معرفی کتاب: وینستون چرچیل (روزگاران او،جنایات او)
«وینستون چرچیل؛ روزگاران او، جنایات او» کتابی است نوشتهی طارق علی که انتشارات جهان کتاب آن را به چاپ رسانده است. این کتاب اساساً در واکنش به رواج «کیش چرچیل» در انگلستان و امریکا در طی چند دههی گذشته، تلاش دارد رویدادهای بیش از نیم قرن «روزگاران» مقارن با حیات و فعالیت سیاسی وینستون چرچیل در قرن بیستم را با نگاه از زاویهی چپ بازگو کند و مورد واکاوی نقادانه قرار دهد. نویسنده سعی داشته در این بازگوییِ رویدادهای تاریخی، ضمن بیان نقشهای کوچک و بزرگ ایفاشدهی چرچیل، بر نکات کمتر برجستهشده یا به کل مغفولماندهی تاریخی در کارنامهی سیاسی او و نیز بر روایات رایج از تاریخ عصر او، انگشت گذارد و خواننده را در سفری پرماجرا و پر از پیروزیها و شکستها و فجایع انسانی از اواخر قرن نوزدهم در افریقا و امریکای لاتین تا امپراتوریهای بحرانزده و رقیب در دو جنگ جهانی و انقلابهای سوسیالیستی و ضداستعماریِ پس از آنها در قرن بیستم در شرق و جنوب اروپا و آسیا و نیز در افریقا و خاورمیانه، همراه خود کند.
نویسنده در فصل پایانی کتاب، جمعبندی خویش را درخصوص میراث امپراتوری انگلستان برای قرن بیستویکم، که اساساً با یکهتازی ایالات متحده بعد از فروپاشی بلوک شوروی و پایان جنگ سرد و سربرآوردن چین مشخص میشود ارائه میکند.
طارق علی (زادهی 1943 در لاهور پاکستان)، دانشآموختهی دانشگاه آکسفورد از فعالان قدیمی مبارزات چپ در انگلستان از اواخر دههی 1960 علیه جنگ ویتنام و دیگر آرمانهای چپ بوده است. او نگارش دهها کتاب تاریخی و سیاسی و رمان و همچنین فیلمسازی و همکاری با روزنامهی گاردین، مجلهی کانترپانچ و مجلهی بررسی کتاب لندن و نیز عضویت در هیئتهای تحریریهی مجلهی نیولفت ریویو و نشریهی اسپانیاییزبان سین پرمیسو را در کارنامهی سیاسی و فرهنگی خود دارد.

قسمتی از کتاب وینستون چرچیل؛ روزگاران او، جنایات او:
جنگ جهانی اول منجر به سقوط سه امپراتوری بزرگ و چهار سلسلهی پادشاهی شد: هاپسبورگها، عثمانیها، رومانوفها و هوئنتسولرنها. بقایای امپراتوریهای آنها در خاورمیانه توسط انگلیسیها و فرانسویها تصاحب شد، تشکیل دولت_ملتهای جدید در اروپا مورد موافقت وودرو ویلسون قرار گرفت و انقلاب روسیه به بسیاری از مستعمرات بههمپیوستهی تزاری تسری یافت که با میل یا برخلاف میل خود در اتحاد شوروی ادغام شدند.
در خاورمیانه، انگلیسیها مجموعهای چند تکه از کشورهای جدید را ایجاد کرده بودند که طبق الگوی درحالوقوع در اروپا بود. کشیدن «خطی در شن» عراق را خلق کرد. سپاهیان انگلیسی شهرهای کردنشین را اشغال کرده بودند _موصل، کرکوک و سلیمانیه. سوریه تجزیه شد. لبنان کنونی هنوز تا حد زیادی همان مخلوق مصنوعی استعمار فرانسه است که در آغاز بود _نواری ساحلی از سوریهی بزرگ که توسط پاریس از سرزمین داخلی خود جدا شده بود، تا شکلدهندهی یک مشتری منطقهای زیر سلطهی اقلیتی مارونی باشد که قبلاً برای مدتهای طولانی آلت دست فرانسه در مدیترانهی شرقی بود. عربستان سعودی محصولی انگلیسی بود که به ابن سعود و خاندانش اجاره داده شده بود، با جزمهای تحتاللفظی وهابی که بهعنوان چاشنی عقیدتی مورد قبول مطرح گردیده بود.
در 1942، به موازات آنکه ارتش آلمان به فرماندهی فیلد مارشال رومِل فاصلهی خود را با مستعمرات انگلستان کمتر و کمتر میکرد، همهی اینها در خطر بود. چرچیل مانند همیشه در زمان به خطر افتادن مستملکات امپراتوری بیاندازه نگران بود. آنچه او بهطورکامل قادر به درکش نبود، هرچند که از امکان وقوعش کاملاً غافل نبود، این بود که پیروزی متفقین نیز سبب نجات امپراتوری به خون نشسته نخواهد شد. در این زمان، انگلستان، جدا از فشارهای ناشی از جنگهای در جریان در اروپا و شرق، از نظر مالی، سیاسی و اخلاقی موجودیتی ورشکسته بود. ملیگرایان در خاورمیانه _بهویژه در بغداد، قاهره، اسکندریه و دمشق_ امید به پیروزی آلمان را پنهان نمیکردند.
تجزیهی امپراتوری انگلستان فقط بهدلیل پیشرویهای ارتش ژاپن نبود. در نخستین ماههای 1942، ژاپن مالایا، سنگاپور، جاوه، فیلیپین و برمه را تصرف کرده بود. هیروهیتو و ارتشهای توجو با کمتر از 200000 نیرو این مستعمرات را تسخیر کرده بودند. در سنگاپور بهتنهایی، چنانکه قبلاً گفتیم، ارتش سلطنتی انگلستان 140000 سرباز خود را از دست داده بود، که بیشترشان اسرای جنگی بودند. مردمان مستعمرات راه جنگ بهخاطر انگلیسیها را انتخاب نکرده بودند و مالایا شاهد شورشهای وسیع در ارتش بود. قیامی تودهای در کِدا (مالزی) سلطان حاکم را که توسط پسر خودش، تونکو عبدالرحمان ربوده شده بود، به خطر انداخته بود. فرد اخیر به ژاپنیها پیشنهاد همکاری داده بود و درخواستی با صدای او پخش شد که از مردم میخواست در برابر مهاجمان مقاومت نکنند.