معرفی کتاب: ما کلان داده ایم
«ما کلان دادهایم» با زیرعنوانِ آیندهی جامعهی اطلاعاتی، کتابی است نوشتهی مشترک زاندر کلوس و نارت ویلارد که نشر کرگدن آن را به چاپ رسانده است. تا این اواخر، گردآوری، تحلیل و ذخیرهسازی دادهها کاری زمانبر و پرهزینه بود. برای همین، برای پاسخ دادن به پرسشهایمان، تا جایی که امکان داشت، دادههای کمی گردآوری میکردیم. درواقع، در عصر خُردداده، نهادها و فرایندها و نیز نحوهی حصول نتیجه از دل دادهها همگی بر این پیشفرض بنا شده بود که دادهها کمیاباند. بنابراین، برای هر کاری، از کنترل کیفیت در تولید گرفته تا نظرسنجی پیش از رأیگیری، نمونههایی از دادهها را به کار میگرفتیم، نه همهی آنها را. بدینترتیب، بهندرت میتوانستیم نگاه عمیقتری به اموری داشته باشیم که جالبتوجه اما پیچیده به نظر میرسیدند، به این دلیل ساده که دادهی کافی در اختیار نداشتیم.
امروزه، بسیاری از موانع موجود پیش پای گردآوری، تحلیل و ذخیرهی مقادیر عظیم داده بهشدت کاهش یافته است. این تحول گردآوری تمامی دادهها و درک پیچیدگی جهانمان را بسیار سادهتر کرده است و دیگر نیازی نیست تنها با نمونهی کوچکی از واقعیت کنار بیاییم. در موارد متعدد، میتوانیم دادههایی بیشتر، اگرچه آشفتهتر، گرد آوریم، به جای آنکه به مقادیری محدود از دادهها بسنده کنیم. در نتیجه، میتوانیم با در دست داشتن حجمی بیسابقه از جزئیات به جهان بنگریم.
اما تحلیلهای مبتنی بر کلانداده پرسشهای جدیدی نیز پدید آوردهاند. در بخش بزرگی از این تحلیلها نمیتوانیم از تحلیل معلولها به علت آنها پی ببریم. تحلیل دادهها معمولاً نمیتواند به ما بگوید «چرا»، بلکه تنها میگوید «چگونه»؛ اما این تحلیلها به شکلی شگفتانگیز در اغلب موارد بهاندازهی کافی خوباند و میتوانند تصمیمگیریهای ما را بهبود بخشند.
البته تحلیل کلاندادهها به این معنی نیست که جستوجوی همیشگی ما برای یافتن علل، ناگهان به پایان خود خواهد رسید، بلکه ماجرا این است که دریابیم پیش از آنکه بتوانیم بدویم، باید قادر باشیم راه برویم. با استفاده از کلاندادهها، ابزاری قدرتمند برای راه رفتن داریم. اگر تحلیل دادهها بهنحوی مناسب انجام شود، میتواند به کشف «چه» کمک کند و در نتیجه، بهصورت یک صافی ارزشمند برای تحلیلهای علّی بعدی عمل میکند.
این کار به ما کمک میکند دریابیم جهانی که در آن زندگی میکنیم، بسیار پیچیده است و درعینحال، فوقالعاده جالبتوجهتر و تفکربرانگیزتر از آن چیزی است که فکر میکردیم.
این کتابِ هوشمندانه به قلم دو خبره که کلانداده را درک کردهاند نوشته شده است. در این کتاب، میتوانید فهم جدیدی از کلانداده به دست آورید و دریابید چگونه میتوان از کلانداده در راستای اهدافی خیر بهره گرفت. کتاب ما را به سفری هیجانانگیز میبرد که میتواند به بینشهایی جالبتوجه بینجامد و ارزشی چشمگیر فراهم سازد. مهم آنکه میبینید چگونه میتوان قدرت کلاندادهها را به شکلی هدایت کرد که بتوانیم از آن سود ببریم و از رنجهای ناشی از برخی از پیامدهای منفی کلاندادهها حذر کنیم.

