معرفی کتاب: تجربیات مدرسه‌ سادبری‌ولی

2 سال پیش زمان مطالعه 7 دقیقه

«تجربیات مدرسه‌ سادبری‌ولی»؛ به روایت دست‌اندرکارانِ یکی از قدیمی‌ترین مدارس دموکراتیک دنیا، کتابی است نوشته‌ی مشترک میمسی سادوفسکی و دنیل گرینبرگ که نشر کرگدن آن را به چاپ رسانده است.

مدرسه‌ی سادبری‌ولی یکی از قدیمی‌ترین مدارس دموکراتیک دنیاست که در سال 1968 در ایالت ماساچوست امریکا تاسیس شد. این مدرسه کلاس و درس و برنامه‌ریزیِ درسیِ ازپیش‌تعیین‌شده ندارد و دانش‌آموزان طبق خواست خود فعالیت‌هایشان را انتخاب می‌کنند. ترکیب سنین مختلف از ویژگی‌های برجسته‌ی این مدرسه است. سادبری‌ولی طبقِ دموکراسی عمل می‌کند. در جلسات مدرسه هرکس حق رای و اظهارنظر دارد و مجالی برای حرف‌زدن و ابراز عقیده و شنیده و دیده‌شدن. موسسان این مدرسه در قالب مجموعه جستارهایی تجربیات خود را به نگارش درآورده‌‌اند. در واقع این موسسان همان والدینی بوده‌اند که نگرانیِ آموزشِ فرزندانشان را داشته‌اند و پس از مدت‌ها جست‌وجو در مدارس مختلف و دستِ خالی برگشتن، به این نتیجه رسیده‌اند که برای تاسیس مدرسه‌ی ایدئالشان باید شخصاً اقدام کنند.

مدرسه‌ی سادبری‌ولی با از سر گذراندن چالش‌های مختلف نیم قرن است که سر پا مانده است. این کتاب، داستان بخشی از این چالش‌هاست. تقریباً تمامی فصل‌ها با سوال شروع می‌شوند؛ سوالاتی که ممکن است با جواب‌های کلیشه‌ای و استدلال‌های کهنه و نخ‌نما به‌راحتی از ذهنمان دورشان کرده باشیم، اما سادبری‌ولی ما را با پاسخ‌های عمیق، چالش‌برانگیز، دورازانتظار و درعین‌حال منطقی روبه‌رو می‌کند. دلایل مدرسه رفتن را به چالش می‌کشد و تقابل آنچه را از مدارس می‌خواستیم و آنچه را به دست آورده‌ایم برجسته می‌کند. نویسندگان در دل پاسخ‌ها، ما را با نکاتی همچون پیش‌فرض‌های یادگیری و خاستگاه آنها، ماهیت دوره‌های آموزشی، سطوح مختلف یادگیری و حتی اصول دموکراسی آشنا می‌کنند. نویسندگان کتاب، مدرسه سادبری‌ولی را بستری می‌دانند برای یادگیری همه چیزهایی که امروزه نادیده گرفته می‌شوند، اما یادگیری‌شان برای نسل آینده ضروری است؛ ارزش‌هایی همچون عدالت، آزادی و مسئولیت‌پذیری. سادبری‌ولی از بطالت دانش‌آموزان گریزان نیست، بلکه آن را به رسمیت می‌شناسد؛ نگاهی جامع به زمان دارد؛ حوزه‌ی یادگیری را محدود به کلاس و درس نمی‌داند و برعکس دوره‌های آموزشی را به طور جدی نقد می‌کند. در جای‌جای کتاب بر این نکته تاکید می‌شود که باید به توانمندی کودکان باور داشته باشیم.

نویسندگان کتاب می‌گویند: ما کل کشور را زیرورو کردیم تا مدرسه‌ای پیدا کنیم که با خواسته‌هایمان جور در بیاید. به همه‌جا سر زدیم، مدارس مختلفی را دیدیم و در موردشان اطلاعات زیادی کسب کردیم، اما در نهایت دست‌خالی برگشتیم. ما عمیقاً باور داشتیم که نظام آموزشی موجود، صدمات جبران‌ناپذیری به کودکان می‌زند. حس می‌کردیم باید هر کاری لازم است انجام دهیم تا محیطی دلخواه خودمان برای فرزندانمان فراهیم کنیم. این‌گونه بود که مدرسه‌ی سادبری‌ولی تاسیس شد. اولین دیدگاه مشترک ما این عقیده‌ی بنیادین بود که کودک انسان است و شایسته‌ی این است که مانند انسانی کامل مورد احترام قرار گیرد. اینها کلماتی ساده با نتایجی تکان‌دهنده و پیچیده بود. نتیجه‌ی اتخاذ چنین دیدگاهی این بود که برنامه‌ی کودک برای زندگی‌اش به اندازه‌ی برنامه‌ی بقیه‌ی افراد، از جمله والدین، خانواده، دوستان یا حتی جامعه، مهم است. در مدرسه‌ی ما، تحت هر شرایطی باید نیازهای درونی کودک در اولویت قرار می‌گرفت. این عملاً به آن معنا بود که تمام فعالیت بچه‌ها در مدرسه باید بر اساس انگیزه‌ی درونی خودشان شکل می‌گرفت، برنامه‌ی درسی نباید از بیرون تحمیل می‌شد و هیچ مقررات مستبدانه‌ای نباید وجود می‌داشت. فضای مدرسه باید آن‌قدر حمایتگر بود که بچه‌ها خودشان آنچه را می‌خواستند انتخاب و برای زمانشان برنامه‌ریزی کنند. مبنای ما این بود که همه، بدون استثنا، به‌طور کامل و برابر در اداره‌ی مدرسه حق اظهارنظر دارند.

