معرفی کتاب: چین بعد از مائو

2 سال پیش زمان مطالعه 5 دقیقه

 

«چین بعد از مائو» کتابی است نوشته‌ی شارل بتلهایم که نشر روزبهان آن را به چاپ رسانده است. متأسفانه اغلب کسانی که در چند سال اخیر سیاست خارجی چین را زیر سؤال برده و گاه به آن تاخته‌اند، اغلب مسأله را به‌گونه‌ای تجریدی و سطحی بررسی کرده‌اند. برخی موارد مشکوک این سیاست را به‌عنوان «اشتباه» و «استثناء» قلمداد کرده‌اند و گروهی نیز، در عین رد تئوری «سه جهان»، در پی شناخت و تعیین ارتباط این سیاست با شرایط داخلی چین بر نیامده‌اند؛ حال آنکه سیاست خارجی یک کشور را نمی‌توان بدون شناخت اوضاع داخلی آن مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و محتوای این کتاب ازآن‌رو حائز اهمیت است که اطلاعات دقیقی درباره‌ی همین مسأله‌ی اوضاع داخلی امروزی چین در اختیار خواننده قرار می‌دهد تا خواننده بتواند با تکیه به آن و دیگر اطلاعات موثقی که به دست خواهد آورد، به جمع‌بندی صحیحی، فارغ از هرگونه کج‌اندیشی و تعصب، دست یابد.

شارل بتلهایم از متفکران و محققان به‌نام فرانسوی است که در چند دهه‌ی اخیر، کتب و مقالات متعددی در زمینه‌ی مسائل عملی و نظری سوسیالیسم به قلم آورده است. گرچه درونمایه‌ی مرکزی تحقیقات بتلهایم را می‌توان مسأله‌ی گذار سوسیالیستی به شمار آورد، ولی بااین‌حال در سال‌های گوناگون، بتلهایم به بررسی جوانب گوناگون این مسأله و مسائل جانبی دیگر پرداخته و گاه مسأله‌ی برنامه‌ریزی سوسیالیستی و زمانی مسأله‌ی رشد و توسعه و اوقاتی معضلات نظری سوسیالیسم توجه او را به خود جلب کرده است.

بتلهایم به اغلب کشورهای سوسیالیستی چندین‌بار سفر کرده و رسالاتش در مورد انقلاب چین، مخصوصاً تحولات دوران انقلاب فرهنگی او را به یکی از صاحب‌نظران موثق در این زمینه مبدل ساخته است و از این روست که انتقادهای فعلی وی اهمیت بسزایی دارند و مشکل بتوان آن‌ها را ناشیانه یا مغرضانه پنداشت.

آخرین مسأله‌ای که طی چند سال اخیر توجه بتلهایم را عمدتاً به خود معطوف داشته، مسأله‌ی ساخت فعلی جامعه‌ی شوروی و جریان تاریخی پیدایش آن است. وقایع چند سال اخیر، بتلهایم را به این جمع‌بندی کشاند که در شوروی نوعی «سرمایه‌داری دولتی» به جای سوسیالیسم نشسته و سیاست خارجی این کشور را به سیاستی امپریالیستی مبدل ساخته است. در نتیجه، بتلهایم بر آن شد که فراگرد تاریخی مشخص احیای سرمایه‌داری را در شوروی مورد تأمل و تعمق قرار دهد و فارغ از هرگونه پیش‌داوری، علل بروز این تحول ناگوار را بازشناسد.

حال که ظاهراً چین در راهی گام نهاده که شوروی دهه‌ها پیش در آن پیشگام شده بود؛ و حال که در چین نیز مانند شوروی دست‌آوردهای انقلاب در معرض نابودی قرار گرفته است، آیا باید چنین نتیجه گرفت که انقلاب‌های سوسیالیستی فرجامی جز سرنوشت ناامیدکننده‌ی این کشورها ندارند؟ پاسخ مثبت به این پرسش، تسلیم در برابر جهان‌بینی نیروهایی است که حفظ و بقای نظام سرمایه‌داری را نه‌تنها معقول بلکه مقبول و محتوم می‌انگارند.

قسمتی از کتاب چین بعد از مائو:

شیوه‌های مورد استفاده رهبری جدید حزب کمونیست چین برای شتاب ‌بخشیدن به جریان مکانیزه‌ شدن کشاورزی، مبین این واقعیت است که این رهبری خود موفقیت شیوه‌های پیشنهادی خود را در راه‌حل مشکلات کشاورزی محتوم و قطعی نمی‌داند و در واقع توسل به این راه‌حل‌ها ناشی از بی‌اعتمادی رهبری به دهقانان است. مکانیزه ‌شدن کشاورزی جریانی ضروری و اصولی است، ولی فرق است بین اتخاذ تصمیم عقلائی به این منظور و تعجیل و شتاب مضر که سیاق فعلی حزب کمونیست چین است. تجلی این سیاست عجولانه را در این نکته می‌توان دید که رهبری حزب اعلام کرده مکانیزه‌کردن کشاورزی باید عمدتاً قبل از 1980 پایان پذیرفته باشد. اگرچه این‌گونه تعجیل به حکم تضادهای اجتماعی رخ می‌نماید، ولی به‌هرحال حاصلی جز ناامیدی نخواهد داشت، چرا که ضرورت‌های تکنولوژیک اقتضا می‌کند که پیشرفت در راه مکانیزه‌ شدن گام‌به‌گام و با تکیه به سیاستی اصولی باشد.

این سیاست عجولانه و تضادهای اجتماعی مولد آن، همراه با کوششی که در جهت تحمیل یک رهبری واحد متمرکز بر دهقانان می‌شود، ظاهراً به طرد سیاست‌های اصولی منجر خواهد شد؛ زیرا، طبق سیاست‌های راستینی که تاکنون مقبول بوده‌اند، جریان مکانیزه ‌شدن می‌بایست اساساً در سطح کمون‌ها و بریگادها و عمدتاً با تکیه به منابع خود این واحدها صورت گیرد.

بیانیه‌های گوناگون گواه آن است که از این پس ماشین‌آلات کشاورزی در کارگاه‌هایی متمرکز خواهد گشت و هریک از این مراکز با چند بریگاد و کمون در ارتباط خواهند بود. (این نظام یادآور مراکز ماشین و تراکتور در شوروی است که در شرایطی مشابه و به عللی مشابه و با تعجیلی یکسان ایجاد شد و نتایج ناامیدکننده‌ای به بار آورد که کم‌وکیف آن بر همگان روشن است.)

این کارگاه‌های مرکزی در اختیار کمیته‌های حزبی محلی خواهند بود و شکی نیست که این سمت‌گیری نوین به جنگ‌های کشاورزی بزرگی منجر خواهد شد که رهبری آن در دست صاحب‌منصبان محلی خواهد بود، زیرا آنان کارگاه‌ها را در اختیار دارند و بنابراین می‌توانند فعالیت‌های خود را از طریق تشکیلات محلی سازمان دهند. (اقتضای منطق سیاست‌های تازه البته چیزی جز این جنگ و این رهبری نیست.) به‌این‌ترتیب، از این پس همه‌چیز در اختیار کمیته‌های حزبی خواهد بود. هم‌اکنون نیز این کمیته‌ها دعوت شده‌اند که برای رهبری جریان مکانیزه ‌شدن کشاورزی گروه‌هایی تشکیل دهند.

در نتیجه این‌گونه تمرکز کمون‌ها و بریگادها از این پس مسئول تولید ابزار کار سبک و متناسب با احتیاجات خاص خود نخواهند بود. این تمرکز همراه با تعجیلی که در اجرای برنامه خطیری چون مکانیزه ‌کردن کشاورزی به کار رفته، مسائل و مشکلات متعددی را پدید آورده است. مسأله‌ای که امروزه بیش از هر چیز مورد بحث و گفت‌وگوست، مسأله تأمین وسایل یدکی برای بخش کشاورزی است و شوروی‌ها به‌خوبی به ابعاد این دشواری واقف‌اند.

چین بعد از مائو

چین بعد از مائو

روزبهان
افزودن به سبد خرید 195,000 تومان
0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط