معرفی کتاب: ماجراهای تلماک

1 سال پیش زمان مطالعه 6 دقیقه

 

«ماجراهای تِلِماک» کتابی است نوشته‌ی فرانسوا فِنِلون که انتشارات فرهنگ جاوید آن را به چاپ رسانده است. ماجراهای تلماک کتاب خاصی است که درعین‌حال هم رمان است و هم شعر. به نظر می‌رسد که مؤلف آن خواسته است همان کاری را با رمان بکند که بوسوئه با تاریخ کرده است. بدین معنی که به کتاب خود اصالت و لطف و ملاحت بی‌سابقه‌ای بخشیده و از رؤیاهای افسانه‌ای خویش اخلاقی مفید به حال بشریت بیرون کشیده است، اخلاقی که در قریب همه‌ی آثار افسانه‌ای پیش از او فراموش شده یا به سهل‌انگاری از آن گذشته‌اند... منتقدانی طول کلام و پرداختن به جزئیات را بر او خرده گرفته و گفته‌اند که ماجراها زیاد به هم مربوط نیستند، توصیف‌ها بسیار تکرار شده‌اند و با زندگی روستایی بسیار یکسان و یکنواختند، ولی هیچ‌یک از این ایرادها از زیبایی اثر و از مقام والای ادبی آن نمی‌کاهد.

موضوع کتابِ ماجراهای تلماک شرحی است اودیسه‌وار از سفر خطیر و پرماجرای تلماک جوان، پسر اولیس، به قصد یافتن پدرش پادشاه ایتاکا، که غیبت او قلمرو پادشاهی‌اش را در معرض آشفتگی و هرج‌و‌مرج قرار داده است. تلماک در این سفر از سرزمین‌های متعددی می‌گذرد و حوادث مختلفی مانند گذر از توفان‌ها، جنایت‌ها، نیرنگ‌ها، فنون رزم، خطابه‌های سیاسی، خودکامگی، فن مذاکره با رقیب و هبوط به جهنم را تجربه می‌کند. در تمام این مسیر مِنتور، یگانه‌دوست و معتمد پادشاه، در کنارش است تا در جای‌جای این سفر به او جنگ و سیاست بیاموزد و در یافتن پدر یاورش باشد.

اگر در نظر بگیریم که تلماک الهامی از شعر و ادب یونانی است به نظر می‌رسد که نبوغ فنلون در تدوین آن، نبوغی ذاتی و طبیعی نبوده است و در اثر او تندی و خشونت سوفکلِس در لعن و نفرین‌های وحشیانه‌ی فیلوکتِتِس کاملاً حفظ شده است.

هرچند چنین به نظر می‌رسد که همه‌ی محصولات زیبای دنیای باستان برای ترکیب ماجراهای تلماک درو شده است، باز افتخار ابتکار برای مؤلف آن باقی می‌ماند، صرف‌نظر از خلاقیت در تقلید از زیبایی‌های بیگانه که پیش از فنلون و پس از او هم غیرقابل تقلید بوده‌اند. هیچ‌چیز زیباتر از نظم و ترتیب رعایت‌شده در ماجراهای تلماک نیست، و در آن، هم از فکرهای کلّی عرضه‌شده و هم از ذوق و مهارت به‌کار‌رفته در تجمع و تناقض رویدادها عظمت می‌بارد. از آنجا که ماجراهای تلماک به‌ویژه کتابی در زمینه‌ی اخلاق سیاسی است، آنچه مؤلف با قدرت چشمگیرتری در آن ترسیم می‌کند جاه‌طلبی، یعنی بیماریِ پادشاهان است که موجب مرگ توده‌های مردم می‌شود؛ مانند جاه‌طلبی بزرگ و کریمانه‌ی سزوستریس، جاه‌طلبی دور از احتیاط ایدومِنِئوس، جاه‌طلبی مستبدانه و فلاکت‌بار پوگمالیون و جاه‌طلبی وحشیانه و ریاکارانه و بی‌دینانه‌ی آدراستوس.

قسمتی از کتاب ماجراهای تِلِماک:

مِنتور که با نگاهی مهربان و آرام به تلماک و به شور و حرارت مردانه‌ی او برای جنگ می‌نگریست، رشته‌ی سخن را به دست گرفت و چنین گفت: «ای پسر اولیس، من بسیار خوش‌وقتم از اینکه در شما چنین هوس زیبایی برای کسب افتخار می‌بینم، ولیکن به یاد بیاورید که پدر شما به چنین افتخار بزرگی در میان یونانیان و در محاصره‌ی شهر تروا تنها از این راه دست یافته که خویشتن را عاقل‌ترین و معتدل‌ترین همه‌ی ایشان نشان داده است. آخیلِس با اینکه پهلوانی شکست‌ناپذیر و رویین‌تن بود و یقین داشت که در هر جا بجنگد وحشت و مرگ با خود خواهد برد، نتوانست شهر تروا را بگیرد. همین پهلوان که بر هِکتور غالب آمده بود خود در پای دیوارهای شهر تروا بر خاک افتاد و آن شهر بر او غالب گردید. لیکن اولیس که حزم و دوراندیشی راهنمای شجاعت او بود آتش و آهن به میان ترواییان برود و همگان سقوط آن باروهای بلند و مستحکم را که ده سال تمام یونانیان متحد را تهدید می‌کرد، به او مدیون‌اند. به آن اندازه که مینِروا برتر از مارس است، به همان اندازه نیز شجاعتی خویشتن‌دار و دوراندیش بر شجاعتی جوشان و خروشان ترجیح دارد. بنابراین، بیایید تا کار خود را با کسب اطلاع از مقتضیات و کیفیات این جنگی که در پیش است آغاز کنیم.

من از هیچ خطری روگردان نیستم، ولی ای ایدومنئوس، به گمانم شما نخست باید به ما توضیح بدهید تا ببینیم آیا جنگ شما موجه و برحق است یا نه و سپس بدانیم که با چه کسانی در جنگید، و بالاخره برای امید داشتن به پایان خوش این جنگ چه نیروهایی در اختیار دارید.

ایدومنئوس به پاسخ گفت: «وقتی ما به این ساحل رسیدیم به مردمی وحشی برخوردیم که در جنگل‌ها وِل بودند و از گوشت شکار و میوه‌های درختان خودرو می‌زیستند. این مردم که به ماندوری معروف‌اند، با دیدن کشتی‌ها و سلاح‌های ما به وحشت افتادند و به کوه‌ها پناه بردند؛ لیکن چون سربازان ما کنجکاو بودند که این سرزمین را خوب ببینند و خواستند گوزن‌ها را دنبال کنند، در کوه‌ها به آن وحشیان فراری برخوردند. آنگاه سران آن وحشیان به ایشان گفتند: ما کناره‌های هموار دریا را برای تسلیم به شما رها کردیم و رفتیم و اکنون برای خود ما چیزی به‌جز همین کوه‌های تقریباً دست‌نایافتنی نمانده است. پس حق این است که شما ما را لااقل در اینجا راحت بگذارید، تا در عین آرامش و آزادی در میان همین کوه‌ها زندگی کنیم. ما شما را مردمی آواره و پریشان و ناتوان‌تر از خود می‌بینیم و اگر بخواهیم می‌توانیم سرتان را ببریم و حتی بر سر همراهانتان چنان بلایی بیاوریم که قدرت درک بدبختی شما را از دست بدهند؛ ولیکن ما نمی‌خواهیم دست خود را به خون کسانی بیالاییم که مانند خود ما انسان‌اند. بنابراین بروید و به یاد داشته باشید که زندگی خود را مدیون و مرهون احساسات انسان‌دوستی ما هستید. ضمناً، هرگز فراموش نکنید که شما این درس میانه‌روی و جوانمردی را از مردمی می‌گیرید که ایشان را وحشی و بی‌تربیت می‌خوانید.       

ماجراهای تلماک

ماجراهای تلماک

فرهنگ جاوید
افزودن به سبد خرید 999,000 تومان
0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط