معرفی کتاب: بوشیدو؛ روح ژاپن طریقت سامورایی
«بوشیدو» کتابی است نوشتهی اینازو نیتوبه که نشر چلچله آن را با ترجمهی مریم هاشمی به چاپ رسانده است. بوشیدو رمز اصول اخلاقیای است که ساموراییها موظف بودند یا دستور داشتند که آن را رعایت کنند. این یک کد نوشته شده نیست. در بهترین حالت شامل چند اصل است که دهانبهدهان منتقل میشود که یا از قلم یک جنگجو آمده یا دانشمندی معروف. غالباً این رمزی است ناگفته و نانوشته که بیش از همه دارای تأیید قدرتمند عمل واقعی و قانونی است که سینهبهسینه منتقل شده است. این براساس خلق یک مغز، هرچند توانا، یا براساس زندگی یک شخصیت واحد، هرچند مشهور، بنا نشده است. این رشد ارگانیک دههها و قرنها حرفهی نظامی بود. احتمالاً همان جایگاهی را در تاریخ اخلاق پر میکند که قانون اساسی انگلیس در تاریخ سیاسی انجام میدهد. بااینحال هیچچیزی برای مقایسه با مگناچارتا یا قانون امنیت قضایی ندارد.
در اوایل قرن هفدهم اساسنامهی نظامی اعلام شد؛ اما سیزده مقالهی کوتاه آنها بیشتر درخصوص ازدواجها، قلعهها، مسابقات و ... بود و مقررات آموزشی بسیار ناچیز مورد بررسی قرار گرفت. بنابراین نمیتوانیم به زمان و مکان مشخصی اشاره کنیم و بگوییم: «اینجا سرچشمهاش است.» تنها زمانیکه در عصر فئودالی به آگاهی میرسد، منشأ آن از نظر زمان میتواند با فئودالیسم یکی باشد؛ اما خود فئودالیسم امر پیچیدهای است و بوشیدو در ماهیت پیچیدهی آن سهیم است. همانطور که در انگلستان میتوان گفت که قدمت نهادهای سیاسی فئودالیسم از زمان فتح نورمنهاست، میتوان گفت که ظهور آن در ژاپن همزمان با صعود یوریتومو در اواخر قرن دوازدهم بود. بااینحال، همانطور که ما در انگلستان، عناصر اجتماعی فئودالیسم را در دورهی قبل از ویلیام فاتح مییابیم، جوانههای فئودالیسم در ژاپن هم از مدتها قبل از دورهای که ذکر کردم وجود داشته است.
باز هم در ژاپن و اروپا، زمانیکه فئودالیسم بهطور رسمی آغاز شد، طبقهی حرفهای جنگجویان بهطور طبیعی برجسته شدند. آنها بهعنوان سامورایی شناخته میشدند، در معنای تحتاللفظی، مانند انگلیسیهای قدیمی «شوالیه»، نگهبانان یا خدمتکاران از نظر شخصیتی شبیه به سولاری، که سزار از آنها بهعنوان موجودی در آکیتانیا یاد میکرد، یا comitati که به گفتهی تاسیتوس، در زمان خود از رؤسای آلمانی پیروی میکرد یا، به موازات بعدی، گورکن سرخ که در تاریخ اروپای قرون وسطی میخوانیم.
واژهی ژاپنی دیگر هم در این زمینه هست با عنوان بوکی یا بوشی که بین مردم رایج و پذیرفته شد. آنها طبقهای ممتاز بودند و در اصل باید از نژادی خشن بوده باشند که در اصل جنگیدن حرفهشان بود. این طبقه بهطور طبیعی در یک دورهی طولانی جنگ مداوم، از مردانهترین و ماجراجوترین افراد به خدمت گرفته شدند و در تمام مدت آموزش، روند حذف ادامه داشت و افراد ترسو و ضعیف کنار گذاشته میشدند و درنهایت یک مسابقه بود که مردان، با قدرتی وحشیانه، برای گرفتن عنوان «بوشیدو» و زنده ماندن برای تشکیل خانواده و رسیدن به صفوف ساموراییها به آن میرسیدند.
آنها با رسیدن به افتخارات بزرگ و امتیازات بزرگ و بهتبع آن مسئولیتهای بزرگ، بهزودی نیاز به یک معیار رفتاری مشترک را احساس کردند، بهویژه که همیشه در موضع جنگجویانه بودند و به طوایف مختلف تعلق داشتند. همانطور که پزشکان رقابت بین خود را با آداب حرفهای محدود میکنند، همانطور که وکلا در موارد نقض آداب معاشرت در دادگاهها مینشینند، جنگجویان نیز باید برای قضاوت نهایی در مورد جنایات خود دلیلی داشته باشند.
در این کتاب، به یاماتو تاکرو، که پسر یکی از امپراتورهای باستانی ژاپن به نام امپراتور کیکو است اشاره میشود. یاماتو تاکرو اسوه بیبدیل قهرمانی، خلوص و وفاداری است. درعینحالی که دشمنان پدرش را بهراحتی از بین میبرد، شخصیت بیعاطفهای نیست و حتی برای همسر ازدسترفته خود بهشدت ناراحت و افسرده میشود. در این کتاب، یاماتو یک جنگجوی ایدهآل معرفی میشود. داستانهای اساطیری که در این آیین وجود دارد را میتوانید با داستانهای قهرمانی شاهنامه مقایسه کنید.

قسمتی از کتاب بوشیدو نوشتهی اینازو نیتوبه:
مونتسکیو معتقد بود که منع اشراف از فعالیتهای تجاری یک سیاست اجتماعی قابلتحسین بود؛ زیرا از انباشت ثروت در دست قدرتمندان جلوگیری میکرد. تفکیک قدرت و ثروت، توزیع قدرت را تقریباً برابر نگه داشت. پروفسور دیل، نویسندهی کتاب «جامعهی رومی در آخرین قرن امپراتوری غرب»، یادآوری میکند که یکی از دلایل انحطاط امپراتوری روم، ورود اشراف به تجارت بود. در نتیجه ثروت و قدرت به انحصار اقلیتی از خانوادههای سناتوری درآمد.
بنابراین، تجارت در ژاپن فئودالی، به آن درجه از توسعه که در شرایط آزادتر به آن دست مییافت، نرسید. بیتوجهی به این فراخوان بهطور طبیعی باعث کمرنگ شدن آن میشد، زیرا اهمیت چندانی برای شهرت اجتماعی نداشت. «یکی را دزد خطاب کن تا او دزدی کند.» یک دعوت را ننگ میزنند و پیروان آن اخلاق خود را با آن تنظیم میکنند؛ زیرا طبیعی است که به قول هیو بلک: «حتی وجدان عادی در مقابل امیال میایستد و بهراحتی و تا حد معمول آن را بازخواست میکند.» لازم نیست تأکید کنم که هیچ تجارتی بدون زیر پا گذاشتن ضوابط اخلاقی قابل معامله نیست. بازرگانان ما در دورهی فئودالی همیشه کسی را داشتند که بدون آن هرگز نمیتوانستند مؤسسات تجاری اساسی، مانند: صنف، بانک، بورس، بیمه، چک، برات و ...، را ایجاد کنند.
بدینترتیب، زمانیکه کشور به سمت تجارت خارجی حرکت کرد، شیادترین تاجرها به بنادر هجوم آوردند، درحالیکه کسبههای شریف بارها درخواستهای مکرر مسئولان برای ایجاد شعبه را رد کرده بودند. آیا بوشیدو نمیتوانست تجارت را به کاری شریف تبدیل کند؟ باید دید.
کسانی که با تاریخ ما بهخوبی آشنا هستند، به خاطر خواهند داشت که تنها چند سال پس از باز شدن بنادر ما به روی تجارت خارجی، فئودالیسم لغو شد و هنگامیکه به همراه آن فیفهای ساموراییها گرفته شد و بهعنوان غرامت برای آنها اوراق قرضه صادر شد آنها آزاد بودند تا در معاملات تجاری سرمایهگذاری کنند. اکنون ممکن است بپرسید چرا ساموراییها نتوانستند قوانین خود را در روابط تجاری جدید وارد کنند و سوءاستفادههای قدیمی را اصلاح کنند؟ باید بگوییم برای بسیاری از ساموراییهای نجیب و صادق که با وارد شدن ناشیانه به تجارت و صنعت جدید شکست خوردند، چشمی نبود که نگرید و قلبی نبود که به درد نیاید. هشتاد درصد از اصناف تجاری در کشوری صنعتی مانند امریکا شکست میخورند. آیا جای تعجب است که از بین صد سامورایی که وارد تجارت شدهاند یک نفر بتواند در حرفهی جدید خود موفق شود؟ مدت زیادی طول خواهد کشید تا مشخص شود که چه ثروتی در تلاش برای اعمال اخلاق بوشیدو در صنعت تجاری از بین رفته است؛ اما بهزودی برای هر بینندهای آشکار شد که راههای ثروت، راههای افتخار نیست. پس از چه جهاتی تفاوت داشتند؟
از سه انگیزهی صداقتی که لکی برمیشمارد، یعنی: صنعتی، سیاسی و فلسفی، اولین انگیزه بهطورکلی در بوشیدو وجود نداشت. دومی هم در یک جامعهی سیاسی تحت یک سیستم فئودالی میتواند اندکی توسعه یابد. صداقت از نظر فلسفی، و همانطور که لکی میگوید، در عالیترین جنبهاش، در فهرست فضایل ما به رتبهای عالی دست یافت. با تمام احترام به یکپارچگی تجاری بالای نژاد آنگلوساکسون، وقتی زمینهی نهایی را میطلبم، به من گفته میشود که «صداقت بهترین سیاست است» و اگر صادقانه بگویم، سودمند است؛ پس آیا اگر از این فضیلت پیروی شود، پاداش خودش نیست؟ زیرا بیشتر از دروغ پول نقد میآورد. ـ میترسم بوشیدو ترجیح دهد دروغ بگوید