معرفی کتاب: عامه‌پسند

1 ماه پیش زمان مطالعه 7 دقیقه


رمان «عامه‌پسند» نوشته‌ی چارلز بوکوفسکی یکی از آثار پایانی و درعین‌حال متفاوتِ این نویسنده است که نشر یوپا آن را به چاپ رسانده است. رمانی‌ که در سال 1994، تنها اندکی پس از مرگ نویسنده منتشر شد و در نگاه بسیاری از منتقدان، نوعی وداع ادبی و فلسفی بوکوفسکی با جهان و ادبیات است. این اثر در عین وفاداری به لحن خاص و طنز تلخ بوکوفسکی، تجربه‌ای تازه در قلمرو رمان نوار و ادبیات کارآگاهی است؛ اما عامه‌پسند بیش از آنکه یک داستان جنایی باشد، نوعی شوخی تلخ با ژانرها، با خودِ نویسندگی و با معنای زندگی است. 
چارلز بوکوفسکی در دهه‌ی نود میلادی دیگر نویسنده‌ای مشهور و تثبیت‌شده بود. پس از ده‌ها مجموعه شعر، داستان کوتاه و رمان‌هایی مانند زنان و اداره‌ی پست، او به‌عنوان صدای طبقه‌ی فرودست، شکست‌خورده‌ها و انسان‌های در حاشیه شناخته می‌شد. قلمش صریح، بی‌پرده و سرشار از طنزی تلخ نسبت به پوچی و زشتی‌های زندگی بود؛ اما در عامه‌پسند، این نگاه به‌گونه‌ای تازه بازتاب می‌یابد: بوکوفسکی که از بیماری سرطان رنج می‌برد و پایان عمرش را نزدیک می‌دید، در قالب داستانی شبه‌کارآگاهی، درواقع به گفت‌وگویی فلسفی با مرگ و پوچی پرداخته است.
رمان در ظاهر، ادای دینی است به رمان‌های عامه‌پسند و پرطرفدار دهه‌های 40 و 50 امریکا ـ همان پالپ فیکشن‌ها که در مجلات ارزان چاپ می‌شدند و قهرمانانی خسته اما سرسخت داشتند. اما در عمق خود، «عامه‌پسند» طنزی بزرگ نسبت به همان ادبیات است. بوکوفسکی در این اثر عمداً از کلیشه‌های رمان نوار استفاده می‌کند تا نشان دهد چگونه معنا، اخلاق و حتی منطق در جهان مدرن فرسوده و مضحک شده‌اند.
در «عامه‌پسند»، طنز بوکوفسکی به اوج می‌رسد. او نه‌فقط جامعه و انسان‌ها، بلکه خودِ ادبیات را نیز به سخره می‌گیرد. از همان عنوان کتاب که در انگلیسی به معنای «ادبیات ارزان‌قیمت» است، نوعی شوخی آشکار به چشم می‌خورد. بوکوفسکی که همیشه از نهادهای ادبی و روشنفکری فاصله می‌گرفت، در پایان عمرش اثری نوشت که هم ادای دین به ادبیات عامه‌پسند است و هم تمسخر آن.

چارلز بوکوفسکی

در متن، او بارها با قواعد ژانر بازی می‌کند. مثلاً در جایی، کارآگاه به جای کشف سرنخ، با مشتری‌اش دعوا می‌کند و در پایان، نتیجه‌گیری‌های بی‌منطقش را با جدیت بیان می‌کند. در جای دیگر، صحنه‌های دراماتیک به پوچی مطلق ختم می‌شوند. بوکوفسکی با این روش، پوچیِ خود زندگی را از خلال ساختارهای تکراری ادبی نشان می‌دهد.
اما طنز سیاه او همیشه در مرز تلخی و خنده حرکت می‌کند. خواننده هم می‌خندد و هم احساس اندوه می‌کند؛ زیرا پشت این خنده ، نوعی ترس عمیق از مرگ و بی‌معنایی نهفته است.
شخصیتِ «بانوی مرگ» در رمان یکی از مهم‌ترین عناصر نمادین است. او زنی جذاب، مرموز و خونسرد است که از بلیکین می‌خواهد شخصی را پیدا کند تا بتواند او را «ببرد». اما در عمق ماجرا، مرگ خانم درواقع تجسمی از خود مرگ است که بوکوفسکی با او روبه‌رو می‌شود. رابطه‌ی میان بلیکین و بانوی مرگ چیزی میان ترس و تسلیم است. او هم از مرگ می‌ترسد و هم از آن استقبال می‌کند؛ زیرا می‌داند مأموریت‌هایش در این دنیا به پایان رسیده است.
زبانِ «عامه‌پسند» به مانند سایر آثار بوکوفسکی ساده، مستقیم و پر از گفت‌وگوهای خیابانی است. بوکوفسکی از کلمات روزمره و ساختارهای کوتاه استفاده می‌کند تا حس بی‌واسطگی و طنز را تقویت کند؛ اما پشت این سادگی، فلسفه‌ای عمیق پنهان است. جمله‌های کوتاه، همچون ضربه‌هایی خشک، واقعیت را بی‌رحمانه آشکار می‌کنند.
او در این رمان از توصیف‌های ادبی پرهیز می‌کند و بیشتر از ریتم گفت‌وگوها بهره می‌برد. این سبک باعث می‌شود که فضای داستان مثل فیلم‌های نوار کلاسیک حس شود: تاریک، پر از دود سیگار، باران، خیابان‌های خالی و مردانی که نمی‌دانند چرا هنوز زنده‌اند.
بااین‌حال، تفاوت بزرگ عامه‌پسند با آثار کلاسیک نوار این است که در اینجا هیچ حقیقتی وجود ندارد که کشف شود. بوکوفسکی به جای حل معما، به فروپاشی منطق اشاره می‌کند. او ژانر کارآگاهی را به استعاره‌ای از جست‌وجوی بی‌پایان انسان برای معنا تبدیل می‌کند؛ جست‌وجویی که همواره بی‌نتیجه می‌ماند.

عامه پسند

عامه پسند

یوپا
افزودن به سبد خرید 320,000 تومان

قسمتی از کتاب عامه‌پسند نوشته‌ی چارلز بوکوفسکی: 
8 صبح روز بعد، آن طرف خیابان خانه جک باس، در فولکس قورباغه‌ایم نشسته بودم. خسته بودم و ال. ای تایمز می‌خواندم.
به‌هر‌حال، چیزهایی دستگیرم شده بود. اسم همسر باس، سیندی بود. سیندی باس، قبلاً سیندی میبل. بریده‌های روزنامه‌ها در مورد او معلوم کرد که مدتی کوتاه برنده‌ی مسابقه‌ی زیبایی و میس چیلی مسابقه‌ی آشپزی 1990 شده بود. مدل، هنرپیشه نقش‌های کوتاه، علاقه‌مند به اسکی، شاگرد پیانو، علاقه‌مند به بیس‌بال و واترپلو. رنگ مورد علاقه‌اش قرمز. میوه‌ی مورد علاقه‌اش موز. علاقه‌مند به چرت‌های کوتاه. دوستدار بچه‌ها. دوستدار جاز. کانت گوش می‌داد. قطعاً. زمانی امیدوار بود که وارد نوشیدنی‌فروشی شود و غیره و غیره. با جک باس، سر میز بازی در لاس وگاس آشنا شده بود. دو شب بعد با هم ازدواج کرده بودند.
حدود 8:30، جک باس با مرسدسش دنده عقب از مسیر ماشین‌رو بیرون آمد و به سمت جایگاه مدیریتی‌اش در شرکت نفت آزتک راه افتاد.
حالا من بودم و سیندی. قصد داشتم او را بترکانم. توی مشتم بود. عکس را برای بررسی مجدد درآوردم. عرق کردم. آفتابگیر را پایین کشیدم. هرزه، از جک باس سوءاستفاده می‌کرد. 
عکس را به کیفم برگرداندم. کم‌کم داشتم دچار توهم می‌شدم. چه مشکلی داشتم؟ این زن داشت اذیتم می‌کرد؟ او هم مثل هرکس دیگر دل و روده داشت. 
سوراخ‌های دماغش مو داشت. گوش‌هایش چرک داشت. بازی بزرگ چه بود؟ چرا شیشه روبه‌رویم مثل موجی بزرگ می‌غلتید؟ حتماً به‌خاطر خستگی بود. نوشیدنی و به دنبالش سیگار. باید بهایش را بپردازی. گاهی اوقات به کبدم فکر می‌کردم، اما کبدم هیچ‌وقت زبان باز نکرد، هیچ‌وقت نگفت:
ـ دست بردار، داری من رو می‌کشی و من هم تو رو خواهم کشت!
اگر کبد سخنگو می‌داشتیم، دیگر نیازی به انجمن الکلی‌های گمنام نبود.

 


در ماشین منتظر بیرون آمدن سیندی نشستم. صبح تابستانی شرجی بود. 
آنجا نشسته خوابم برده بود. نمی‌دانم چه بیدارم کرد؛ اما مرسدس او داشت دنده عقب از مسیر ماشین‌رو بیرون می‌آمد. دور زد و به سمت شمال راه افتاد و من تعقیبش کردم. مرسدس قرمز. تا بزرگراه تعقیبش کردم، در سن دیه‌گو، وارد لاین سرعت شد و گاز داد.
خب، حالا 75 تا می‌رفت. حتماً کار واجبی دارد بود. آن را می‌خواست. لایه‌ای از عرق روی پیشانیم ایجاد شد. سرعتش را از 80 بیشتر کرد. سیندی، سیندی! به فاصله چهار ماشین پشت سرش ماندم. او را به میخ می‌کشم، او را طوری به میخ می‌کشم که به خواب شبش ندیده باشد! خودش بود! تعقیب و رسیدن! من نیک بلین بودم، سوپر کارآگاه!
سپس چراغ چشمک‌زن‌های قرمز را در آینه عقبم دیدم.
کثافت.
به‌تدریج به لاین کم‌سرعت راندم، شانه خاکی را دیدم، قورباغه را پارک کردم، پیاده شدم. پلیس‌ها 5 ماشین عقب‌تر ایستاده بودند. هرکدام از یک سمت پیاده شدند. درحالی‌که دستم را برای برداشتن کیف پولم حرکت دادم، به سمت آن‌ها رفتم. پلیس قدبلند تفنگش را از غلاف بیرون کشید، به سمت من نشانه گرفت.     
   

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط