معرفی کتاب: خوشفکری
«خوشفکری» با زیرعنوان کاربرد تفکر نقادانه در تصمیمگیری، حل مسئله و اندیشهیاری کتابی است نوشتهی مایکل کَلِت که نشر اریش آن را به چاپ رسانده است. خوشفکری چیست و چه کسی را خوشفکر مینامیم؟ معنای واژهی خوشفکری در این کتاب شباهت زیادی با معنای آن در زبان روزمره دارد. بنابراین، بررسی فرهنگهای معتبر فارسی میتواند شیوهی مناسبی برای کاویدن مفهوم آن باشد.
فرهنگ فارسی سخن «خوشفکر» را چنین تعریف کرده است: دارای اندیشهی صائب، درست و ابتکاری.
و در ادامه، جملهی زیر از محمدعلی جمالزاده را بهعنوان نمونهای از کاربرد واژهی خوشفکر آورده است: «آدمی است خوشفکر و در امور سیاست مغز و کلهاش کار میکند.»
لغتنامهی دهخدا نیز در تعریف واژهی «خوشفکر» مینویسد: «آنکه با فکر خود اغلب اصابت بهواقع میکند (واقعیت را درمییابد)؛ آنکه صاحب اندیشهی درست است؛ بافکر.»
با بررسی این تعریفها و مثالها، متوجه میشویم که واژهی «خوشفکری» به دو مفهوم اشاره میکند:
1. داشتن افکار و اندیشهها و نظرات صحیح.
2. برخورداری از شیوهی صحیح اندیشیدن.
و واژهی «خوشفکری» بیشتر برای اشاره به مفهوم دوم (شیوهی صحیحِ اندیشیدن) به کار میرود. بهعبارتدیگر ـ اگر بخواهیم واژههای رسمی را کنار بگذاریم و از همان جملهی خودمانیِ محمدعلی جمالزاده استفاده کنیم ـ خوشفکر کسی است که «مغز و کلهاش کار میکند».
با این توضیح کوتاه، هدف کتاب «خوشفکری» نیز روشن میشود: اینکه شیوههای صحیح اندیشیدن را در خواننده تقویت کند تا بتواند فعالیتهای فکری، مثل حل مسئله و تصمیمگیری، را بهتر انجام دهد.
مایکل کلت، نویسندهی این کتاب، سالها به مدیریت در مؤسسههای مختلف مشغول بوده و به همین دلیل، برای توضیح مطالب خوشفکری، از مثالهای مرتبط با تجربه و قلمرو شغلی خودش (مدیریت) استفاده میکند؛ اما حیطهی کاربرد کتاب بههیچوجه محدود به مدیریت نیست و چنانکه از عنوان فرعی کتاب نیز برمیآید، برای تصمیمگیری و حل مسئله در حیطههای گوناگون (از جمله در زندگی شخصی) سودمند است.
اندیشیدن یک فرایند است؛ فرایندی که انسانها با استفاده از آن کارهایی همچون حل مسئله، تصمیمگیری، ایدهپردازی و خلاقیت را انجام میدهند. هدف کتاب «خوشفکری» پاسخ دادن به این سؤال است: «دقیقاً چگونه میتوانیم در حل مسئله، تصمیمگیری و خلاقیت پیشرفت کنیم؟» درواقع پرسش این است: «اگر اندیشیدن در حل مسئله به کار میآید، چگونه اندیشیدن خودمان را ارتقا دهیم تا در حل مسئله عملکرد بهتری داشته باشیم؟»
نویسنده میگوید: «خیلیها از من میپرسند آیا وقعاً میتوان خوشفکری را به دیگران آموخت؟ پاسخ من این است: به تعریف ما از «خوشفکری» بستگی دارد. اگر منظور از آموزش خوشفکری، بالا بردن نمرهی آیکیو افراد باشد پاسخ احتمالاً منفی است، اما اگر منظور از «ارتقای خوشفکری» بهکارگیری آیکیو در جهت افزایش موفقیت در حل مسئله و تصمیمگیری باشد، پاسخ قطعاً مثبت است.
سنجشگرانهاندیشی به افزایش هوش افراد مربوط نمیشود، بلکه به کاربرد مجموعهای از ابزارها و شگردها برای تفکرِ کارآمدتر مربوط میشود. سنجشگرانهاندیشی نمرهی آیکیو را بالا نمیبرد اما به افراد کمک میکند تا از همان هوشی که دارند بهتر استفاده کنند و کیفیت راهحلهای خودشان را ارتقا دهند. همچنین، سطح انتظارات را بالا میبرد و عملکردها را (هم در سطح فردی و هم در سطح سازمانی) بهبود میبخشد.
خوش فکری (کاربرد تفکر نقادانه در تصمیم گیری،حل مسئله و اندیشه یاری)
اریش،نایش
قسمتی از کتاب خوشفکری نوشتهی مایکل کَلِت:
در ابتدای به کار بستن سنجشگرانهاندیشی، با چیزهای کوچک شروع کنید. نخواهید که در همان گام اول مسئلهی گرسنگی در جهان را حل کنید. ابتدا وضوح را به حیطهی ارتباطات شخصی خودتان وارد کنید؛ مثلاً ایمیلهایتان را ساده و کوتاه بنویسید. برای تعیین شیوهی این کار از وارسی بهره بگیرید. سپس وضوحبخشی را به حیطهی دعوتنامههای نشستها نیز وارد کنید؛ از «چرا؟» برای بیان هدف نشست استفاده کنید. وقتی در نشستها شرکت میکنید، از وارسی، «چرا» و «که چه» استفاده کنید. البته در انتخاب شیوهی پرسیدن این سؤالها محتاط باشید؛ انتظار نداشته باشید که تکتک جملههایی که در نشستها بیان میشوند شفاف باشند. یک یا دو بار خواستار وضوح شوید؛ ولی لازم نیست که این کار را ادامه دهید. دیگران متوجه خواهند شد. سپس از سنجشگرانهاندیشی در موقعیتهای پیچیدهتر مانند بایستهها و اولویتهای پروژه استفاده کنید. اگر این کار را، چند وقت یکبار، در مورد موضوعات کوچک انجام دهید تأثیرش را خواهید دید ـ و قطعاً تمایل به تداومِ آن در شما پدید خواهد آمد. در نتیجه، آن را بیشتر انجام خواهید داد.
سنجشگرانهاندیشی مانند هر مهارت دیگری نیاز به تمرین دارد. مطالعهی کتاب در یک زمینه بههیچوجه برای عملکرد خوب در آن زمینه کافی نیست. ما از افراد میخواهیم که هر روز ـ ولو بهمدت 5 یا 10 دقیقه ـ روی چیزهای کوچک تمرین کنند. روشن است که افراد دوچرخهسواری را با تمرین در کوچه و خیابانهای اطراف محل زندگیشان یاد میگیرند، نه با شرکت در تور دُ فرانس! وقتی از تمرینکردن حرف میزنم، منظورم این نیست که کار و زندگیتان را تعطیل کنید و به تمرین مشغول شوید. برعکس، کار شما میتواند به بخشی از تمرینتان تبدیل شود. تمرین را میتوانید هنگام نوشتن ایمیل، آماده شدن برای گفتوگوها، و حضور در نشستها انجام دهید. سؤالهای کوچک و کوتاه بپرسید.