#
#

میزانسن: نمایش هدا گابلر

2 سال پیش زمان مطالعه 5 دقیقه

 

«هدا گابلر» نمایشنامه‌ای است نوشته‌ی هنریک ایبسن. جایگاه ایبسن در ادبیات و نمایشنامه‌نویسی اروپایی غیرقابل انکار است، به‌حدی که ریچارد هورنبی، منتقد هادسون ریوو، وی را یک نمایشنامه‌نویس عمیقاً شاعر خطاب کرده -بهترین نمایشنامه‌نویس پس از شکسپیر. این ادعا آنچنان دور از ذهن نیست، چراکه آثار وی، پس از شکسپیر، بیشترین نمایشنامه‌هایی هستند که در جهان روی صحنه می‌روند. نمایشنامه‌ی «خانه‌ی عروسک» در همان ابتدای قرن بیستم پراجراترین نمایشنامه‌ی جهان شد. از دیگر بزرگان عرصه‌ی نمایشنامه‌نویسی که تأثیر ادبی ایبسن بر آن‌ها مشهود است، می‌توان از جورج برناد شاو، اسکار وایلد، آرتور میلر، جیمز جویس، یوجین اونیل و میروسلاو کرلیژا نام برد. ایبسن در سال‌های 1902، 1903 و 1904 نامزد دریافت جایزه‌ی ادبی نوبل بود. از آثار مهم وی می‌توان به هدا گابلر، دشمن مردم، برند، پیر گینت، خانه عروسک، اردک وحشی، ارواح، زمانی که مردگان بیدار می‌شوند، ارکان جامعه، زنی از دریا و استاد معمار اشاره کرد.

هدا گابلر، بیست‌وسومین اثر از بیست‌وهفت اثر ایبسن است که در سال 1981 برای اولین‌بار در مونیخ روی صحنه رفت. در اواخر عمر حرفه‌ای‌اش، ایبسن از نوشتن آثاری که به نقد اخلاقیات جامعه بپردازند دور شده بود و بیشتر متمرکز به نوشتن آثاری بود که به مشکلات فردی انسان‌ها مربوط می‌شدند. در آثاری مانند هدا گابلر یا استاد معمار ایبسن به بررسی لایه‌های روان‌شناسانه و پیچیدگی‌هایی می‌پردازد که فراتر از اعتراض به مسائل اجتماعی معاصر زمان خودش بودند. به‌طوری که مخاطبان آثارش طی دهه‌های متوالی پس از او نیز هنگام مطالعه کارهایش چیزی ورای یک نویسنده ضداخلاقیات ویکتوریایی می‌بینند. به زبان دیگر، تمرکز بر درگیری‌های فردی و شخصی در کارهای آخر ایبسن باعث شده، جدا از دغدغه‌های سیاسی و اجتماعی، افراد بسیاری از هر فرهنگ و در هر زمانه‌ای با شخصیت‌های داستان‌هایش همراهی کنند.

هدا گابلر احتمالاً شناخته‌شده‌ترینِ آثار ایبسن باشد و به همین جهت از پراجراترین‌ها نیز هست. در این اجراها شخصیت هِدا همیشه به بازیگری داده می‌شده که از قدرت و توانایی بالای دراماتیک برخوردار می‌بوده. در کنار نمایشنامه‌ی «خانه‌ی عروسک»، که از دیگر نمایشنامه‌های معتبر ایبسن است، می‌توان دید ایبسن چگونه به تحلیل روان‌شناسانه‌ای از زنان قدرتمند، زیبا و گاه ترسناک آثارش می‌اندازد. این نظر منتقدان بسیاری است که با وجودی که می‌توان این دو نمایشنامه را از نمونه‌های اصلی نمایشنامه‌های ایبسن قلمداد کرد، اما شخصیت هدا، با پیچیدگی‌ها، اسرار و هیجاناتی که از خود نشان می‌دهد بسیار جذاب‌تر و قابل‌توجه‌تر است.

ابعاد روان‌شناسانه درخصوص شخصیت هدا و نزدیکی تاریخ نگارش اثر با باب‌شدن تئوری‌های فروید (که یک دهه بعد منتشر شدند) باعث می‌شود دیدی روان‌کاوانه به شخصیت هدا جالب‌توجه باشد. کروچ، هدا را به‌عنوان اولین شخصیت برجسته‌ی ادبی می‌داند که کاملاً از لحاظ نروتیک به‌درستی خلق شده است. منظور کروچ این است که هدا نه دیوانه است و نه منطقی. نه غیرقابل اعتماد است و نه غیرقابل پیش‌بینی. او برای کارها و رفتارش یک منطق سِرّی و شخصی دارد. به نتایجی که می‌خواهد می‌رسد، اما آنچه می‌خواهد از مخیله انسان‌های عادی اطرافش به دور است. این حرف زمانی تأیید می‌شود که هدا با رفتارش در طول نمایشنامه کاری می‌کند که بیننده کاملاً وجود سری را در طول نمایش حس می‌کند، چیزی که به‌طور ناخودآگاه اهداف و شیوه‌های رفتاری‌اش را کنترل می‌کند. کروچ این را سیستم محرمانه‌ی ارزش‌ها نام نهاده؛ سیستمی که حتی گاهی مهم‌تر و قوی‌تر از ارزش‌های خودآگاه عمل می‌کند. ایبسن با دانش اندک (باتوجه به منابع حاضر زمان خودش)، اما علاقه‌ی بسیار به کندوکاو در عرصه‌ی روان‌شناسی زنان، شخصیت‌های متعددی را خلق کرده است. زنانی که در انتهای قرن نوزدهم شخصیت‌هایی مشتاق، عادی، اما تحت سلطه‌اند؛ زنانی که در ازدواجشان عشقی وجود ندارد یا حتی تحت ظلم همسرشان هستند؛ اما درعین‌حال ایبسن برایشان حالتی از بیماری‌های روحی را نیز مقرر می‌کند. ایبسن دلیل این انتخاب را هرگز توجیه نکرده است؛ اما منتقدان بسیاری پس از او سعی کرده‌اند که در این مورد تحقیق کنند.

قسمتی از نمایشنامه‌ی هدا گابلر نوشته‌ی هنریک ایبسن:

هدا: (به باغ نگاه می‌کند و صدا می‌زند) پس دوباره اینجا هستین، قاضی!

براک: (از دور صدایش می‌آید) همین‌طوره که می‌بینین، دوشیزه تسمن!

هدا: (اسلحه را بالا می‌آورد و نشانه می‌گیرد.) الان بهتون شلیک می‌کنم، قاضی براک!

براک: (فقط صدایش می‌آید) نه، نه، نه! اونجا واینستا و به من شلیک نکن!

هدا: این سزای کسیه که از راه‌های پشتی وارد می‌شه. (شلیک می‌کند.)

براک: (نزدیک‌تر شده) عقلت رو از دست دادی!

هدا: خدای من -تونستم بزنمتون؟

براک: (هنوز بیرون است.) کاش دست از این شوخیا برمی‌داشتین!

هدا: پس، بفرمایین داخل، قاضی.

قاضی براک، لباسی که گویا برای مهمانی مردانه است به تن دارد، از در شیشه‌ای وارد می‌شود. یک کت سبک را روی دستانش حمل می‌کند.

براک: عجی دیوانگی‌ای -هنوز ازین تفریح خسته نشدین؟ داری به چی تیر می‌زنین؟

هدا: آه، فقط دارم تیر هوایی می‌زنم.

براک: (به لطافت اسلحه را از دستش بیرون می‌کشد.) اجازه بدید، بانو! (به اسلحه نگاه می‌کند.) آه، این اسلحه رو خوب می‌شناسم! (به اطراف نگاه می‌کند.) جعبه‌اش کجاس؟ آه، ایناهاش. (اسلحه را می‌گذارد داخلش و درش را می‌بندد.) الانم دیگه امروز بیشتر از این به این بازی ادامه نمی‌دیم.

هدا: در این صورت، ازم می‌خواین توی تنهایی با خودم به چه کار لعنتی‌ای مشغول بشم؟

براک: کسی به دیدنتون نیومده؟

هدا: (در شیشه‌ای را می‌بندد.) دریغ از یکی. فکر می‌کنم تمام آشناهامون هنوز خارج شهر هستن.

خرید نمایشنامه هدا گابلر  

   

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید