معرفی کتاب: پول خوشحال
»پول خوشحال» با زیرعنوانِ هنر ژاپنی آشتی با پول کتابی است نوشتهی کن هوندا که برای نخستینبار در سال 2018 منتشر شد و به مفاهیم منحصربهفردی دربارهی رابطهی انسان با پول و شادی میپردازد.
کن هوندا، نویسنده و مربی مالی ژاپنی، بهعنوانِ «کارشناس پولِ بدون استرس» شناخته میشود. او با ترکیب مفاهیم روانشناسی، فلسفهی شرقی و مدیریت مالی به افراد کمک میکند تا رابطهی سالمتری با پول برقرار کنند.
هوندا در کتابِ «پول خوشحال» ادعا میکند که پول میتواند منبع شادی باشد، اما تنها زمانیکه با نگرشی درست و بدون احساسات منفی (مانند ترس، طمع یا شرم) با آن برخورد شود. او اصطلاح پول خوشحال را برای توصیف پولی به کار میبرد که با قدردانی، صداقت و انرژی مثبت مبادله میشود.
هوندا معتقد است پول، بسته به اینکه چطور ردوبدل میشود، میتواند بخندد یا گریه کند. پولی که با احساساتی مثل گناه، عصبانیت یا ناراحتی خرج شود، گریان است؛ اما برعکس، اگر با احساساتی چون عشق، قدردانی یا خوشحالی به دیگران داده شود، لبخند ـ یا شاید حتی قهقهه ـ خواهد زد چون سرشار از انرژی مثبت شخصِ دهنده میشود.
نویسنده میگوید: متوجه شدهام در پولهای ما چقدر احساس نهفته است! بسیاری از ما همهی این انرژیها را با خود اینسو به آنسو میبریم و این انرژیها بر خودمان و دیگران تأثیر میگذارد. ما دوست داریم به پول مثل کمیت یا تکهکاغذی نگاه کنیم، اما پول بسیار بیشتر از اینهاست. پول عواطف بسیاری در خود دارد، خیلی بیش از آنچه تصور میکنیم. حتی زمانیکه به آن آگاهیم، مثل زمانیکه بهخاطر قبضها و بدهیهایی که تمامی ندارد، حقوقی که کفاف نمیدهد یا پولی که امکان پساندازش نیست استرس داریم، اغلب احساس ناتوانی، ناامیدی و شکست میکنیم؛ حتی به آنها که بیشتر از ما دارند کینه و حسادت میورزیم. حتی ممکن است دیگر برای درآمد بیشتر تلاش نکنیم. معمولاً به جای اینها میگوییم: «همین است دیگر، چه میشود کرد!» بسیاری از ما به پول مثل دشمن نگاه میکنیم و همین نیروی خبیث، ما را از داشتن یک زندگی خوب یا انجام دادن کارهایی که دوست داریم باز میدارد. تعداد کمی از ما پتانسیلهایی را که پول برای ایجاد شادی، شکرگزاری و خوشبختی در ما دارد میبینیم؛ بهخصوص زمانی که آن را آزادانه و با همان انرژی مثبتی که دریافتش کردهایم خرج میکنیم.
ـ با پول چطور رفتار کنم؟
ـ آیا میتوانم بدون فداکاری پول بیشتری داشته باشم؟
ـ آیا میتوانم تا زنده هستم، آرامش داشته باشم؟
ـ برای اینکه زندگیای شاد، موفق، مرفه و هدفمند داشته باشم چه کنم؟
در کتابِ «پول خوشحال»، سعی شده تا به این سؤالات پاسخ داده شود.
قسمتی از کتاب پول خوشحال نوشتهی کن هوندا:
وقتی به پول فکر میکنیم، بهطورطبیعی هیجانهای مختلفی سراغمان میآید. فردی که در موقعیتی هیجانهای منفی از خود نشان دهد، ممکن است در موقعیتی دیگر هیجانهای کاملاً متفاوتی مثل قدردانی یا شوق بسیار از خود نشان دهد. اکثر این احساسات در سطوحی پایینتر از سطح آگاهی ما رخ میدهد و به همین علت، ما برای اینکه آگاهانه به احساسات خود فکر کنیم وقت نمیگذاریم.
اما وقتی این احساسات را فقط در سطح ناخودآگاه تجربه میکنیم، تجربهی خود از زندگی را ناخواسته محدود میکنیم. نگرانیها یا اضطرابهای ناشی از پول، بهخصوص وقتی گنگ باشند و نتوان بهراحتی تشخیصشان داد، ممکن است بیآنکه متوجه شوید بر شما غلبه کنند و زندگیتان را تحتالشعاع قرار دهند.
مثلاً شاید کاری بوده که واقعاً دوست داشتید برای خود یا دیگران انجام دهید، اما به علت اضطراب و نگرانی از هزینهاش، نهایتاً تصمیم گرفتهاید قید انجام دادنش را بزنید. یا اینکه احتمالاً در حال حاضر تصمیم دارید به شغلی که میدانید مناسبتان نیست ادامه دهید. یا شاید واکنشهای تند و کنترلنشدهای از خود نشان میدهید: مثلاً بهخاطر هزینهی ناگهانی و نامنتظرهای که آمادگیاش را نداشتید ناراحت میشوید و درنهایت به بهانهی مسئلهای بیربط، به شریک زندگی خود گیر میدهید. اینها تنها چند نمونه است که نشان میدهد احساسات ما دربارهی پول چقدر راحت در شرایط مختلف بر ما تأثیرگذار خواهد بود.
افراد وقتی پول خرج میکنند، اغلب تا حدی اضطراب دارند. وقتی پول یا کارت اعتباری خود را به صندوقدار میدهند، نگران این هستند که انتخاب درستی کردهاند یا خیر.
یکی دیگر از احساسات رایج نگرانی از این است که اگر پولی که الان دارید تمام شود، چه خواهد شد. اگر ناگهان کار خود را از دست بدهید، آیا بیخانمان و آواره میشوید؟ بعضی افراد هرچه پول درمیآورند خرج میکنند و هر روز و هر هفته با ترس زندگی میکنند. اگر این هفته نتوانم به بچههایم غذا بدهم چه؟ ترس و اضطراب دربارهی پول بر زندگی اکثر افراد سنگینی میکند. به همین علت است که بسیاری شغلهای نامناسب، خانههای خرابه، محلههای بد یا روابط نامطلوب خود را رها نمیکنند. افرادی که از بیرون به آنها نگاه میکنند اغلب میپرسند: «چرا ماندهای؟» یا «چرا داری تحمل میکنی؟» سرراستترین پاسخ ترس است: ترس از چیزی نامعلوم؛ ترس از اینکه اگر تغییری ایجاد کنند، چه اتفاقی میافتد؛ ترس از اینکه توان یا امکانات لازم برای این تغییر را نداشته باشند. اما افراد اغلب این بهانه را میآورند: «برای انجام تغییراتی که لازم دارم، پول کافی ندارم.» اینطور میشود که در همان وضعیت میمانند. اما ذکر این نکته ضروری است که هر ترسی از زندگی و آیندهی خود دارید، عملاً با پول ارتباط مستقیم ندارد. منظورم را متوجه میشوید؟ منظورم این است که ترسهای ناشی از پول، درواقع، محصول دیگر ترسهای ناخودآگاه ماست.