قسمتی از کتاب ما کلاندادهایم:
درجهی وابستهشدن تصمیمهای ما به دادههایی که فناوری فراهم میآورد، مدام افزایش مییابد. تحلیل دادهها موجب خواهد شد خودروهای خودران تصمیمهای بسیاری را از جانب رانندهها بگیرند. این خودروها مجهز به حسگرهای متعددیاند که جریانهایی از داده را فراهم میکنند و به خودرو اجازه میدهند به شکلی ایمن در مسیر خود حرکت کند، برنامهی تعمیر و نگهداری مناسب برای خودرو را مشخص میکنند و ارائهی خدمات افزودهای را نیز ممکن میسازند. خودروی شما نهتنها مشخص میکند ایمنترین و سریعترین مسیر کدام است، بلکه میگوید زمان مناسب برای تعویض یک قطعه یا بروزرسانی کل سیستم فرا رسیده است. در مقام نظر، دیگر تخلف راهنماییورانندگی روی نخواهد داد، چراکه خودروها به شکلی خودکار قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت خواهند کرد، اما اگر تصادفی روی دهد چه؟ احتمالاً قاضی باید تصمیم بگیرد براساس دادههای موجود، چه سیستمی دچار خطا یا اشکال شده است.
این سناریو احتمالاً تنگناهایی را در حد جان انسانها پدید خواهد آورد. مثال زیر را در نظر بگیرید. هنگام رانندگی در یک جادهی کوهستانی، خودرو سر یک پیچ با گروهی از دوچرخهسواران مواجه میشود که دنبال هم از جاده سرازیر شدهاند. برای پرهیز از تصادف با دوچرخهسواران دیر شده و خودرو دو گزینه پیش رو دارد: انداختن خود به دره که عواقب مرگباری برای سرنشین دارد یا برخورد با گروه دوچرخهسواران. در این مثال، تحلیل داده حتی در یک تنگنای اخلاقی نقش ایفا میکند. احتمالاً میتوانیم خودروهای خودران خوبی داشته باشیم؛ اما آیا میتوانیم خودروی خودرانی بسازیم که احساسات داشته باشد؟ خودرویی که بتواند تصمیمهای اخلاقی بگیرد؟
خودروی خودران نمادی از مسیر تحول جامعهی اطلاعاتی ماست. حقیقت این است که جامعه همواره یک زیستبوم تحلیل داده بوده است؛ به این دلیل که بشر همواره با تحلیل دادهها در زندگی هریک از ما دخالت کرده است. میتوانیم سه مرحله را در این زمینه تمیز دهیم:
- مرحلهی ابزاری.
در این مرحله، هم اقدامات لازم را جامعه انجام میدهد و هم هوش لازم را فراهم میکند. مثالی از این مرحله محاسبه با چرتکه است.
- مرحلهی ماشینی.
ماشینها دادهها را تحلیل میکنند، اما جامعه، هدف از تحلیل را مشخص میسازد. مثالی از این مرحله ماشینحساب است.
- مرحلهی خودکار.
هم اقدامات لازم و هم تعیینِ هدفِ تحلیل بر عهدهی تحلیل دادههاست. در معنایی، این مرحله جامعه را غیرضروری میکند. تحلیل داده خودمختار عمل میکند. مثالی از این مرحله رایانهی شطرنجبازی است که نهتنها محاسبات را انجام میدهد، بلکه راهبرد پیروی در مسابقه را هم مشخص میسازد. علیالاصول، دو رایانهی شطرنجباز میتوانند بدون مداخلهی جامعه، با یکدیگر بازی کنند و رودرروی هم در پی رسیدن به هدف خود باشند. در مرحلهی سوم، در مسیری هستیم که به آنچه تکنیکی خوانده میشود، منتهی خواهد شد.