این احترام-که به همه‌ی اعضای جامعه‌ی مدرسه تعمیم یافت-یک ویژگی جالب داشت: به نگرشمان به والدین هم ربط پیدا می‌کرد. خیلی از مربیان در بهترین حالت والدین را اسباب دردسر و در بدترین حالت تهدیدی تمام‌عیار می‌دانستند. ما این نگرش را قبول نداشتیم و این موضوع بیشتر به این خاطر بود که در جایگاه موسسان مدرسه در درجه‌ی اول والدین آن کودکان بودیم! هرطور که به این قضیه نگاه می‌کردیم والدین قطعاً در آموزش فرزندان جایگاهی داشتند. ما از ابتدا به این اصل ایمان داشتیم و مدرسه را بر همین اساس بنا نهادیم.

این کتاب مجموعه‌ای از جستارها و مقالات کوتاه است که طی این سال‌ها در مورد مدرسه‌ی ما نوشته شده است و به دلیل ارتباطشان با چشم‌انداز فعلی مدرسه و توانایی‌شان در بیان اهداف مدرسه‌ی سادبری‌ولی انتخاب شده‌اند. مردم اغلب می‌خواهند فلسفه‌ی جنبه‌های گوناگون مدرسه را بدانند. این مطالب پیش‌تر وجود داشت، اما در بین ده‌ها نشریه پراکنده بود. بیشتر آنها مقاله‌هایی هستند که از خبرنامه‌های مدرسه استخراج شده‌اند. خبرنامه‌هایی که حدوداً هشت بار در سال منتشر می‌شوند. در نقل‌قول‌های برگرفته از منابع اصلی اصلاحاتی صورت گرفته است تا خواندن مطالب را آسان‌تر کند و با رویه‌ی فعلی مدرسه منطبق‌تر باشد.

سادبری‌ولی احترام بی‌قیدوشرط در قبال همه‌ی آدم‌ها و حس تعلیق عمیق به جامعه را با هم ترکیب کرده است و از این طریق به ایدئال‌هایی که مدت‌ها برایش مبارزه کرده‌ایم جامه‌ی عمل پوشانده است. همان ایدئال‌هایی که رویاهای ما از آن ساخته شده و به واقعیت پیوسته‌اند.

قسمتی از کتاب تجربیات مدرسه‌ی سادبری‌ولی:

هنوز هم تعداد زیادی از والدین با این قضیه کنار نیامده‌اند که بچه‌هایشان در سادبری‌ولی، «سرِ کلاس» نمی‌روند، کلاس‌هایی مشابه آنچه دانش‌آموزانِ مدارس دیگر تجربه می‌کنند.

حتی عده‌ای از دانش‌آموزان سادبری‌ولی که اکثراً بچه‌های همان والدین هستند، گرفتار عذاب وجدان‌اند که چرا کارهای هم‌سالانشان در سایر مدارس را انجام نمی‌دهند.

به‌رغم بیش از بیست سال تجربه و سوابق فوق‌العاده‌ی فارغ‌التحصیلان این مدرسه و به‌رغم این همه توضیح درباره‌ی فلسفه‌ی آموزشی و پیشینه‌ی اجتماعی-اقتصادی کارمان، به‌رغم تمام این‌ها، همان نگرانی قدیمی پابرجاست، گویا به هیچ طریقی هم از بین نمی‌رود، مثل ویروس سرسختی که هیچ دارویی روی آن موثر نیست. چرا؟

مدتی است که این موضوع برایم عذاب‌آور شده است و جوابی که به ذهنم می‌رسد فقط همین است: واقعاً نمی‌دانم. فقط یک چیز را می‌دانم، حرفی که خیلی از مورخان به آن اذعان می‌کنند؛ اینکه زمان زیادی طول می‌کشد تا تغییری اساسی در ذهن همه جا بیفتد، ولی از آن مهم‌تر این است که برای عده‌ای هیچ‌وقت جا نمی‌افتد که آینده هم‌اینک اینجاست، حال آنکه آنها دارند در گذشته سیر می‌کنند.

کاملاً طبیعی است. در دوره‌ی بزرگسالی فقط می‌توانیم از گذشته به عنوان راهنما استفاده کنیم، تا زمانی که جهان به‌آرامی و با تغییراتی آرام و کند بر محور خودش می‌گردد، عملاً گذشته از حال یا آینده چندان متمایز نیست. در چنین مواقعی، در واقع، در بیشتر طول تاریخ، لازم نیست خودمان را با تغییرات غیرمنتظره و ناگهانی تطبیق دهیم.

برای مایی که در نیمه‌ی دوم قرن بیستم زندگی می‌کنیم، شرایط خیلی هم مسالمت‌آمیز و آرام نیست. زمانه‌ی ما زمانه‌ی آشوبِ عیان است، زمانه‌ی تغییراتِ بنیادین در همه‌جا و در همه‌ی وجوهِ زندگی. همه‌ی ما به‌هرحال سرگردان‌ایم و خیلی‌هایمان در این وادی حیرت به گذشته پناه می‌بریم و نمی‌دانیم چگونه با میل حیرت‌آور و ناآشنایی که ما را به‌سوی آینده می‌کشاند کنار بیاییم.

خرید کتاب تجربیات مدرسه سادبری‌ولی    

   

 

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید