معرفی کتاب: هنر مواجهه با خودشیفته‌ها

1 سال پیش زمان مطالعه 5 دقیقه

 

«هنر مواجهه با خودشیفته‌ها» کتابی است نوشته‌ی رامنی دورواسلا که انتشارات حافظ نوین آن را به چاپ رسانده است. خودشیفتگی واژه‌ی ممنوعه و توهین‌آمیز این روزهاست. بیشتر مردم می‌دانند که واژه‌ی خوبی نیست، ولی افراد کمی معنای واقعی آن را درک کرده‌اند. پاتر استوارت، قاضی دیوان عالی، سال‌ها پیش در مورد هرزه‌نگاری گفته بود: «وقتی آن را می‌فهمم که آن را دیده باشم»؛ خودشیفتگی نیز به همین شکل است. عکس‌های سلفی، رئالیتی شو، شبکه‌های اجتماعی و تصویری که به دنیا عرضه می‌کنید چیست؟ آیا من بی‌نظیر نیستم؟ آیا مرا دنبال می‌کنی؟ خودشیفتگی درواقع نظم نوین جهانی است.

در یک رئالیتی شو است که ستاره‌اش می‌تواند پانزده دقیقه در مورد اکستنشن مو یا کیف دستی‌اش صحبت کند یا ورزشکار حرفه‌ای همچون لنس آرمسترانگ به منتقدینش می‌گوید: «برای شما متأسفم. متأسفم که نمی‌توانید رؤیاهای بزرگ داشته باشید و متأسفم که به معجزه اعتقاد ندارید.»

موسیقی‌دانی همانند کانیه وست است که در مجله‌ی دابلیو از او نقل‌قول شده: «من آن آهنگ را ساختم؛ زیرا من یک خدا هستم!»

کتابچه‌ی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، اختلال شخصیت خودشیفته را به‌عنوان انگاره‌ی جامعی از بزرگ‌نمایی، نیاز به تأیید و تحسین و عدم وجود همدلی تعریف می‌کند. فرد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته، با علائمی ازجمله تخیلات موفقیت و زیبایی بی‌حدوحصر یا عشق ایده‌آل، اعتقاد به اینکه او خاص و منحصربه‌فرد است، احساس حق‌به‌جانب بودن، استثمار روابط بین‌فردی، حسادت، تکبر، روابط نزدیک سطحی و بینش و بصیرت اندک مشخص می‌شود.

خودشیفتگی بیمارگونه فراتر از شاخص‌های DSM را در بر می‌گیرد. درنهایت، خودشیفتگی یک اختلال عزت‌نفس است. بزرگ‌نمایی، نیاز به عظمت و خودستایی افراد خودشیفته می‌تواند منجر به این شود که بیشتر مردم آن‌ها را با اعتمادبه‌نفس، باهوش و موفق ببینند (که در ظاهر ممکن است باشند.) بااین‌حال تنها با تراشیدن آن پوسته‌ی رویی براق با ناخنتان، افرادی ظاهر می‌شوند که به احساساتشان دسترسی ندارند و تنها در جست‌وجوی گرفتن تأیید از دیگران هستند. در روزهایی که مورد تمجید قرار می‌گیرند، روز بسیار خوبی دارند. روزهایی که مورد انتقاد قرار می‌گیرند، عذاب‌آور است. انگار سوار یک ترن هوایی هستند. روزهایی نیز وجود دارد که آن‌ها عمیقاً آسیب‌پذیر و مستعد احساس شرم هستند. ستون اصلی خودشیفتگی کمبود عزت‌نفس است که به‌صورت بزرگ‌نمایی، حق‌به‌جانب‌ بودن، عدم وجود همدلی و تأیید و تحسین‌طلبی ظاهر می‌شود.

دورواسلا روان‌شناس و مشاوری مشهور، ساکن سانتامونیکا کالیفرنیاست. او همچنین استاد روان‌شناسی در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در لس‌آنجلس است. او در سال 2012، به‌عنوان استاد برتر دانشگاه انتخاب شد. دکتر دورواسلا به‌مدت ده سال از مؤسسه ملی سلامت، برای تحقیقات بر روی اختلالات شخصیت و سلامت، کمک‌هزینه‌ی تحقیقاتی دریافت کرد. او نویسنده‌ی کتاب پرفروش «دلیل آنچه که می‌خورید در درون شماست: غذا خوردنتان را تغییر دهید تا زندگی‌تان تغییر کند» و ده‌ها مقاله‌ی معتبر در مجله‌های مختلف علمی است. دکتر دورواسلا یکی از مجریان برنامه‌ی اعتیاد خرید من در شبکه‌ی اکسیژن بود و همچنین به‌عنوان کارشناس در اکثر شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی و اینترنتی شرکت کرده است.

قسمتی از کتاب هنر مواجهه با خودشیفته‌ها:

Schaedenfraude کلمه‌ای آلمانی به معنی ورزش مضر است، اما مفهوم عمیق‌تری دارد. به‌طور خاص، به معنای لذت بردن از تماشای بدبختی دیگران و شاد شدن از تراژدی یا شکست دیگران است. این ویژگی بارز افراد خودشیفته است و می‌تواند بینشی دل‌خراش از دنیای آن‌ها ارائه دهد. از آنجایی که افراد خودشیفته حسودند، متقابلاً معتقدند که دیگران هم به آن‌ها حسادت می‌کنند. آن‌ها اغلب از موفقیت دیگران لذت نمی‌برند، به‌خصوص زمانی‌که خودشان از موقعیتی که در زندگی‌شان دارند، راضی نیستند (که اغلب به‌دلیل عزت‌نفس شکننده‌ی آن‌هاست). نسبت به شریک عاطفی‌شان هم همین‌قدر حسودند، به‌ندرت برای موفقیت‌های شریک خود خوشحال می‌شوند و وقتی حسادتشان برانگیخته می‌شود، ممکن است احساس پوچی کنند. موضوع ثابتی که هنگام صحبت با شرکای خودشیفته مطرح می‌شود، عدم خوشحالی فرد خودشیفته در هنگام کسب موفقیت شما و رضایت نسبی وی از شکست شماست.

اگر با یک خودشیفته در رابطه هستید که نه‌تنها از پیروزی‌های شما لذت نمی‌برد، بلکه آن‌ها را کوچک می‌شمارد یا مسخره می‌کند و حتی ممکن است از شکست‌های شما احساس رضایت کند، زندگی کابوس‌واری دارید. این الگوی رفتاری در یک رابطه‌ی بلندمدت، خسارت قابل‌توجهی به شما وارد می‌کند. بسیاری از افرادی که با آن‌ها مصاحبه کردم، پس از سال‌ها یا دهه‌ها کسب موفقیت تحسین‌نشده و در عوض تحقیرشده، به کاهش قابل‌توجه عزت‌نفسشان اشاره کردند. با گذشت زمان، آن‌ها به جای احساس اعتمادبه‌نفس و هیجان درخصوص آینده، به نوعی شک و تردید، دل‌سردی و حتی ناامیدی روی آورده بودند. ازقضا، آن‌ها اغلب تشویق و حمایت دیگران را دریافت می‌کردند (دوستان، خانواده، همکاران) اما از آنجایی که شریک خودشیفته‌شان آن‌ها را حمایت نمی‌کرد، حس می‌کردند که باید در تمام زندگی‌شان به دنبال تأیید او باشند (تأییدی که هرگز به دست نمی‌آید).

 

 

بمانم یا بروم؟ (هنر مواجهه با خودشیفته ها)

بمانم یا بروم؟ (هنر مواجهه با خودشیفته ها)

حافظ نوین
افزودن به سبد خرید 300,000 تومان
0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط