#
#

معرفی کتاب: جدایی معنوی

2 ماه پیش زمان مطالعه 7 دقیقه


«جدایی معنوی» یکی از آثار تأثیرگذار دبی فورد، نویسنده، مربی تحول شخصی و روان‌درمانگر امریکایی است که در نسخه‌ی اصلی در سال 2001 منتشر شد و ترجمه‌ی فارسی آن را انتشارات کلک آزادگان به چاپ رسانده است. این کتاب برخلاف تصور اولیه‌ای که ممکن است از عنوان آن به ذهن برسد، صرفاً درباره‌ی پایان روابط زناشویی نیست، بلکه سفری درونی برای بازآفرینی خود و بازیابی قدرت معنوی انسان پس از تجربه‌ی فقدان و جدایی است. فورد جدایی را نه پایان، بلکه آغاز دوباره می‌داند؛ نه شکستی تلخ، بلکه فرصتی برای رهایی از رنج‌های کهنه و رویارویی با خویشتن واقعی.
کتاب «جدایی معنوی» در هفت اصل اساسی سازمان یافته است که به خواننده کمک می‌کند تا از رنج جدایی عبور کرده و آن را به عاملی برای رشد معنوی و شخصی بدل کند. 
پیام مرکزی کتاب این است: «هر جدایی در ظاهر ممکن است تلخ، ویرانگر و دردناک باشد، اما در عمق خود می‌تواند پلی به سوی رهایی، بیداری و تولد دوباره‌ی روح باشد.» 
فورد جدایی را تنها به معنای پایان ازدواج نمی‌داند، بلکه هرگونه جدایی ـ پایان یک دوستی، ترک کار یا حتی فاصله‌گیری از یک هویت کهنه ـ نوعی طلاق معنوی به شمار می‌رود. او با تأکید بر اصل مسئولیت‌پذیری فردی، خواننده را تشویق می‌کند که از نقش قربانی بیرون آمده و با پذیرش واقعیت‌ها، به رشد و دگرگونی برسد.
کتاب در فصولی همچون قانون پذیرش، قانون تسلیم، قانون هدایت الهی، قانون مسئولیت‌پذیری، قانون انتخاب، قانون بخشایش و قانون آفرینش مفاهیم خود را شرح می‌دهد. 
در سراسر کتاب، رد پای آموزه‌های کارل گوستاو یونگ ـ به‌ویژه مفهوم سایه ـ قابل مشاهده است. فورد که یکی از مروجان نظریه‌ی سایه است، به خواننده کمک می‌کند تا وجوه تاریک و ناخوشایند خود را بشناسد و آن‌ها را در آینه‌ی روابط آشکار کند. به گفته‌ی فورد، رابطه‌ها زمین بازی سایه‌ها هستند و طلاق، فرصتی برای دیدن آن چیزی است که تا پیش از این انکار می‌شده.

 

دبی فورد


یکی از وجوه برجسته‌ی کتاب، تلفیق روان‌شناسی و معنویت است. فورد به جای دیدگاه‌های خشک درمانی یا تجویزهای سطحی، مخاطب را به جست‌وجوی عمق درونی و رابطه با خود برتر دعوت می‌کند و او را به خدا یا نیرویی والا ارجاع می‌دهد، ولی نه در قالب خاصی از دین، بلکه به شکل انرژی جهان‌شمول عشق، آگاهی و خرد.
این معنویت‌گرایی، به‌ویژه برای کسانی که از رنج‌های مزمن احساسی رنج می‌برند، نوعی تسکین‌بخش درونی ایجاد می‌کند و اجازه می‌دهد که زندگی فراتر از زخم‌ها معنا یابد.
در هر فصل، تمرین‌هایی برای تأمل، نوشتن ژورنال، تجسم ذهنی، مدیتیشن و گفت‌وگو با درون ارائه شده است. برخی تمرین‌های پیشنهادی او عبارت‌اند از:
ـ نوشتن نامه به همسر سابق (بدون ارسال آن) برای ابراز احساسات سرکوب‌شده
ـ نوشتن فهرستی از درس‌هایی که از جدایی آموخته شده
ـ گفت‌وگو با کودک درون برای بازسازی اعتماد
ـ مدیتیشن برای بازیابی اتصال به عشق جهانی
کتاب دارای نقاط قوتی است، ازجمله:
1. نگاه انسانی و غیرقضاوت‌گر: فورد به جای آنکه خواننده را وادار به احساس گناه یا تقصیر کند، او را با مهربانی در مسیر رشد هدایت می‌کند.
2. تلفیق روان‌شناسی و معنویت: ترکیب ابزارهای عملی روان‌شناختی با آموزه‌های معنوی،کتاب را از سطح نظری فراتر برده و آن را کاربردی ساخته است.
3. نثر ساده و صمیمی: لحن نوشتار بسیار شخصی، شفاف و بی‌واسطه است. فورد از تجربیات واقعی خود سخن می‌گوید و همین موضوع کتاب را باورپذیر می‌کند.
4. قابل‌تعمیم بودن مفاهیم: هرچند محور اصلی کتاب درباره‌ی طلاق است، اما اصول آن در رویارویی با هر نوع فقدان یا دگرگونی زندگی کاربرد دارد.
کتابِ «جدایی معنوی» به‌سرعت در فهرست پرفروش‌های نیویورک‌تایمز قرار گرفت و با تحسین بسیاری از چهره‌های برجسته‌ی حوزه‌ی خودیاری و روان‌شناسی روبه‌رو شد. اپرا وینفری نیز در یکی از برنامه‌هایش درباره‌ی کتاب صحبت کرد و از فورد به‌عنوان زنی با دیدگاهی رهایی‌بخش یاد کرد.
بسیاری از خوانندگان، این کتاب را نقطه‌ی آغاز تحولی عمیق درونی دانسته‌اند؛ راهنمایی که در تاریک‌ترین دوران زندگی، نوری از امید و خودآگاهی به آن‌ها بخشیده است.

