معرفی کتاب: جاهطلبی اخلاقی
«جاهطلبی اخلاقی» کتابی است نوشتهی روتخر برخمان که نشر مهرگان خرد آن را به چاپ رسانده است. روتخر برخمان، مورخ و نویسندهی هلندی که با آثار پیشین خود همچون «آرمانشهری برای واقعگرایان» و «انساندوستی» به چهرهای جهانی در عرصهی اندیشههای اجتماعی بدل شد، در کتاب «جاهطلبی اخلاقی»، به سراغ پرسشی بنیادینتر میرود: چگونه میتوان انسان خوب و مؤثری بود در جهانی پر از نابرابری، بیعدالتی و بحرانهای چندلایه؟
برخمان در این کتاب نه به ارائهی نظریهای انتزاعی میپردازد و نه نسخهای سریع برای نجات جهان مینویسد، بلکه او در پی آن است که نشان دهد اخلاق میتواند همان چیزی باشد که انسان را به جاهطلبی حقیقی میرساند؛ جاهطلبی نه برای موفقیت شخصی یا شهرت، بلکه برای تأثیری مثبت، واقعی و سنجیدنی بر سرنوشت دیگران. به تعبیر خودش: «ما اغلب از جاهطلبی حرف میزنیم، اما منظورمان موفقیت اقتصادی است. من از جاهطلبی دیگری حرف میزنم: جاهطلبی اخلاقی.»
در آثار پیشین برخمان، همواره ردی از ایمان به توانایی انسان برای ساختن جهانی بهتر وجود داشت. در آرمانشهری برای واقعگرایان، او از ایدههایی مانند درآمد پایهی همگانی و هفتهی کاری کوتاهتر دفاع کرد و نشان داد که آنچه «خیالی» میپنداریم، میتواند واقعیت آینده باشد. در انساندوستی نیز با نگاهی تاریخی، استدلال کرد که برخلاف بدبینی متفکرانی چون هابز، انسان در اصل نیکنهاد است و همکاری و اعتماد، بنیان تمدن را تشکیل داده است.
اما برخمان در جاهطلبی اخلاقی احساس میکند که این آرمانگرایی بدون تعهد اخلاقی فردی ناکافی است. او میگوید: «اگر باور داریم که انسانها میتوانند خوب باشند، پس باید بپرسیم: من خودم چقدر خوبم؟ آیا واقعاً دارم کاری میکنم که تفاوتی ایجاد کند؟»
روتخر برخمان
برخمان کتاب را با نقدی بر مفهوم رایج «موفقیت» آغاز میکند. در جوامع امروزی، موفقیت با معیارهای اقتصادی سنجیده میشود: درآمد بالا، شغل پرآوازه، شهرت یا نفوذ. اما از نظر او، این نوع موفقیت نهتنها محدود است، بلکه اغلب از معنا تهی است. او مینویسد: «در جهانی که میلیونها انسان از فقر، گرسنگی و تغییرات اقلیمی رنج میبرند، نمیتوان جاهطلبی را صرفاً در افزایش سود شخصی خلاصه کرد.»
در مقابل، او ایدهی «جاهطلبی اخلاقی» را مطرح میکند ـ مفهومی که ریشه در فلسفهی سودگرایی مدرن، تفکر عملگرایان و جنبشهای نوین مانند نوعدوستی مؤثر دارد. برخمان، هرچند از این جنبش الهام میگیرد، اما آن را به شیوهای انسانیتر و قابل دسترستر بازتعریف میکند. از نگاه او، اخلاق نباید به محاسبات سرد ریاضی دربارهی «میزان نجات جانها» تقلیل یابد، بلکه باید شامل همدلی، درک و شهامت اخلاقی در تصمیمهای روزمره نیز باشد.
یکی از بحثهای اصلی برخمان، تمایز میان احساس خوب بودن و واقعاً مفید بودن است. او میگوید: بسیاری از اعمال نیک ما ـ از لایک کردن پستهای خیریه گرفته تا خرید محصولات سبز ـ بیش از آنکه اثر واقعی داشته باشند، برای آرامش وجدان ما طراحی شدهاند.
به باور او، اخلاق حقیقی در توانایی ما برای مواجهه با نارضایتی نهفته است:
«بلندپروازی اخلاقی یعنی راضی نبودن از خوب بودن خود. یعنی پرسیدن مداوم: آیا میتوانم بهتر عمل کنم؟»
برخمان با استفاده از مثالهایی تاریخی و معاصر، این ایده را روشن میکند. او از شخصیتهایی چون آلبین آولسِن، بنیانگذار کمکهای پزشکی نروژ، یا ویلیام مکاسکیل، فیلسوف بریتانیایی و چهرهی شاخص جنبش نوعدوستی مؤثر یاد میکند. این افراد، به جای رضایت از رفتارهای معمول، از خود پرسیدهاند: در جهانی با این همه درد، چه کاری بیشترین فایده را دارد؟
اما برخمان هشدار میدهد که این نوع پرسشها نباید به فداکاری افراطی یا احساس گناه دائمی بینجامد. از نظر او، اخلاق مؤثر باید انسانی، پایدار و همراه با شادمانی درونی باشد.
اگرچه کتاب ظاهراً بر مسئولیت فردی تمرکز دارد، اما برخمان بارها تأکید میکند که هیچ تغییر پایداری بدون تحول ساختاری ممکن نیست. او میگوید اخلاق نباید تنها به رفتار شخصی تقلیل یابد، بلکه باید در سطح سیاست، اقتصاد و فرهنگ نیز گسترش یابد.
برای نمونه، او به این نکته اشاره میکند که بسیاری از بحرانهای جهانی ـ مانند فقر یا گرمایش زمین ـ نتیجهی سیستمهایی هستند که سود را بر انسان مقدم میدانند. بنابراین، بلندپروازی اخلاقی یعنی تلاش برای تغییر این سیستمها، نهفقط اصلاح رفتارهای فردی.
او از تجربهی روزنامهنگاری خود یاد میکند و نشان میدهد چگونه رسانهها میتوانند در جهت آگاهی و کنش اجتماعی ایفای نقش کنند، به جای آنکه صرفاً بر اخبار منفی و احساس بیقدرتی تأکید کنند.
یکی از ویژگیهای شاخص آثار برخمان، زبان زنده و روایتمحور اوست. در «جاهطلبی اخلاقی»، او با ترکیب طنز ملایم، داستانهای واقعی و ارجاعهای تاریخی، فضایی میسازد که هم اندیشهبرانگیز است و هم خواندنی. برخلاف بسیاری از آثار فلسفهی اخلاق، کتاب او نه خشک است و نه آکادمیک؛ بلکه بهگونهای نوشته شده که خواننده حس میکند در گفتوگویی صمیمی با نویسنده قرار دارد.
او بارها از تجربههای شخصیاش سخن میگوید ـ از لحظات تردید، اشتباه و حتی ریاکاریهای ناخواستهی خودش ـ تا نشان دهد اخلاق مسیر کامل بودن نیست، بلکه مسیر رشد است.
جاه طلبی اخلاقی (استعداد خود را هدر ندهید و تفاوتی رقم بزنید)
مهرگان خردقسمتی از کتاب جاهطلبی اخلاقی نوشتهی روتخر برخمان:
در یک عصر جمعه، در ماه نوامبر سال 1968، وکیلی جوان در سالن سخنرانی مدرسهی حقوق هاروارد که مملو از جمعیت بود صحبت کرد. نامش رالف نیدر بود و پیام مشخصی داشت: دارید زندگیتان را تلف میکنید.
نیدر از این گفت که دانشجویان حقوق بهطور متوسط طوری تربیت میشوند که بقیهی زندگی شغلیشان را با کارهای ملالآور سر کنند. هرسال گروه دیگری از ذهنهای درخشان توسط شرکتهای حقوقی جذب میشوند تا به مشتریانشان در فرار از قوانین و مالیات کمک کنند.
اما نیدر روی این مسئله هم تأکید کرد که هنوز خیلی دیر نشده است. او از دانشجویان خواست که به یک جنبش جدید بپیوندند که از برترین دانشجویان مدرسههای حقوق سطح اول، همچون پرینستون، هاروارد و ییل تشکیل شده است. این جنبش نه برای داراها، بلکه برای ندارها مبارزه میکند. نه برای کسبوکارهای بزرگ، بلکه برای مردم.
رالف نیدر که پسر یک خانوادهی مهاجر لبنانی بود میدانست که این هدف به افرادی سرسخت نیاز دارد؛ انسانهایی که حاضر بودند خودشان را وارد مبارزه کنند و از پلیس ضدشورش نمیترسیدند. بالاخره دههی 1960 بود. در آن زمان همهی دانشجویان در سراسر دنیا به خیابان میریختند تا علیه نژادپرستی، بیعدالتی و جنگ ویتنام اعتراض کنند.
اما نیدر میدانست که مهارتهای دیگری هم لازم است. برای اینکه جهان را به جای بهتری تبدیل کنیم، به مجموعهای از قواعد نیاز داریم. شاید از لابیگری پشت صحنه لذت میبرید. شاید عاشق تحلیل آماری پیچیده هستید. یا شاید دربارهی مادهی 6 بخش 2/162 قانون کیفری همهچیز را میدانید و میدانید چگونه از این ماده در پروندهی دستگیری مبهم روز 5 نوامبر 1965 استفاده شد.
خبر خوب این است که شما هم میتوانید یک کنشگر بزرگ باشید. شاید بتوانید دقیقاً همان کنشگری باشید که ما نیاز داریم؛ چون معمولاً در جنبشها شجاعت فراوان است و مهارتهای تخصصی کم. در بسیاری از موارد، خورهها و ریزبینها تفاوت زیادی رقم میزنند.