عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
نائومی آلدرمن: شغلِ نویسنده در درجهی اول شجاعت است، او باید تا جای ممکن راستگو باشد
نائومی آلدرمن، نویسندهی رمان پرفروش «قدرت»، در گفتوگو با گاردین، از تأثیرات اتوود و یافتن امید در تاریکترین داستانها صحبت میکند.
نویسندهی 49 ساله، خود را نویسندهی بازیهای کامپیوتری توصیف میکند که بدل به رماننویس شده است. او اپلیکیشن فرار زامبیها را خلق کرده که 10 میلیون کاربر دارد و تلاش دارد تا از امکانات خلاقانهی بازی در رمانهایش استفاده کند. درحالیکه آیریس مرداک صبحها داستان مینوشت و بعدازظهرها با فلسفه سروکار داشت، آلدرمن صبحها با کتاب و بعدازظهرها با بازی مشغول است. او در حال حاضر در حال گذراندنِ دورهی کارشناسی ارشد در رشتهی مطالعات کلاسیک است و خودش میگوید: «مشکل من این است که به همهچیز علاقهمند هستم.»
در سرویس بهداشتی خانهاش به جای آینه، نقلقول قابشدهای از کورت ونهگات با این مضمون قرار دارد: «لطفاً وقتی احساس خوشحالی میکنید به اندازهی کافی به آن توجه کنید.»
گفتوگویمان را از اتاق نشیمن پر از کتاب شروع میکنیم. او اشاره میکند: «شما باید بدانید در چه چیزی خوب نیستید.» روی قفسهی کتابها یک عکس سیاه و سفید از آلدرمن با استادش مارگارت اتوود مربوط به سال 2012 به چشم میخورد. میخندد و میگوید: «فکر میکنم برای من دعا میکرد که ساکت شوم.» ولی واقعاً زندگی مرا تغییر داد.
درحالیکه سه رمان اول او -نافرمانی، درسها، انجیل دروغگویان- شخصیتر بودند اما آثار او همچنان پرسشهای بزرگی را پیش میکشند. چهارمین رمان این نویسنده، «قدرت» که در 42 سالگی منتشر شده و به اتوود تقدیم شده است، آتشی بر همهی آثار پیشین او بود. این رمان در سال 2017، جایزهی زنان را از آن خود کرد و در صدر فهرست کتابهای مورد علاقهی باراک اوباما قرار گرفت و منبع اقتباس یک سریال تلویزیونی نیز شد. این اثر و سریال اقتباسیاش، با پیام توانمندسازی زنان، مشهور شد آن هم درست زمانی که جنبش Me too در حال فراگیرشدن بود. آلدرمن به شوخی میگوید: «اگر به اندازهی کافی با مارگارت اتوود معاشرت داشته باشید، به یک جادوگر تبدیل میشوید.»
حالا پس از سالها، او با رمانِ «آینده» بازگشته است. چرخشی دیگر و نگاهی دیگر به فناوری و محیط زیست. خودش میگوید: «این اثر دربارهی آنهایی است که درگیر آن نوع خودخواهی شدیدی هستند که باعث میشود فکر کنند در صورت وقوع یک فاجعهی زیستمحیطیِ جهانی، ممکن است خوب باقی بمانند.»
همانطور که اتوود دوست دارد بگوید همهی دیستوپیاها «نسخهای از زمان حال هستند». این نویسنده همهی چیزهایی را که در اخبار میدید به نوشتههایش هدایت میکرد، اما گاهی اوقات واقعیت از فانتزی پیشی میگرفت، مانند زمانی که ایلان ماسک، مارک زاکربرگ را به مبارزه در قفس دعوت کرد. او میگوید: «ای کاش آن را در رمان قرار میدادم. هیچ چیزی وجود ندارد که بتواند به مسخرگی خودِ واقعیت باشد.»
آلدرمن در دهه 80 و 90 در هندون در شمال لندن بزرگ شد. در توصیف خودش میگوید: «هیچکس از من ناآرامتر نیست.» پدرش یک متخصص برجسته در تاریخ و مادرش هنرمند و طراح گرافیک بود. آلدرمن در محیطی بزرگ شد که در آن واحد «از نظر فکری بسیار باز و درعینحال بنیادگرا» بود. وضعیتی بسیار پیچیده.
او معتقد است که این وظیفهی یک نویسنده است که مسائل را بیان کند. «جوهرهی کار نویسندگی شجاعت است. ایرادی در سرگرمی نیست، اما اگر در مورد چیزهای واقعی مینویسید، باید تا آنجا که ممکن است صادق باشید.
آلدرمن میگوید: «اگر در کشوری که هیچکس بهخاطر نوشتههایش زندانی، شکنجه یا کشته نمیشود شانسِ نویسنده شدن را داشته باشید، نگفتن از بسیاری از مسائل، توهین به مردمی است که در رنج هستند.»