معرفی کتاب: گاندی؛ درآمدی بسیار کوتاه
«گاندی؛ درآمدی بسیار کوتاه» کتابی است نوشتهی بیکهو پارخ که نشر طرحنو آن را به چاپ رسانده است. چه سخنی بهتر از این در توصیف یک انسان میتوان گفت که او دارای روحی بزرگ و کامل و اصیل بود. مایه بهت و شگفتی آنکه چنین انسانی در قالب بشری با گوشت و پوست روی زمین زیست. از نظر او کسب استقلال هند، تنها گامی کوچک بود که بر نردبان حیات بشریت برداشت. او در مسیر حقیقت و عدم خشونت گام برداشت. نقش چشمنواز گاندی برای اصلاح انسانیت عبارت بود از تحمل رنج بدون دست یازیدن به خشونت و قربانی کردن خویش. گاندی به سبب نورانیت روحش در تمام زندگی خود برای رسیدن به آرمان عدم خشونت کوشید.
موهنداس کارامچند گاندی در سال 1869، در شهر ساحلی پوربندر، یکی از تعداد زیادی از ایالتهای کوچکِ امیرنشین و اکنون بخشی از ایالت گجرات هند متولد شد. اگرچه گاندیها، به معنای خواروبارفروشان، به لحاظ طبقهی اجتماعی بازرگان بودند، به مقامات مهم سیاسی رسیده بودند. پدر موهنداس، وزیر اعظم و عضو دادگاه پوربندر بود و پدربزرگش دارای همین سمت در ایالت کوچک همچوار، یعنی جنگده، بود.
گاندی در یک محیط مذهبی التقاطی بزرگ شد. والدین وی پیروان آیین عمدتاً عبادی ویشنویی (یا ویشنوپرستان) بودند. مادر او به فرقهی پرانامی تعلق داشت که باورهای دینی هندو و اسلامی را تلفیق نمود و احترام یکسان برای کتب مقدس ویشنویی و قرآن قائل بود و سازگاری دینی را تبلیغ میکرد. روزهداریها و نظرهای دینی او که در همهی زندگیاش بدون استثنا مراعات میشد، تأثیری ماندگار بر فرزندش به جا نهاد. دوستان پدرش شامل بسیاری از پیروان آیین جیب بودند که نظریهی عدم خشونت و تأدیبنفس سختگیرانه را تبلیغ مینمودند. گاندی همچنین با مبلغان مسیحی مواجه بود، اما مسیحیت حضور قابلتوجهی در زندگی وی در ایام کودکیاش نداشت. او بهسان بسیاری از هندوها ناخودآگاهانه باورهای دینی متعددی را قبول داشت، اما هیچ شناخت ژرفی از هیچ سنت دینی از جمله سنت دینی خود نداشت.
گاندی به پشتوانه اعتبار والای خود «با چشم و گوش باز اما دهانی بسته» در عرصه هند ظهور کرد و به مدت یک سال به درک و تجربهی شرایط هند پرداخت. او بسیار زود احیای اخلاقی و اجتماعی هند را وجهه همت خود قرار داد. وی طی سالها بعد بهکلی متحول شد و به تقویت روح خود و تمرین عدم خشونت پرداخت و همچنان در پی کمال بود. او همچنین به تصفیه و تطهیر روح پیروان خود پرداخت تا با حاکمیت بریتانیا مخالفت ورزند و برای آزادی بکوشند. مهاتما تغییر نوینی پدید آورد که در تاریخ بشر بینظیر بود و میراث گاندیگرایی را باقی نهاد تا حدود سموم تمدن جدید را مورد تأمل قرار دهد. علیرغم همه دیدگاهها، تفکر گاندی ماندگار است.

قسمتی از کتاب گاندی؛ درآمدی بسیار کوتاه:
اینکه انسانها بهطور ضروری به یکدیگر وابسته هستند و یک کل انداموار را تشکیل میدهند از نظر گاندی حقیقت «اساسی» دیگری دربارهی آنهاست. انسانها وجود خود را به والدین خویش مدیون هستند که بدون ازجانگذشتگیهای بیشمارشان نمیتوانستند به حیات خویش ادامه دهند و نیز رفتهرفته به انسانهای عاقل تبدیل شوند. انسانها به استعدادهای خود در یک جامعهی آرام و بیثبات پی بردند که به واسطهی کوششهای هزاران زن و مرد گمنام امکانپذیر گردید. انسانها به موجوداتی عقلایی، اندیشهورز و اخلاقی در درون یک تمدن غنی مبدل شدند که بهواسطهی کوششهای تعداد زیادی از حکیمان، قدیسان، علما و دانشمندان پدید آمده است. خلاصهی سخن اینکه هر انسانی انسانیت خود را مدیون دیگران است و از جهانی بهره میبرد که در پدید آوردن آن هیچ سهم و نقشی نداشته است. از نظر گاندی، انسانها «بدهکارهای ذاتی» هستند و بدون اینکه خود بخواهند وارث دیونی هستند که بیشازحد زیاد است که بتوان آنها را بازپرداخت کرد؛ حتی یک عمر زندگی هم برای بازپرداختن آنچه به والدین مدیون هستند کافی نیست چه رسد به دیگران. علاوهبراین، طلبکارانِ انسانها بنابر ماهیت خود غیرقابل تعیین هستند. بسیاری از آنها در گذشتهاند یا ناشناختهاند و آنها هم که زنده هستند بیشمارند و سهمشان چنان گونهگون و بهقدری زیاد است که غیرممکن است بتوان معین کرد که انسان چه چیزی را به چه کسانی مدیون است. بنابراین سخنگفتن از «باز پرداختن» دیون بیمعناست جز بهعنوان شیوهای استعاری یا بیظرافت دربارهی توصیف پاسخ انسان به عطایای نطلبیده اما اجتنابناپذیر.