جدایی معنوی (چگونه درد جدایی را به درمان تبدیل کنیم)

جدایی معنوی (چگونه درد جدایی را به درمان تبدیل کنیم)

کلک آزادگان
افزودن به سبد خرید 300,000 تومان


قسمتی از کتاب جدایی معنوی نوشته‌ی دبی فورد:
قانون مسئولیت به ما می‌گوید: «آن هنگام که از خدا بخواهیم وارد زندگی ما شود و هدایتمان کند، شروع به بهبود یافتن می‌کنیم.» با کمک و پشتیبانی حامی الهی خود، می‌توانیم عازم سفری برای کشف دنیای درونمان شویم. با احساس حضور خداوند در کنار خود، قدرتی را که برای تصاحب بار احساسی خودمان نیاز داریم به دست می‌آوریم. ما مالکیت اعمال خود را زمانی بر عهده می‌گیریم که دریابیم در شکست ازدواجمان، نقش برابری با همسر خود بازی کرده‌ایم. اگرچه ممکن است هنوز آماده‌ی پذیرش این مسئولیت نباشیم، اما اکنون زمان آن است که بر وجود خود تمرکز کنیم و دیگران را به‌عنوان سرچشمه‌ی رنج‌هایمان مورد سرزنش قرار ندهیم.
هنگامی‌که شما از همسر خود جدا می‌شوید، تمایل دارید که روی خطاها و نقطه‌ضعف‌های او تمرکز کنید. شما انگشت اشاره‌ی خود را به سوی همسرتان نشانه می‌روید؛ زیرا می‌ترسید اگر بر وجود خود تمرکز کنید در افسردگی و افسوس خوردن غرق شوید؛ اما تنها راه بهبودی، این است که به درون خود بنگرید. باید مسئولیت کامل زندگی را بپذیرید تا بتوانید با ترس‌های خود رویارو شوید. شما باید به‌طور عمیق به درون خود بنگرید و طلاقتان را نه به‌عنوان علت مشکلاتتان، بلکه به‌عنوان نشانه‌ای از تمامی زخم‌های عاطفی بهبودنیافته‌ی خود ببینید. باید بدانید که درد و مشکلات شما در عمق درونتان ریشه دارد. ممکن است در چنین لحظاتی پذیرش مسئولیت، وظیفه‌ای دشوار به نظر برسد، اما شما راه انتخاب دیگری ندارید. قانون مسئولیت، راهنمای شما به سوی دروازه‌ی آزادی عاطفی‌ است.

 


زمانی‌که من و دان جدا شدیم، به این علت که باعث درد و رنجم شده بود نسبت به او خشمگین و بی‌محبت بودم. فکر می‌کردم اگر او فقط کارهایی را که من می‌خواستم انجام می‌داد، دیگر مشکلی نداشتیم. من در این توهم به سر می‌بردم که درد و رنجم هیچ ارتباطی به من ندارد و فقط از کارهای دان ناشی می‌شود. مطمئن بودم که اگر او رفتار درستی داشت، من هم خوب رفتار می‌کردم. بعد شروع به نوشتن فهرستی از آنچه می‌خواستم دان انجام دهد تا همان شخص مورد نظر من باشد، کردم. فهرست من به این صورت بود:
1. دان باید عادات و رفتار گذشته‌ی خود را کنار بگذارد و اجازه دهد که من معلم او باشم.
2. دان باید به درمانگر مراجعه و عواطف بهبودنیافته‌ی خود را درمان کند.
3. او باید از دروغ‌گویی درباره‌ی آنچه در زندگی مشترک ما روی داده است، دست بردارد.
4. دان نباید مرا به‌دلیل مشکلاتمان سرزنش کند.
پس از آنکه فهرست خودم را خواندم فهمیدم نسخه‌ای که برای دان تجویز کرده‌ام، درست همان دارویی‌ است که برای درمان به آن نیاز دارم. بنابراین اسم خود را به جای دان در فهرست نوشتم. آنگاه فهرست من به این شکل شد:
1. من باید عادات و رفتار گذشته‌ی خود را کنار بگذارم و اجازه دهم که دان معلمم باشد.
2. من باید به درمانگر مراجعه و عواطف بهبودنیافته‌ی خودم را درمان کنم.
3. من باید از دروغ‌گویی درباره‌ی آنچه در زندگی مشترک ما روی داده است، دست بردارم.
4. من نباید دان را به‌دلیل مشکلاتمان سرزنش کنم.      
     

 

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط