معرفی کتاب: جادوی ذهن

10 ماه پیش زمان مطالعه 6 دقیقه

 

«جادوی ذهن» کتابی است نوشته‌ی جیمز آردوتی که نشر چلچله آن را با ترجمه‌ی فرزام حبیبی به چاپ رسانده است. اغلب ما آموخته‌ایم که همواره امیدوار باشیم چیزی خارج از زندگی‌مان مشکلات ما را حل می‌کند و ما را به تکامل می‌رساند. دلخوش به برنده ‌شدن در یک لاتاری یا در پی راهنمایی خردمند هستیم که پاسخ همه‌چیز را می‌داند، یک فرشتۀ نگهبان یا موجودی جادویی، حتی نیرو یا یک انرژی که هنگام نیاز به کمکمان می‌آید. تا مدت‌ها بر این باور بودم که والدینی آسمانی دارم که بسیار سخت‌گیر هستند. آن‌ها چشم به اعمال و رفتار ما دارند و همان‌ها هستند که تصمیم می‌گیرند آیا ما شایسته‌ی دریافت خانه‌ای رؤیایی یا ملاقات با همسر ایده‌آل هستیم یا کمکمان می‌کنند تا بیمار سرطانی‌مان را درمان کنیم.

اما امروز می‌دانیم که اگر قرار است تغییر در زندگی‌مان پدید آید، به کمک قدرت ذهن خودمان است که شاید در ابتدا امری ناممکن به نظر آید، اما این روش تمرین به تجلی رساندن آن است.

جاسازی یک نیت در ضمیر ناخودآگاهمان به‌گونه‌ای است که پایین‌تر از سطح آگاهی عمل می‌کند. هنگامی‌که این اتفاق رخ می‌دهد، شبکه‌های مغزی مرتبط با جهت‌گیری هدفمند فعال می‌شود که به نیتی برجسته و بااهمیت توجه می‌کند. درواقع بدون در نظر گرفتن این امر که آیا چنین نیتی در سطح خودآگاه ما وجود دارد یا خیر، عملکرد مغز با تمرکز به آن هدف در تمام ساعات شبانه‌روز به فعالیت می‌پردازد. نیت ما اکنون زندگی‌مان را هدایت می‌کند و به آن جهت می‌بخشد. با استفاده از نیروی درونی‌مان که برای سود بردن از نتایج بی‌پایان مغزمان داریم، به‌آرامی و گام‌به‌گام می‌توانیم تأثیر محیط خارجی را کاهش بخشیم و زندگی را از ژرف‌ترین نیت‌های خود آغاز کنیم که این نخستین گام برای آن تجلی سرشار از موفقیت است که سبب اوج‌گیری شما می‌شود.

چنانچه در راه دستیابی به یک زندگی سرشار از معنا، غنی و مرفه باشید، ناگزیر نیستید از هیچ نیرویی بیرون از وجود خودتان کمک بگیرید. شما باید به این باور برسید که سرچشمه‌ی همه‌ی موفقیت‌ها و دستیابی به رفاه شما در ذهنتان وجود دارد و درواقع این ذهن شماست که سبب ایجاد موانعی در مسیر شما به زندگی مورد نظرتان می‌شود. این همان سرچشمه‌ی نیتی است که زندگی‌تان را می‌سازد و این رازی واقعی است.

قدمت تمرین تجلی به هزاران سال پیش باز می‌گردد. بسیاری از آنچه امروزه ما با تجلی با آن ارتباط برقرار می‌کنیم برگرفته از متون کتب مقدس ودایی سنت هندوهاست. مونداگا اوپانیشاد می‌گوید: «آن‌که درکی ناب دارد، هر دنیایی را در ذهن خود متصور می‌شود و با دستیابی به هر آرزویی که در سر می‌پروراند، دنیا را به تصرف خود درمی‌آورد.»

در همین رابطه بودا در مورد توانایی قدرتمند ذهن برای واقعیت ‌بخشیدن به تجربیاتمان از جهان می‌گوید: «همه‌ی آنچه یک راهب در ذهن و تفکر خود دارد، تبدیل به تمایل آگاهی او می‌گردد.»

در قرن نوزدهم، جنبش معنوی که با نام اندیشه‌ای نوین سرچشمه گرفته از انواع مختلف منابع مذهبی و فلسفی شناخته می‌شد، از کیمیاگری، تعالی‌گرایی، نیو اینگلند، انجیل و کتاب سنتی هندوییسم برای تنظیم و فرمول‌بندی‌کردن مفهوم قانون جذب سود برد. به‌عنوان هسته‌ی اصلی، قانون جذب بر این اصل استوار است که افکار ما تعیین‌کننده‌ی ماهیت تجربیاتی است که زندگی ما را شکل می‌دهند. افکار مثبت، تجربیات مثبت را به ارمغان می‌آورند و افکار منفی، تجربیات منفی را به زندگی‌مان سرازیر می‌کنند.

جیمز آردوتی، نویسنده‌ی کتاب، استاد دانشگاه استنفورد و مدیر مرکز تحقیقات و آموزش شفقت و نوع‌دوستی است. او در هیأت مدیره‌ی چندین سازمان غیرانتفاعی مشغول خدمت است و پیش از این نیز به‌عنوان مدیر سابق بنیاد دالایی لاما فعالیت داشت. او مجری پادکست مغازه‌ی جادویی ا‌ست که عنوان کتاب محبوب و پرفروش او نیز به شمار می‌آید.

 

قسمتی از کتاب جادوی ذهن:

یک آمریکایی معمولی به‌طور متوسط 1400 ساعت در سال را در گوشی هوشمند خود می‌گذراند و این یعنی 91 روز بیداری. ما توجه‌مان را بر این ابزار معطوف می‌کنیم، تنها به خاطر عدم خود ـ کنترلی‌مان، دستگاه‌هایی که در اختیار ماست، به‌منظور بهره‌برداری از یک پدیده‌ی روان‌شناختی به‌عنوان برنامه‌ی نسبت تغییر طراحی شده‌اند. موشی را در قفس تصور کنید که به او آموزش داده شده است که اگر یک هرم را سه‌بار فشار دهد، یک تکه غذا پاداش می‌گیرد. اکنون اهرمی را تجسم کنید که به‌صورت تصادفی یک گلوله غذا پاداش می‌دهد گاهی تنها یک فشار، گاهی پنج و گاهی پانزده فشار. موش به‌سرعت سراغ آن می‌رود که هرچه سریع‌تر اهرم را فشار دهد و زودتر به غذا برسد. این نیز اصلی است که ماشین‌های بازی طراحی‌شده برای برد‌و‌باخت براساس آن کار می‌کنند.

مغز انسان که با درجه‌ی پیچیدگی بیشتر کار می‌کند، می‌کوشد الگویی را کشف کند که بر پاداش‌های تغییر حاکم است. مغز یک شرط‌بند حرفه‌ای، دوپامین آزاد می‌کند که ماده‌ی شیمیایی پاداش و به‌منظور تشویق آن شرط‌بند است که به ارتباط ظاهراً اتفاقی بین کشیدن اهرم و برنده شدن در یک بازی جک پات توجه کند. اشتباهات نزدیک، مانند دو و نه سه عدد در این بازی، اجبار برای ادامه‌ی بازی را عمیق‌تر می‌کنند.

ارتباط به‌خاطر هر اتفاقی بین انگیزه‌ی جست‌وجوی پاداش و گسترش توجه ما شکل می‌گیرد. این حالت برجستگی انگیزشی نامیده می‌شود و یک الگوی فعال‌سازی در مغز ایجاد می‌کند که شبیه اعتیاد به مواد مخدر، پرخوری و سایر عادات اجباری است. به‌طورمشابه، تحقیقات نشان داده است که وقتی در تلفن خود پیمایش می‌کنیم، به‌طورکلی اثر وگامی را نشان می‌دهیم. اعلان‌ها یک حس انتظار ایجاد می‌کنند که سیستم پاداش را فعال و سپس در یک خلوتی بی‌پایان توجه ما را به خود جلب می‌کنند. همچنان‌که به‌طور مداوم پیام‌های خود را بررسی می‌کنیم یا در حال خواندن بیت‌های اطلاعاتی هستیم که می‌تواند خوشایند یا خسته‌کننده باشد و ما را در وحشت و خستگی ناشی از همدلی در رنج‌های دنیا غرق کند، با ناتوانی خودمان را می‌بینیم که از خودمان دور می‌شود. وقتی قدرت هدایت توجه‌مان را از دست می‌دهیم، در نومیدی غرق می‌شویم و احساس می‌کنیم که تأثیری در روند یا کیفیت زندگی خود نداریم.

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید