معرفی کتاب: تخت پروکروستس

2 سال پیش زمان مطالعه 5 دقیقه

 

«تخت پروکروستس» کتابی است نوشته‌ی نسیم نیکلاس طالب که نشر نوین آن را به چاپ رسانده است. «تخت پروکروستس» کتابی مستقل در مجموعه کتاب‌هایی با نشانِ اختصاصیِ Incerto (واژه‌ای لاتین به معنای ابهام) از نسیم نیکلاس طالب است که به بررسی ابهام، شانس، عدم قطعیت، احتمالات، خطاهای انسانی، ریسک و تصمیم‌گیری در دنیایی می‌پردازد که ما آن را درک نمی‌کنیم.

در این مجموعه، از گزین‌گویه‌ها و تأملات، نویسنده‌ی کتاب کلاسیک_مدرنِ «قوی سیاه» ایده‌های اصلی خود را به سبکی بیان می‌کند که انتظارش را ندارید.

در اسطوره‌های یونانی، پروکروستِس مالک ستمگر یک ملک کوچک در کوریدالوس، آتیکا بود که بین راهِ آتن و الئوسیس قرار دارد. در این ملک مراسم رازآلودی اجرا می‌شد. پروکروستس شیوه‌ی مهمان‌نوازی عجیبی داشت. او رهگذرها را می‌ربود، از آن‌ها با شامی مفصل پذیرایی کرده و بعد از آن‌ها دعوت می‌کرد تا شب را در تختخواب نسبتاً خاصی سر کنند. او اصرار داشت که تخت کاملاً اندازه‌ی مهمان‌ها باشد؛ آن‌هایی که خیلی قدبلند بودند پاهایشان را با تبرِ تیزی قطع می‌کرد و آن‌هایی را که خیلی کوتاه بودند آن‌قدر می‌کشید تا هم‌اندازه‌ی تخت شوند (نام او را داماستس یا پلیفمون گفته‌اند، اما به او لقب پروکروستس داده بودند؛ به معنی «کش‌آورنده»).

پروکروستس به حق در چاهی افتاد که خودش کنده بود. ازقضا یکی از این رهگذرها تسئوسِ بی‌باک بود که بعدها مینوتور را در دوران قهرمانی خود از پای درآورد. تسئوس بعد از صرف شام مرسوم، پروکروستس را وادار کرد در تختِ خودش بخوابد. آن‌ وقت برای اینکه او را کاملاً اندازه‌ی تخت کند، سرش را از تنش جدا کرد. به‌این‌ترتیب، تسئوس از شیوه‌ی هرکول برای مقابله‌به‌مثل استفاده کرد.

در نسخه‌های شیطانی‌تر (مانند آنچه در دایره‌المعارف اساطیر یونانی باعنوان کتابخانه‌ی منتسب به آپولودوروس آمده است) پروکروستس دو تخت داشت، یکی کوچک و دیگری بزرگ. او قربانیان کوتاه قد را وادار می‌کرد روی تخت بزرگ و قربانیان بلند قد را وادار می‌کرد تا روی تخت کوچک دراز بکشند.

هریک از گزین‌گویه‌های این کتاب درباره‌ی یکی از انواع تخت پروکروستس است. ما انسان‌ها با محدودیت‌هایی در دانش خود و آنچه نمی‌بینیم، اعم از نادیدنی‌ها و ناشناخته‌ها، مواجه هستیم و این تنش را با گنجاندنِ زندگی و جهان در ایده‌های شکننده‌ی بازاری، طبقه‌بندی‌های فروکاسته، لغت‌نامه‌های اختصاصی و روایت‌های ازپیش‌آماده مرتفع می‌کنیم که گاه پیامدهای ویرانگری دارد. علاوه‌بر‌این، به نظر می‌رسد ما از این برازشِ پس‌نگر بی‌اطلاعیم، دقیقاً مانند خیاط‌هایی که از تحویل کت‌وشلوار کاملاً اندازه به مشتری‌ها به خود می‌بالند، اما این کار را تنها با جراحی و تغییر اندام‌های مشتریان خود انجام می‌دهند. برای مثال، کمتر کسی می‌داند که ما مغزهای دانش‌آموزان را از طریق دارو تغییر می‌دهیم تا آن‌ها را با برنامه‌ی آموزشی تطبیق دهیم، نه برعکس. (به جای اینکه سیستم آموزشی را متناسب با هر دانش‌آموز تغییر دهیم.)

این گزین گویه‌ها هریک تفکراتِ فشرده‌ی مستقلی هستند و حول ایده‌ی اصلی‌ای دراین‌باره می‌چرخند که ما چگونه با آنچه نمی‌دانیم برخورد می‌کنیم و چگونه باید با آن‌ها کنار بیاییم.

https://gbook.ir/storage/uploader/catalogs/56603/126917.jpg

قسمتی از کتاب تخت پروکروستس:

*مدرنیته باید بفهمد ثروتمند بودن و ثروتمند شدن از لحاظ ریاضی، شخصیتی، اجتماعی و اخلاقی یکی نیستند.

*تبصره: در همنشینی با فردی با حساب بانکی کوچک‌تر از حساب بانکی شما مجبورید دقیقاً در حد همان میزان دارایی صحبت کنید، جاهایی غذا بخورید که او غذا می‌خورد، عکس‌های تعطیلات خودتان را در پرونس یا هر چیز دیگری که به تفاوت میزان دارایی‌تان اشاره می‌کند نیز به‌هیچ‌وجه نشان ندهید.

*تنها با پرهیز از برده ‌بودن کاملاً آزاد نخواهید بود، بلکه باید از ارباب بودن نیز بپرهیزید.

*روزگار آدم حریص را با فقیر کردن او مجازات می‌کند و آدمِ خیلی حریص را با ثروتمند کردن او.

*اولویت‌های انسان از آنجا کاملاً برملا می‌شوند که بیشتر خودکشی‌ها ناشی از شرم یا ازدست‌دادن مال و موقعیت اجتماعی هستند تا مواردِ پزشکی.

*در جنگ‌های کسب‌وکار معمولاً هر دو طرف شکست می‌خورند. در جنگ‌های دانشگاهی هر دو طرف پیروز می‌شوند.

*مطالعه‌ی کار و عادت‌های ذهنی یک نابغه برای یاد گرفتن از او مثل مطالعه‌ی لباس کار سرآشپز برای تقلید کردن از او در آشپزی است.

*ثروتمند بی‌معنی است و هیچ معیارِ قطعی و دقیقی ندارد. به جای آن، معیار منفی بی‌ثروت را به کار ببرید که در هر زمان، تفاضلِ میان داشته‌هایتان را با آنچه نشان دهد که می‌خواستید داشته باشید.

*هرگز با اطمینان نخواهید فهمید یک نفر عوضی است مگر وقتی ثروتمند شود.

*مُسن‌ترها وقتی در زیباترین حالت خود هستند که صاحب نداشته‌های جوانان می‌شوند؛ وقار، دانش، خرد، فرزانگی و فقدانِ انگیزش پس از قهرمانی.

*من به یک همایش خوشبختی رفتم. پژوهشگران آنجا بسیار نگون‌بخت به نظر می‌رسیدند.

*آنچه ابلهان «اتلافِ وقت» می‌خوانند، بیشتر اوقات بهترین سرمایه‌گذاری است.

*سقوط وقتی آغاز می‌شود که رؤیاها جای خود را به خاطرات می‌دهند و هنگامی پایان می‌یابد که خاطرات جای خود را به خاطراتی دیگری می‌دهند.

*بارزترین نشانه‌ی شکست برای یک مرد میان‌سال این است که به عملکردش در زمان دانشگاه مباهات می‌کند.

*بهترین کار این است که از محبوب ‌نبودن اجتناب کنید، آن هم بدون اینکه موردِ رشک یا پسند دیگران واقع شوید.

تخت پروکروستس (گزین گویه های فلسفی و عملی)

تخت پروکروستس (گزین گویه های فلسفی و عملی)

نوین توسعه
افزودن به سبد خرید 165,000 تومان
0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط