهد که در آن طبیعت و خدا در تضاد نیستند، بلکه در گفت‌وگویی پنهان با یکدیگرند.
آرچر سپس تلاش می‌کند پیامدهای این تحلیل را روشن کند. او می‌گوید اگر بپذیریم که عمل الهی می‌تواند در چهارچوب قوانین طبیعی رخ دهد، آنگاه دیگر نیازی نیست بین علم و ایمان جنگی برقرار باشد. در این نگاه، خداوند همان‌قدر در رویدادهای معمولی حضور دارد که در معجزات؛ حضور او در «معمولی‌ترین لحظات» نیز قابل ادراک است. این برداشت نه‌تنها به آشتی میان عقل و ایمان کمک می‌کند، بلکه فهمی پویاتر از خداوند ارائه می‌دهد؛ خدایی که نه در ورای جهان، بلکه درون آن و در کنار انسان‌ها حضور دارد.
درنهایت، «مسئله‌ی کنش خدا» در جهان کتابی است درباره‌ی رابطه‌ی میان خدا، طبیعت و انسان؛ تلاشی برای یافتن زبانی مشترک میان ایمان و عقل. آرچر نشان می‌دهد که می‌توان از عمل خدا سخن گفت بی‌آنکه به انکار قوانین طبیعت یا کنار گذاشتن خرد تن داد. او معجزه را به‌عنوان نمادی از معنا معرفی می‌کند، نه به‌عنوان شکستن ساختار جهان. بدین‌ترتیب، اثر او پلی می‌سازد میان فلسفه و الهیات، میان پرسش عقل و پاسخ ایمان. این کتاب اگرچه کوتاه است، اما ذهن خواننده را به تأملی طولانی درباره‌ی حضور خدا در زندگی روزمره و معنای واقعی «عمل الهی» فرامی‌خواند ـ تأملی که می‌تواند پایه‌ای برای گفت‌وگوی دوباره میان دین و علم در جهان امروز باشد.

مسئله کنش خدا در جهان

مسئله کنش خدا در جهان

طرح نو
افزودن به سبد خرید 290,000 تومان


قسمتی از کتاب مسئله‌ی کنش خدا در جهان نوشته‌ی جوئل آرچر:
شاید رایج‌ترین اِشکال به معجزه این ادعا باشد که معجزه قوانینِ طبیعت را نقض می‌کند. چنین فهمی از معجزه همچون نقض‌کننده‌ی (قوانین طبیعت)، ریشه در عصر روشنگری و اندیشه‌های متفکرینی چون اسپینوزا و وُلتر دارد. بااین‌حال، این تعریف دیوید هیوم بود که تأثیری ماندگار بر تاریخ فلسفه داشت: معجزه، نقضِ قوانین طبیعت به‌دست خداست. متأسفانه هیوم تصور دقیقش را از چیستیِ قوانین طبیعت به‌روشنی توضیح نداد. بااین‌حال، طی سده‌ی گذشته، تعریف هیوم با اعتقادی فزاینده درباره‌ی تغییرناپذیریِ قوانینِ طبیعت جمع شده و پایه‌ی استدلالی علیه امکان معجزه را تشکیل داده است. 
برای مثال، رودولف بولتمان که به نمایندگی از دوره‌ی مدرن حرف می‌زد، می‌گوید: ایده‌ی معجزه همچون مداخله‌ی الهی، امروزه برای ما ناممکن شده است، چون آنچه را در طبیعت رخ می‌دهد، تحت حاکمیت قانون می‌دانیم؛ بنابراین، معجزه را ناقضِ پیوندِ قانونمند میان آن چیزی می‌دانیم که در طبیعت رخ می‌دهد و امروزه دیگر نمی‌توانیم این ایده (معجزه) را بپذیریم. 
مسئله‌ی کنش خدا در جهان را محمدرضا سلامت ترجمه کرده و کتاب حاضر در 199 صفحه‌ی رقعی و با جلد نرم چاپ و روانه‌ی کتابفروشی‌ها شده است. 
                           
   

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط