میزانسن: خواستگاری در دهکده

2 ماه پیش زمان مطالعه 7 دقیقه


نمایشنامه «خواستگاری در دهکده» اثر جرج برنارد شا یکی از آثار کم‌حجم اما درعین‌حال عمیق اوست که در سال 1934 نوشته شد و مانند بسیاری از نوشته‌های شا، لایه‌های مختلفی از طنز، نقد اجتماعی، فلسفه و تأملات انسانی را در خود جای داده است. این اثر در ظاهر روایتی ساده از گفت‌وگو و رابطه میان دو شخصیت است، اما در باطن دنیایی از مفاهیم مربوط به عشق، طبقه‌ی اجتماعی، نقش زنان و مردان در جامعه و شیوه‌های ارتباط انسانی را به نمایش می‌گذارد.
نمایشنامه‌ی «خواستگاری در دهکده» یک اثر سه‌پرده‌ای است که تنها دو شخصیت دارد: 
شخصیت الف: یک نویسنده یا روشنفکر که فردی نسبتاً بدبین و نقاد است.
شخصیت ی: یک زن روستایی ساده اما باهوش، سرزنده و پرانرژی.
داستان با برخورد این دو در یک کشتی آغاز می‌شود. الف سرگرم نوشتن سفرنامه‌ای است و نگاه او به زندگی، تا حدی فلسفی و حتی خشک و گزنده است. در مقابل، ی با شیطنت، کنجکاوی و شوخ‌طبعی وارد گفت‌وگو می‌شود و تلاش می‌کند فضای سنگین و رسمی میانشان را به رابطه‌ای انسانی‌تر تبدیل کند. در پرده‌ی دوم، این دو بار دیگر در فروشگاهی روستایی ملاقات می‌کنند ؛ جایی که ی مدیریت آن را بر عهده دارد و می‌کوشد بار دیگر وارد گفت‌وگویی جدی‌تر و عاطفی‌تر با الف شود. در پرده‌ی سوم، رابطه میان این دو عمق بیشتری پیدا می‌کند و بحث‌هایشان از سطح تعارف و شوخی به تأملات فلسفی، اجتماعی و حتی تصمیم‌گیری برای آینده مشترک می‌رسد.
درنهایت، نمایشنامه همان‌گونه که آغاز شده بود، به شکل ساده و بی‌پیرایه‌ای به پایان می‌رسد، اما در ذهن مخاطب پرسش‌هایی عمیق درباره‌ی سرشت عشق، تفاوت‌های طبقاتی، نقش زن در تغییر مسیر گفت‌وگو و زندگی، و همچنین قدرت زبان و ارتباط انسانی باقی می‌گذارد.

 

 

یکی از دلایل جذابیت نمایشنامه «خواستگاری در دهکده» محدود بودن آن به دو شخصیت است. شا عمداً روایت را به فضایی کوچک و محدود می‌برد تا از خلال برخورد دو ذهنیت متفاوت، دنیایی بزرگ‌تر را بازتاب دهد.
یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های آثار شا، استفاده از گفت‌وگوهای زنده و طنزآمیز است. در «خواستگاری در دهکده» تقریباً همه‌چیز بر پایه‌ی گفت‌وگو پیش می‌رود. این اثر فاقد صحنه‌های پرحادثه یا تعلیق دراماتیک است؛ بلکه نیروی محرک آن، برخورد ذهنی و زبانی شخصیت‌هاست.
طنز شا در این نمایشنامه هم ظریف است و هم گزنده. او از خلال شوخی‌های ی و پاسخ‌های کنایه‌آمیز الف، نقدهایی جدی به طبقات اجتماعی، رابطه زن و مرد، جایگاه روشنفکران و حتی کلیشه‌های عاشقانه وارد می‌کند. مثلاً ی با سادگی می‌پرسد چرا الف باید وقت خود را صرف نوشتن سفرنامه‌ای کند که کسی علاقه‌ای به خواندنش ندارد و این پرسش ساده به چالش بزرگی برای غرور و خودبینی الف تبدیل می‌شود.
درواقع، طنز در این نمایشنامه فقط برای خنداندن مخاطب نیست، بلکه به منزله‌ی ابزاری برای افشای حقیقت و آشکار کردن تضادهاست. شا از این روش برای نزدیک کردن تماشاگر به شخصیت‌ها و درعین‌حال نقد جامعه بهره می‌گیرد.
زبان نمایشنامه ساده و روان است اما درعین‌حال عمق فلسفی دارد. شا از ترکیبی از اصطلاحات عامیانه، جملات طنزآلود و بحث‌های جدی استفاده می‌کند. ی بیشتر با زبان ساده و روستایی حرف می‌زند درحالی‌که الف جملاتی پیچیده و پر از کنایه به کار می‌برد. این تضاد زبانی نیز خود به عنصر دراماتیک تبدیل می‌شود. 

 


همچنین، نمایشنامه با حداقل امکانات صحنه‌ای نوشته شده است. شا نشان می‌دهد که حتی بدون دکور پیچیده، تعداد زیاد شخصیت یا ماجراهای پرهیجان، می‌توان اثری تأثیرگذار خلق کرد، مشروط بر آنکه گفت‌وگوها و ایده‌ها به اندازه‌ی کافی قدرتمند باشند.
از نگاه فلسفی، می‌توان نمایشنامه را تلاشی برای پاسخ به این پرسش دانست: «چه چیزی انسان‌ها را به هم پیوند می‌دهد؟» آیا عشق صرفاً احساسی رمانتیک است یا نتیجه برخورد عقل و احساس، زبان و سکوت، فرهنگ و سادگی؟
از نظر اجتماعی، نمایشنامه نشان می‌دهد که زنان ـ حتی زنان روستایی و به‌ظاهر ساده ـ می‌توانند در نقش فعال ظاهر شوند و مردان روشنفکر را به چالش بکشند. این پیام در دوره‌ای که شا می‌نوشت اهمیت زیادی داشت؛ چراکه جنبش‌های زنان در اروپا و امریکا در حال اوج‌گیری بود و اندیشه برابری جنسیتی به میدان آمده بود.

خواستگاری در دهکده

خواستگاری در دهکده

هرمس
افزودن به سبد خرید 75,000 تومان

قسمتی از نمایشنامه خواستگاری در دهکده نوشته جورج برنارد شا:
الف: ما الان روی دریای سرخیم.
ی: ولی اینکه آبیه.
الف: انتظار داشتین چه رنگی باشه؟
ی: خُب، نمی‌دونستم دریا توی این قسمتا ممکنه چه رنگی باشه. همیشه فکر می‌کردم که دریای سرخ سرخ‌رنگ باشه.
الف: خُب، این‌طور نیست.
ی: و دریای سیاه هم سیاه نیست؟
الف: دقیقاً رنگ دریا در مارگِیته.
ی: (مشتاقانه): اوه، خیلی خوشحالم که مارگِیت رو می‌شناسین. هیچ جایی توی این فصل مثه اونجا نیست، مگه نه؟
الف: نمی‌دونم؛ هیچ وقت اونجا نبودم.
ی (ناامید): اوه، باید اونجا برین. می‌تونین یه کتاب راجع بهش بنویسین.
الف: (تکانی می‌خورد، آهی می‌کشد و وانمود می‌کند که سخت مشغول نوشتن است!)
(مکث)
ی: چرا بهش می‌گن دریای سرخ؟
الف: چون پدراشون بهش می‌گفتن «دریای سرخ». چرا به امریکا می‌گین «امریکا»؟

 

نمایی از نمایش خواستگاری در دهکده


ی: خُب، چون امریکاست دیگه. مگه دیگه چی می‌شه بهش گفت؟
الف: اوه، شما هر چی بخواین می‌تونین بهش بگین، خانم عزیز. ولی من تا قبل ناهار باید پونصد تا کلمه بنویسم و اگه بخوام با شما صحبت کنم، نمی‌تونم این کار رو بکنم.
ی: (دلسوزانه): بله، خیلی بده که آدم مجبور باشه با مردم صحبت کنه، مگه نه؟ اوه، یه چیزی یادم اومد. یه چیز خیلی جالب دارم که واستون تعریف کنم: به نظرم مرد کابین بغلیِ من زنش رو می‌زنه.
الف: می‌تونم درکش کنم. بعضی از زنا هر مردی رو تحریک می‌کنن که کتکشون بزنه.
ی: این رو محض جانبداری از مَرده می‌گم: این زنه‌ست که همیشه شروع می‌کنه.
الف: شکی نیست. 
ی: از آدم غرغرو متنفرم. شما چطور؟
الف: به‌عنوان یه زن، شما این حق رو دارین که حرف آخر رو بزنین. لطفاً از این حقتون استفاده کنین و همه‌ی گفته‌هاتون رو با سؤال تموم کنین.
ی: چقدر بامزه‌این.
الف: واقعاً؟ تا حالا تو زندگیم این‌قدر احساس بی‌مزگی نکرده بودم.
ی: اصلاً نمی‌تونم درکتون کنم. من اصولاً مردم رو خوب می‌فهمم، اما نمی‌تونم از کار شما سر در بیارم.

 

نمایی از نمایش خواستگاری در دهکده


الف: من اینجا نیستم که کسی از کارم سر دربیاره. شما هم اینجا نیستین تا از کار مردم سر دربیارین: اینجایین تا از تفریحاتی که پولش رو دادین لذت ببرین. تنیس، پرتاب حلقه، کارت، گلف، اسکواش، استخر و سالن ورزش همه منتظرتونن. 
ی: من تو ورزش خوب نیستم. در ضمن، همه‌شون احمقانه‌ان. ترجیح می‌دم بشینم و حرف بزنم.
الف: پس تو رو خدا با یکی دیگه حرف بزنین. من وقت حرف زدن ندارم. باید کار کنم تا خرج سفرم رو دربیارم.
ی: منظورتون چیه که برای خرج سفر باید کار بکنین؟ شما که ملوان نیستین.
الف: نه، درآمد بی‌ثبات من روی کشتی از راه نوشتن مجموعه‌ی مارکوپولوی کتابای راهنمای خوش‌صحبتی تأمین می‌شه. اگر روزی دو هزار کلمه ننویسم، بدبخت می‌شم و اگه شما همین‌جوری مدام با من صحبت کنین، نمی‌تونم بنویسم.
ی: منظورتون اینه که دارین درباره‌ی این کشتی می‌نویسین؟
الف: دارم سعیم رو می‌کنم ـ البته تحت شرایط خیلی سخت.      

 

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط